به گزارش صبا به نقل از روابطعمومی انجمن مستندسازان سینمای ایران، مستند «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» طی پنج سال و از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ تهیه شده است. در این مستند چهرههایی چون: داریوش شایگان، گلی ترقی، عزت انتظامی، خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، لیلا حاتمی، نیکی کریمی، مسعود فراستی و تعداد زیادی از سینماگران مطرح ایران حضور دارند.
مهرداد لطیفی نماینده انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)، با یادی از داریوش مهرجویی و دیگر هنرمندان درگذشته در سال ۱۴۰۲، از همه کسانی که در طول سال ۱۴۰۲، انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا) را در برگزاری رویدادها همراهی کرد، تشکر کرد و گفت: به همه شما خوشآمد میگویم. بیش از ۷۰ رویداد در سال ۱۴۰۲ به همت انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا) برگزار شد و جا دارد تشکر کنم از دوستانی که در یک سال گذشته، همراه ما بودند. سخنرانان عزیزی که محبت کردند از کرج، تهران و حتی گاهی، از ایلام و خراسان شمالی، شیراز و دیگر شهرها افتخار دادند و به جمع ما تشریف آوردند. همچنین، قدردان کارگردانان عزیزی هستیم که اجازه دادند آثار آنها در اینجا پخش شود. علاوه بر این جا دارد که یاد محمدرضا مقدسیان، آلبر لاموریس و داریوش مهرجویی را گرامی بداریم که آثار آنها، امسال در انجمن پخش شد. از انجمن مستندسازان سینمای ایران که در برگزاری نشست ماهانه «مستندهای ایرانشناسی» با انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا) همکاری داشتند، تشکر میکنیم. همینطور، از انجمن «بخوان با ما» و انجمن داروسازان که سالنهای خودشان را در اختیار ما قرار دادند. به ویژه از سازمان نظام پزشکی کرج که محبت کردند که این مکان را برای برپایی رویدادهای فرهنگی در اختیار ما گذاشتند. امیدواریم که در سال ۱۴۰۳ بتوانیم با برطرف کردن نواقص، نشستها و رویدادهای بهتری را برگزار کنیم. پیشاپیش، عید نوروز را به همه عزیزان شادباش میگویم.
مهرداد لطیفی سپس تریبون را در اختیار آرمان ذهبی مجری رویداد و فرهاد توحیدی تهیهکننده فیلم مستند «مهرجویی؛ کارنامهی چهل ساله» و فیلمنامهنویس به همراه احمد طالبینژاد نویسنده، منتقد و مستندساز قرار داد تا درباره بازتاب وجوه فرهنگ جامعه معاصر ایران در سینمای داریوش مهرجویی به بحث و تبادلنظر بپردازند.
گفتنی است؛ حسین ترابی کارگردان و مستندساز باسابقه ایرانی و ارد زند مستندساز پیشکسوت سینمای ایران و از اعضای انجمن مستندسازان سینمای ایران دیگر مهمانان این رویداد بودند.
آرمان ذهبی در سخنان ابتدایی، در توصیف «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» عنوان کرد: فیلم «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله»، مستند خاطرهانگیزی است چون یک آرشیو کامل از منتقدان، هنرمندان و بازیگران است؛ کسانی که برخی از آنها فوت کردهاند. خوب شد که این مستند از داریوش مهرجویی ماند. البته چند مستند دیگر هم راجع به داریوش مهرجویی ساخته شده است که یکی از آنها را هم خود احمد طالبینژاد ساخت و به «موج نوی سینمای ایران» میپردازد. از نظر من، این اثر، مستندی ویژه است و همه روی این موضوع متفقالقول هستند. این مستند، یادگار به جا مانده خوبی از داریوش مهرجویی است. حیف که این هنرمند را از دست دادیم.
