حامد رحیمی نصر، کارگردان نمایش «شیزوفرنی» در گفتوگو با خبرنگار تئاترصبا با اشاره به دغدغههای خود مبنی بر روی صحنه بردن این اثر، ابراز داشت: همواره گفتهام اتفاقات و چیزهایی که برای دیگران دغدغه است شاید برای من جزو دغدغههای اصلیام نباشد؛ دغدغه اصلی من انسان بودن است و در این راستا همواره درگیریهای ذهنی منوط به اتفاقاتی خواهد شد که به جغرافیا بر نمیگردد و این ساختار از روز اولی که زیستن را با نوشتن آغاز کردم همراهم بوده است.
او ادامه داد: به همین علت مقولههایی همانند تنهایی انسان، بیماریهایی که انسان دچار میشود، اتفاقاتی که در دنیای امروزی فرامرزی و عالم گیر است و… برایم نسبت به بحثهای ایدئولوژیک و بحثهای فرهنگی ارجحیت دارد. برای مثال ممکن است برای بسیاری از افراد یک سری مباحث دغدغه باشد اما من آنهارا در یک ساختار اجتماعی میبینم که در پروسه مساحت ایران تعریف میشود. نوع نگاه من در کلیت مبحث انسان بودن و چالش انسان بودن است و شیزوفرنی نیز ما به ازای همه چیزهایی است که داشته ام، در واقع همه آنها تجمیع و مبتنی بر المانهای مدون علمی شد همان ۱۱ المانی که در بحث اسکیزوفرنی و شیزوفرنی WHO تعریف کرده است . به نوعی سعی شده تا داشتههای ذهنی خود را آنالیز کرده و در کنار آنها با استفاده از مقالههای مطالعه شده نمایش «شیزوفرنی» نگارش و ساخته شود.
کارگردان نمایش «آلزایمر» بیان کرد: جذابیتهای موضوعات روانشناختی برای من بسیار ارزشمندتر و دلنشینتر است، فکر میکنم هرجای دنیا که بودم ساختار قلمم همین نوع بوده و در همین حدی که هم اکنون کار میکنم، کار میکردم. موضوع متون من انسان گرایی و جامعه شناختی است، با یک نگاه فرامرزی که بسیاری از ما آن را درک خواهیم کرد.
او در پاسخ به این سوال که آیا نمایشهای خود را در لول جهانی میسازد؛ گفت: برای کار جهانی کردن باید لول جهانی داشته باشیم و حامد رحیمی نصر این لول را ندارد که بخواهد کار جهانی انجام دهد؛ این شعار بسیار شعار بزرگی است که فردی بگوید من برای جهانیان کار میکنم. این قبیل کارها برای مخاطب جهانی ساخته نشده است اما بدون شک نگاههای موجود در این متون نگاههای فاقد مرز است؛ این موضوع در نمایشهای پیشین من نیز همانند «بیگانه خوران»، «اوردوز»، «آلزایمر» و حتی نمایش بعدی که «VAR» است دیده میشود؛ به معنای سادهتر تمامی متونی نگارش شده بدون جغرافیا هستند.
این هنرمند سینما و تئاتر درپاسخ این سوال که آیا این آثار را سورئال میدانید؟ عنوان کرد: فکر میکنم دنیای امروز به واسطه ارتباطات معزلی دارد که موجب شده تا ما عینیتها و ذهنیتهایمان با یکدیگر ترکیب شده و این موضوع بسیار کار را سخت و پیچیده کرده است؛ به همین علت ما تا یک جایی میتوانیم رئال و سورئال را تفسیر کنیم و براین باورم که استفاده از واژه سورئال بسیار دم دستی است اما در ساختار دراماتیک مبحث گروتسک مطرح میشود که با وجود آن از بسیاری مباحث عبور کردهایم.
رحیمی نصر خاطرنشان کرد: من فکر میکنم «ایسمها» زمان بسیاری است که به اتمام رسیدهاند. اما ما رئالیسم و سورئالیسم را چه چیزی میدانیم و در واقع فاصله گذاری اشان چیست؟ به قول مولانا (در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا، زیرا برون از دیدهها منزلگهی بگزیدهام) این نگاه، نگاهی است که باید دید رئال چه خط کشی دارد که مبحث سورئال را بتوانیم برای آن ترسیم کنیم.
او با تاکید براینکه «شیزوفرنی» در فضای سورئال مطرح نمیشود؛ گفت: من به این شیوه اجرایی میگویم «حامدیسم»؛ نمایش «آلزایمر» از لحاظ فضا کاملا رئال بود چراکه ما به ازای زیستی آن در یک خانه بود، اما در آنجا هم نیز ورود به آینده داشتیم. در کل معتقدم عالم ذهن از تمام عوالمی که بررسی میکنیم رئالتر است، در واقع همان مبحث عینیت و ذهنیت مطرح میشود یا بهتر است بگوییم ذهنیتی که به عینیت رسیده است.
علاوه براین؛ به نمایش «شیزوفرنی» رئال نیز نمیتوان گفت، ما اگر بخواهیم ما به ازای رئال را تعریف کنیم به این نقطه خواهیم رسید که چه چیزی را میخواهیم لمس کنیم و از کجا میدانیم آن چیزی که میبینیم واقعی است یا نیست چرا که در دنیای رئال همه چیز باید حقیقت باشد و همه آنها ساختارهای خاص خودش را دارد. بنابراین میتوان به طور خلاصه گفت «شیزوفرنی» در یک فضای ذهنی که متعلق به نویسنده است وجود دارد.
او با اشاره به این موضوع که در تمام نمایشهای خود بازی میکنم اما این موضوع تعمدی نیست و تنها جایی که حس کنم نیاز است این کار را انجام میدهم؛ خاطرنشان کرد: من انسانی بودم که از کودکی با رویا بزرگ شدم و همواره تنها چیزی که باعث شده تا از تنهایی رنج نکشم این بوده که در عالم رویای خود سیر میکنم؛ این موضوع به اتفاقات مختلفی از کودکی تا به امروز بستگی دارد که نوع ژن، محل زیست، کتابهای مطالعه شده، رویابافیهای کودکانه و… در آن تاثیرگذار بوده است.
حامد رحیمی نصر در پایان تاکید کرد: «شیزوفرنی» یک اسم است که ما باید لاجرم بر یک ساختار نمایشنامه میگذاشتیم، هرآنگاهی که دست از رویابافی برداریم دیگر کاری نخواهیم داشت و اگر رویا نبافیم فرقی با یک سنگ نخواهیم داشت. برای مثال در مبحث فیوچر دیزاین (طراحی برای آینده) شاید کانسپتهایی که یک نفر در هفتاد سال پیش قائل میشده است را در یک انسان شیزوفرنی میدیدند به همین علت شیزوفرنی را یک اسم بدانید.
نمایش «شیزوفرنی» به طراحی و کارگردانی حامد رحیمی نصر و تهیهکنندگی مسعود والا هرشب راس ساعت ۲۱:۱۵ در سالن یک پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه میرود.
There are no comments yet