به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، حوالی ساعت ۵ عصر راهی شرق تهران شدم، پس از پشت سر گذاشتن ترافیکهای شب عید به سولهای که محل ضبط و فیلمبرداری برنامه تلویزیونی «برمودا» بود رسیدم. ورودی سوله را پیدا نمیکردم و به همین خاطر پریسا آذری به دنبالم آمد و من را تا خود صحنه فیلمبرداری همراهی کرد. همه مشغول کار بودند و صحنه را برای فیلمبرداری آماده میکردند؛ اولین چیزی که نظرم را جلب کرد، دیوارهای بلند آبی فیروزهای دفتر تحریریه بود، چرا که این روزها کمتر از رنگهای خاص ایرانی که خیلی هم روحنواز هستند، به درستی بهرهگیری میشود. آبی فیروزهای کنترلگر احساسات است و میتواند باعث تمرکز بر جنبههای روحی و به گونهای به روشنفکری احساسات مربوط شود که «برمودا» مانند دیگر جزییات دکور به خوبی از آن استفاده کرده بود. گفتوگو با مهمانان دقیقا در همان دفتر تحریریه کامران نجف زاده صورت میگیرد و با آن کاناپههای زرشکی رنگ که در امتداد میز کار مجری قرار داشتند یک مکان راحتی را برای به چالش کشیدن مهمانان فراهم کرده بود.
به اتاقی برای استراحت رفتم تا ضبط برنامه شروع شود که در باز شد و کامران نجف زاده به استقبال من آمد؛ نجف زاده همان خبرنگار سابق خبرگزاری صدا و سیما در نیویورک است که مدتها پیش از عالم خبر، اعلام برائت کرد و بعد از حواشی بوجود آمده، اینبار به عنوان مجری و سردبیر با برنامه «برمودا» به تلویزیون بازگشته است. او به من خوش آمدگویی گفت و چون ممکن بود ضبط طول بکشد؛ وقت را غنیمت دانستم و همان موقع با هم به گفتوگو نشستیم. در ابتدا از او درباره تاثیر اقتصاد لیبرالیستی بر فرهنگ و هنر مردم آمریکا پرسیدم که از پاسخگویی پرهیز کرد و گفت فقط میخواهد درباره «برمودا» صحبت کند؛ او میگفت فکر نمیکردیم به این سرعت بازخورد خوب بگیریم و ابراز امیدواری کرد که بزودی «برمودا» جای خودش را باز میکند.
از نظر او «برمودا» محلی است برای ناگفتهها! ناگفتههایی که مهمانان دوست دارند آنها را بیان کنند و ناگفتههایی که مخاطبان دوست دارند، آنها را بشنوند. گفتوگو با نجف زاده بسیار صمیمی پیش رفت و چون فرامرز خودنگاه داور مسابقه قدیمی و محبوب «مردان آهنین» و آیدین ختائی مجری برنامه «تهمتن» به عنوان مهمانان «برمودا» به محل فیلمبرداری رسیده بودند،به پیشوازشان رفت. من هم یک صندلی برداشتم و کنار یکی از دوربینهای فیلمبرداری نشستم تا روند برنامه را پیگیر شوم. مهمانان گریم شدند و با نجف زاده گپ میزدند و چای مینوشیدند؛ تست دوربین و صدا انجام شد و با سه دو یک گفتن تهیهکننده برنامه آغاز شد.
فرامرز خود نگاه میگفت: من وزنهبردار حرفهای بودم، اما در اردوی المپیک بارسلون دچار حادثه شدم و نتوانستم وزنه برداری را ادامه دهم. نجفزاده از او درباره مردان آهنین پرسید و خودنگاه گفت: هنوز هرجا میروم از من میپرسند برنامه چهشد، ما عیدهایمان با شما بود!
نجف زاده از او درباره علت پایان یافتن آن برنامه پرسید و خودنگاه در پاسخ به پرسش او بیان کرد: سیاست شبکه بود که دیگر این برنامه ادامه پیدا نکند و برخی حواشی هم پیش آمد که به این موضوع دامن زد؛ به هرحال دعوا و دوپیتگ در هر ورزشی ممکن است اتفاق بیفتد، اما در مردان آهنین و داخل گروه ما چنین چیزی را هرگز نداشتیم.