فرهاد توحیدی، با گرامیداشت یاد داریوش مهرجویی، راجع به فرآیند ساخت «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» توضیحاتی ارائه کرد: جای مانی حقیقی سازنده اثر خالی است و کاش، آن اتفاق تلخ برای داریوش مهرجویی نمیافتاد و در این باران و ترافیک، از آن سمت کرج به این سمت کرج میآمد تا در این نشست حضور داشته باشد. «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» از اینرو فقط به کارنامه چهل ساله داریوش مهرجویی پرداخت و آثار ابتدایی او را مد نظر قرار نداد چون گردآوری فیلمهای قدیمی او، بسیار سخت و دشوار بود. گفتنی است؛ این فیلم با هزینه شخصی ساخته شد و امکانات چندانی نداشتیم. همانطور که میدانید وقتی قرار است بخش خصوصی از امکاناتی استفاده کند که در اختیار دولت است و جای دیگری پیدا نمیشود، مثل زمانی که قرار است برای گردآوری فیلمها به فیلمخانه ملی ایران مراجعه کنید، با مشکلات عدیده مواجه خواهید شد. بنابراین ترجیح دادیم از این مسائل اجتناب کنیم و تمرکز فیلم را روی بخش دیگری از فعالیتهای داریوش مهرجویی بگذاریم. عمده مصاحبههای این فیلم در زمان ساخت فیلم سینمایی «علی سنتوری» و در پشت صحنه آن ضبط شد. منتها هنوز این فیلم مستند تکمیل نشده و برخی مصاحبهها ضبط نشده باقی مانده بود، در طی پنج سال، تمام مصاحبهها کامل شد.
او افزود: قصد ما این بود درباره کارگردانی که مورد علاقه مانی حقیقی و همینطور، من بود، مستندی بسازیم. من تا به حال، هر جا حضور داشتم، گفتهام که الگوی من در سینمای ایران در حوزه فیلمنامهنویسی و ساخت فیلم، داریوش مهرجویی است. داریوش مهرجویی کیمیاکاری میکند. در واقع، فیلمهایی که او ساخته، هم مورد تحسین خواص قرار گرفته و هم از اقبال عمومی برخوردار بوده است. این از عهده هر کسی برنمیآید و داریوش مهرجویی، این ویژگی را داشت آثاری را بسازد که طیف وسیعی از علاقمندان به سینما را جذب خودش کند. مانی حقیقی هم با همین حس سراغ این کارگردان رفت. داریوش مهرجویی برای هر دوی ما جزو استادان مسلم سینما بود که میباید از شیوه فیلمسازی او میآموختیم. همه کسانی که مینویسند و فیلم میسازند، میدانند که فیلمنامههای مهرجویی سهل و ممتنع است و ساده نوشته میشوند در صورتی که فیلمنامههای او، فوقالعاده پیچیده هستند.
این فیلمنامهنویس، داریوش مهرجویی را یک اندیشهورز و یک متفکر دانست و گفت: مهمترین چیزی که باید درباره مهرجویی گفت این است که او پیش از اینکه یک فیلمنامهنویس و یک فیلمساز باشد، یک اندیشهورز و یک متفکر بود. او راجع به اوضاع زمانه نظر داشت و درباره جهانی و جامعهای که در آن زندگی میکرد، صاحبنظر بود. بنابراین وقتی که با آدمی که صاحب اندیشه و نظر هست، روبرو هستید، او به شکل متفاوتی با موضوع و ماده خام کارش مواجه میشود. همیشه این را گفتهام و شاید، تکراری به نظر برسد، هنرمندان درونمایه و مضمون آثارشان را انتخاب نمیکنند بلکه هنرمند کسی است که درونمایه و مضمون او را انتخاب میکند. یعنی فیلمها باید عصاره زندگی هنرمند باشد. اگر زندگی هنرمندان حاوی امر معناداری نباشد، مخاطب را با امر معناداری مواجه نخواهد ساخت. در همین فیلم میبینید، مهرجویی میگوید از تجربه ازدواج خودش در «هامون» استفاده کرده یا در «بانو»، آن عوالم را زیسته است.
وی ادامه داد: داریوش مهرجویی با اندیشهها، دیدگاهها و نظراتی که دارد، به زندگی نگاه و موضوعات آثارش را انتخاب میکند. این اتفاق در همه هنرمندان صاحب سبک و صاحب امضا میافتد. اگر آثار علی حاتمی را تماشا کنید، یک معنا از زندگی او کشف میکنید. داریوش مهرجویی هم همینطور، چه در آثار سینمایی، چه رمانها و چه در ترجمههای او. در آنها هم عناصر اصلی تفکر داریوش مهرجویی را میبینید و بیدلیل نیست که او کتاب «جهان هولوگرافیک» مایکل تالبوت را ترجمه میکند. از نظر من که ممکن است این نظر اشتباه باشد، نخ تسبیحی که همه آثار داریوش مهرجویی را به هم وصل میکند، این عنصر «تعلیق انسان ایرانی بین سنت و مدرنیته» است. اینکه انسان ایرانی، ۲۰۰ سال است در این وادی گرفتار شده است چون نه مدرن شدیم و نه سنتی باقی ماندیم. هم سنتی هستیم و هم مدرن. شاید مهمترین پژواک این قضیه را میتوانید در فیلم «هامون» بشنوید.
