به گزارش خبرنگار سینماصبا، «پرویزخان» ساخته علی ثقفی، روایتی از زندگی دراماتیک پرویز دهداری، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در دهه شصت است. این فیلم به تهیهکنندگی عطا پناهی، محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که تلاش کرده ضمن ادای دین به شخصیت اصلی یعنی مرحوم دهداری، باب تازهای در تولید فیلمهای ورزشی باز کند.
یاسین مسعودی در گفتوگو با خبرنگار سینماصبا، در توضیح چگونگی حضور خود در فیلم سینمایی «پرویزخان» اظهار داشت: قبلا در آثار سینمای جنگی مانند «آبادان یازده ۶۰» و «دسته دختران» بازی کرده بودم و آقای ثقفی و دستیار ایشان آقای غیاثوند بازی من را دیده بودند و بر این اساس برای بازی در نقش کریم باوی با من تماس گرفتند.
وی ادامه داد: کریم باوی نقش پرچالش و سختی بود؛ چرا که هم بحث فوتبال بازی کردن بود و هم لهجه داشتن و هم بازیگری. من اهل فوتبال بودم اما شناختی از کریم باوی نداشتم و زمانی که قرار شد نقش را بازی کنم ، درباره این کاراکتر پرس و جو و مطالعه کردم و خواستم با خانوادهاش ارتباط بگیرم که نتوانستم.
مسعودی ادامه داد: کریم باوی در ابتدای این کار برای من اسطوره نبود و او را نمیشناختم اما پس از آن برای من اسطوره شد. البته که او اسطوره در تیم ملی فوتبال ایران است. با آقای ثقفی در مورد این کاراکتر بسیار صحبت کردیم و این مساله به همراه مطالعاتی که داشتم در نهایت من را به این شخصیت رساند.
این بازیگر سینما یادآور شد: مهمترین ویژگی کریم باوی این بود که دغدغه اجتماعی داشت؛ این که به رغم همه آن جایگاه فوتبالی و شناخته شدن در جامعه به جنگ بروی یعنی احساس مسئولیت و دغدغه داشتن برای وطن و خاک و این برای من بسیار مهم بود. ضمن این که زمانی که زندگی او را بررسی میکردم متوجه شدم که تا چه اندازه مظلوم بود و مراحلی سختی را طی کرد تا به جایی که باید رسید.
مسعودی خاطرنشان کرد: باوی بسیار قدبلند بود و من از لحاظ قد به او نمیرسیدم اما برای رسیدن به وزنی که برای بازی نقش او مناسب باشد حدود ۶ کیلو وزن کم کردم.
وی افزود: گریم من معمولی بود و زمان زیادی صرف آن نشد چرا که به لحاظ ظاهری خیلی به هم شبیه نبودیم ولی من گریمم را دوست داشتم و وقتی که گریم میشدم و لباس می پوشیدم کاراکترش را به وضوح لمس میکردم .
مسعودی در توضیح واکنشی که از اقبال مردمی نسبت نقش و خود فیلم دیده است گفت: اولین باری که «پرویزخان» را دیدم جا خوردم چرا که تمام نسلها با فیلم ارتباط میگیرند حتی کسانی که فوتبالی هم نبودند؛ بازخوردهایی که گرفتم این بود که مردم غیرفوتبالی هم این فیلم را دوست دارند و هم از نقشم و هم از فیلم راضی هستند.
وی تصریح کرد: مردمی که فیلم را دیدند سکانسی که لب دریاچه است و احمدرضا عابدزاده از جنگ و خانوادهاش میگوید و من مینشینم و با آقای دهداری صحبت میکنم و ناگهان بغضم میترکد و گریه میکنم و نیز سکانس گل پیروزی برابر کویت را بسیار دوست داشتند.
بازیگر نقش کریم باوی تاکید کرد: من عقبه فوتبالی داشتم یعنی از فضای بازی فوتبال دور نبودم و کارم تا حدی روان بود اما تمرینهای زیادی داشتیم و این مهمترین چالش نقش بود؛ در پیش تولید دو ماه تمرین فوتبالی داشتیم و پلاتو میرفتیم یعنی ظهر پلاتو بودیم و شب بر سر تمرین فوتبال.
مسعودی اظهار داشت: در مورد این کاراکتر چیزهایی خوانده و شنیده بودم و کلی هم در مورد آن صحبت کرده بودیم. سکانسی در فیلم بود که در چشمهای دهداری نگاه نمیکردم و گفتم بازیکنان به خاطر من این کارها را میکنند و شما تاوان من را پس میدهید؛ یا در جایی دیگر در هتل سئول کامیاب میگوید به کریم باوی پاس ندهید و پشت یار قایم شوید که توپ به شما نرسد و اینها همه سرنخهایی است که فیلم میدهد که مخاطب بداند که سایرین رابطه خوبی با او نداشتند.
وی افزود: البته آقای ثقفی فیلمنامه را تغییر هم داد و آن را بسیار دقیق و با تحقیق نوشته است و در همین فیلمنامه تغییر یافته تلاش میشود که اشارههایی به این موضوعات شود.
مسعودی با تاکید بر اخلاق مداری پرویز دهداری بیان کرد: دهداری یک سرمربی با قواعد و اصولی بود که هرگز رویشان پا نمیگذاشت و به معلم اخلاق معروف بود؛ آدمی که اول اخلاق برایش اهمیت داشت و پس از آن فوتبال. متاسفانه چنین روحیاتی درفوتبال امروز ایران کمیاب و نایاب شده است.
وی با اشاره به لزوم ساخت آثاری از این دست گفت: میشود درباره درباره اسطورههایی که دیگر میان ما نیستند همچون منصور پورحیدی و ناصر حجازی و همچنین اسطورههایی که در قید حیات هستند همچون علی پروین و دیگران فیلم ساخته شود. امیدوارم از همین فیلم روند ساخت فیلم درباره دیگر قهرمانان ملی کشورمان شروع شود. اینها آدهای مهم و تاریخ سازی در فوتبال ایران بودند و کارهای بزرگی انجام دادند و روحیاتشان ستودنی است.
مسعودی با اشاره به نقص جسمانی در پای کریم باوی تصریح کرد: در جاهایی کمی لنگ میزدم؛ منطق نداشت بیش از این باشد و باوی لنگان باشد پس میانه را گرفتیم؛ البته آقای باوی در سالهای آخر حیاتشان به سختی راه میرفتند.
وی در انتها یادآور شد: سکانس به سکانس کلنجار رفتم که به بهترین شکل بازی کنم و برایم جای غرور داشت که نقش انسانی را بازی کنم که در جامعه تاثیرگذار و مفید بود. ولی وقتی شخصیت واقعی را بازی میکنید کار پیچیده است چرا که باید ارزشهای آن فرد حفظ شود و امیدوارم موفق به انجام آن شده باشم.
There are no comments yet