روند گفتوگوی مجری با مهمان به درستی پیش رفت و سوالاتی که حتی در ذهن من هم بود از سوی نجفزاده پرسیده میشد؛ الحق که با ذکاوت سوالات را طراحی کرده بود و چیزی را از قلم نمیانداخت. جالب بود اما به گفته خودنگاه، نمایندگان مجلس به او پیشنهاد دادن پرادو و سکه میدادند تا بچههایشان را وارد مسابقه کنند، اما او هرگز به خاطر حق الناس چنین پیشنهاداتی را قبول نکرده است.
خودنگاه در میانه حرفهایش از همکاری با شبکه نسیم در ساخت یک برنامه تلویزیونی خبر داد که آیدین ختایی به جمع آنها اضافه شد. نجف زاده در ابتدا از ختائی درباره بازیگر شدنش پرسید و او گفت: از ابتدا در خودم میدیدم که بازیگر شوم. دو سال در رادیو سلامت کار گویندگی کردم و امیدوارم توانسته باشم «تهمتن» را خوب اجرا کنم.
او در پاسخ به پرسش نجف زاده که گفته بود چرا «تهمتن» مانند مردان آهنین برجسته نشد، عنوان کرد: مردم اکنون درگیرند و دل مردم آن هم با دلار ۶۰ هزار تومان خوش نیست! از مساله جوانان و مشکل معیشت بگذریم؛ مردم دل و دماغ ندارند تلویزیون نگاه کنند. آن زمان حال مردم خوب بود و فضای مجازی نبود و دسترسی آسان به دیگر محتواها وجود نداشت.
فطانت نجف زاده بحثی را به میان کشید و آن هم این بود که خودنگاه از ختائی دلخوری دیرینهای داشت، تا نجفزاده حرف را به میان آورد، متوجه شدیم که ختایی با خودنگاه عکس انداخته و یکی از بدترین عکسها را در صفحه شخصی خودش منتشر کرده که ۶۰ میلیون هم ویو خورده است؛ تازه به خودنگاه هم گفته بود که خوشحال باش بقل من در عکس ایستادی و معروف شدی. نجف زاده تمام مدت تلاش کرد این دلخوری را از بین ببرد و خوشبختانه ختائی توانست با گرفتن چند سلفی مجدد که خودنگاه از گرفتن آن پرهیز میکرد، ماجرا را ختم به خیر کند.
یکی دیگر از اتفاقات که چاشنی به پایان رسیدن این قسمت از «برمودا» بود، برگزاری مسابقه وزنه برداری میان ختائی و نجف زاده بود که نجف زاده با ۱۵ حرکت درست بر ختائی با ۴ حرکت درست به داوری خودنگاه پیروز شد.
ضبط برنامه تمام شد، اما کار ما هنوز تمام نشده بود؛ محسن نجفی سولاری تهیه کننده این برنامه سرش خلوت شدهبود و توانستم در اتاق تحریریه قدیمی که با جزییات درستی طراحی شده بود با او به گفتوگو بنشینم. نجفی تهیه کننده برنامهای نظیر «از سرگذشت» هم بوده است. در ابتدا درباره فضا و دکور صحبت کردیم و او کمی از چالشهای ساخت برمودا گفت؛ همچنین او میگفت بسیار تاکید داشته است که مهمانان برنامه جنسهای متعدد داشته باشند و بیان کرد که با توجه به اینکه حداقل اسم یا تکههایی از «برمودا» نزد مردم شناخته شده است احتمال این وجود دارد که سفارش فصل بعدی این برنامه از سوی شبکه نسیم مطرح شود.
گفتوگویم با تهیهکننده تمام شد و وقت رفتن بود، از جزییات دفتر قدیمی تحریریه که داستان آن را از زبان نجفی شندیم، چند عکس گرفتم و به صحنه اصلی آمدم و دوری زدم تا مبادا چیزی از نگاهم دور مانده باشد. با خودم میگفتم اگر مثلث برمودا به خاطر جاذبه و بادهای پرشتاب همه چیز را در خود میدرد، «برمودا» نیز با سوالات و همان ناگفتهها مخاطب را درون چالشها و گفتوگوهای خود غرق میکند؛ اگر هم مبنا بر آن باشد که مثلث برمودا به فرازمینیها ربط دارد پس نجفزاده درست میگفت «برمودا» به زودی «برمودا» خواهد شد.
پگاه زارعی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است