احمد طالبینژاد راجع به حق بزرگ فیلم سینمایی «گاو» ساخته داریوش مهرجویی بر سینمای ایران عنوان کرد: نخستین فیلم داریوش مهرجویی «الماس ۳۳» است که یک فیلم شبه جاسوسی تیپیکال آمریکایی در تلفیق با فیلمفارسی و حتی فیلم هندی است چون رقص و آواز هم دارد. خوشبختانه، آن فیلم موفق نمیشود و این عدم موفقیت، شانس بزرگ سینمای ایران است. اگر که وقتی داریوش مهرجویی از آمریکا برگشت و «الماس ۳۳» را ساخت، این فیلم پرفروش میشد و او در این مسیر میافتاد، هرگز فیلمی به نام «گاو» ساخته نمیشد. «گاو» هم ارزش هنری و هم ارزش تاریخی دارد که مورد احترام است. چه به لحاظ اینکه جزو نخستین فیلمهایی است که باعث پیدایش جریان موسوم به «موج نو سینمای ایران» شده است. چه از جهت قضایایی که در قبل و بعد از انقلاب اسلامی برای اثر به وجود آمد. همانطور که میدانید این اولین فیلمی بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) از آن ستایش کرد و گفت آثاری همانند «گاو» بسازید. اتفاقاً، چند فیلم هم شبیه «گاو» ساخته شد. این قضیه همانند یک پیشنهاد مطرح شد بدین مضمون که ما، این فیلمها را در جمهوری اسلامی میپسندیم. این موضوع، نقش مهمی داشت چون اگر نبود، صنعت سینما در جمهوری اسلامی ممکن بود به طور کامل از بین برود یا در حد بعضی کشورها مثل سوریه، عراق و عربستان سعودی بشود که سینمایی ندارند. البته ممکن است در رفرمی که دارند به شکل صوری انجام میدهند، سینما هم راه بیافتد. واقعیت امر این است که خیلیها از آینده سینمای ایران ناامید بودند چون خیلیها از ایران رفتند. یا مثل «هامون» بلاتکلیف ماندند. به هر حال، فیلم «گاو»، حق بزرگی به گردن تاریخ سینمای ایران دارد.
او افزود: وجه فرهنگی «گاو»، نمادی از یک جامعه تمثیلی و نمادین است چون در هیچ جای روستاهای این مملکت، این امکان وجود ندارد که اهالی یک روستا، کار و زندگی خودشان را رها کنند و دنبال پنهان کردن مرگ یک گاو باشند. همچنین، اصل داستان هم از یک داستان عربی برداشت شده است. غلامحسین ساعدی این را اقرار کرده داستانی خوانده که در یکی از روستاهای مصر، گاو یک کشاورز میمیرد و او افسرده میشود. او این را تبدیل به داستانی کرده که فیلمنامه «گاو» داریوش مهرجویی از آن اقتباس شده است. داریوش مهرجویی فلسفه خوانده بود و سوال مهم این است که در این داستان ساده، چه چیزی وجود دارد که آدمی که از آمریکا آمده و باسواد است، سراغ این داستان رفته؟ جنبههای اقتصادی این موضوع به کنار چون بعد از شکست فیلم اول، داریوش مهرجویی تنها جایی که میتوانست برود وزارت فرهنگ و هنر بود تا با سرمایه دولتی، یک فیلم ارزان بسازد.
این منتقد سینما، نکته فیلم سینمایی «گاو» را تناسخ برشمرد و بیان کرد: از نظر من، نکته فیلم سینمایی «گاو» تناسخ است که به معنی یکی شدن ابزار کار و انسان فعال است. موضوعی که هم فلسفی و هم اقتصادی است. ما در این فیلم میبینیم که یک انسان، چگونه خودش را یک حیوان میبیند و این از منظر پستی نیست بلکه از منظر تعالی است. این دانش و سواد داریوش مهرجویی در چنین جاهایی نمود پیدا میکرد. این وجه فرهنگی ایرانی که باعث دفاعش در مقابل انواع و اقسام هجومها بوده، در «گاو» متجلی شده است که شامل همبستگی و همراهی میشود. همانطور که گفتم به لحاظ واقعیتگرایی ساده، این داستان اصلا منطقی نیست. واقعیتی که در آن دخل و تصرف به نفع ایدههایی شده است که در سر داریم. اساساً فرق واقعیت با فراواقعیت یا ناتورالیسم در همین است. در ناتورالیسم، فیلمساز مقهور واقعیت است مثل آثار سهراب شهید ثالث که دوستداشتنی هستند. در رئالیسم، آرمانی دارید که سعی میکنید بر بستر آن واقعیت، به آن آرمان جامه عمل بپوشانی همانند آنچه که عباس کیارستمی در همه آثارش و به ویژه، «خانه دوست کجاست؟» انجام داده است. بنابراین مهرجویی آن هویت ملی ما را که تعاون و همبستگی است و در مراسمهای آیینی یا اعیاد ملی جلوه دارد، در «گاو» نشان میدهد. این را در فیلم با مصداق میبینیم.
این مستندساز درباره جایگاه داریوش مهرجویی در موج نوی سینمای ایران و سینمای اندیشمندانه ایران گفت: جایگاهی که داریوش مهرجویی در موج نوی سینمای ایران و سینمای اندیشمندانه ایران به قول فرهاد توحیدی دارد، هیچ کدام از فیلمسازان ندارند حتی بهرام بیضایی که من آثار او را خیلی دوست دارم. فیلمهای داریوش مهرجویی همواره در یک سطحی حرکت میکند که مخاطب باید دنبالش برود و نه اینکه ببیند مخاطب چه میپسندد و آن را برایش بسازد. این یکی از مشکلات سینمای حرفهای ایران است که اغلب فیلمسازان، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، حتی فیلمسازان روشنفکر فکر میکردند که هر سکانس را باید مطابق یک سلیقه بسازند و فیلمهای خودشان را قربانی سلایق مختلف جامعه میکردند. اما داریوش مهرجویی، فیلم خودش را میساخت.
احمد طالبینژاد از تعابیر گوناگون داشتن نمادهای آثار داریوش مهرجویی پرده برداشت و گفت: یک نکته در آثار داریوش مهرجویی است که از فیلم سینمایی «گاو» هم شروع میشود و معمولاً، در فیلمهای او، مخاطبان شاهد نمادهایی هستند که به مرور زمان، میتوان برای آن تعابیر مختلفی پیدا کرد. مثل «بلوریها» که شبانه، مرغ و خروس مردم را میدزدند. چهره آنها هیچوقت واضح دیده نمیشود و همیشه، در اکستریم لانگ شات هستند. این میتواند یک معنا داشته باشد. اگر نمای کلوزآپ از آنها میگرفت، چهره نمادین خودشان را از دست میدادند. «بلوریها»، تمثیلی از وحشتی هستند که یک جامعه را تهدید میکنند و آن را در معرض خطر قرار میدهند.
فرهاد توحیدی در سخنان پایانی، تهیهکننده فیلم مستند «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله»، ساخت این فیلم را ادای دینی به داریوش مهرجویی نامید و گفت: فکر میکردیم این فیلمی باشد که مورد استقبال هم قرار خواهد گرفت. داریوش مهرجویی هم وقتی این فیلم را دید، دوست داشت. این فیلم، جایزه بهترین کارگردانی بخش مستند جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد و چون در اکران عمومی میخواستند آن را سانسور کنند، چند سال مقاومت کردیم. تلاش کردیم تا از طریق دیگر، فیلم را نشان بدهیم. جالب است بدانید که سانسور، فقط در ایران نیست. فیلم به یکی از شبکهها که همه میشناسند، عرضه شد و برنامهای است که جمعه شبها پخش میشود. آنها خواهان فیلم بودند ولی میگفتند بخش مربوط به محسن مخملباف باید حذف شود. چون مجری آن برنامه، دوست محسن مخملباف بود. ما هم گفتیم مگر شما آنجا نرفتید که از قید سانسور آزاد باشید؟! در نهایت، در اینجا هم مقاومت ما در هم شکسته شد و این فیلم با حذف سکانس گلشیفته فراهانی، امکان اکران در گروه سینمایی هنر و تجربه پیدا کرد.
بیستوپنجمین نشست ماهانه «مستندهای ایرانشناسی»، آخرین نشست از نشستهای ماهانه «مستندهای ایرانشناسی» در سال ۱۴۰۲ است و با آغاز سال ۱۴۰۳، نشستها از سر گرفته خواهد شد که به زودی، جزئیات آن، به اطلاع همگان خواهد رسید.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است