به گزارش خبرنگار رادیو وتلویزیون صبا، نام خانواده انصافی با هنرهای ملی و سنتی ما و سنتهای وابسته به نوروز در قالب شخصیت عمو نوروز، حاجی فیروز، سیاه، و سایر نشانههای دیگر عجین شده است. جواد انصافی بیش از پنج دهه است که عاشقانه در این مسیر به همراه همسرش فروغ یزدان و دو پسرش امیرمحمد و امیرحسین گام برمیدارد. انصافی سالها در دهه شصت و در ایام جنگ با اجرای برنامه اوستا و عبدلی خنده را بر لب مردمانی که درگیر جنگ بودند نشاند و بعدتر در تئاتر با کارهایی سنتی و تخت حوضی این مسیر را ادامه داد و تنها هنرمند ایرانی دارنده دکتری نمایش تخت حوضی در ایران است.
جواد انصافی سالها با استاد مهرتاش و بهرام بیضایی تجربه اندوزی کرد. فروغ یزدان نیز فوق لیسانس پژوهش هنری دارد و سالهاست به عنوان بازیگر و طراح با همسرش همکاری میکند. امیر محمد انصافی نیز سالها است که حضور موثری در جشنواره عروسکی و آئینی سنتی با اجراهایی نظیر عمو نوروز و و ننه سرما، ادواردو و خواستگاران و… دارد. امیر حسین انصافی نیز سالها در این حوزره فعالیت میکند و رکوردار دریافت جایزه از جشنوارههایی نظیر تئاتر کودک همدان و جشنواره آئینی سنتی است. این خانواده هنرمند به بهانه فرا رسیدن نوروز باستانی مهمان روزنامه صبا شدند.
***جوایز متعددی با حضور در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان به دست آوردهاید. آیا کار کودک جزو دغدغههایتان است؟
امیرحسین: بله، حدود ۴ سال است که برنامهام «پاشو پاشو کوچولو» برنامه ثابت کودک در شبکه پویا است و در شبکه ۵ هم با برنامه «شهرک رنگین کمان» و برنامه «کارگاه اسباب بازی» این روند را دنبال میکنم و در این مدت در حوزه تئاتر کودک هم فعالیت داشتهام. از سال ۱۳۸۹ در جشنواره تئاتر کودک در بخشهای مختلف (بازیگری، کارگردانی و آهنگسازی) حضور داشتهام. امسال هم در جشنواره کودک به خاطر بازی در نمایش عقاب جایزه بهترین بازیگری را بردم. تلاش کردهایم کودکان را با آداب و سنن و آئینهای ایرانی آشنا کنیم. برای ایام نوروز هم نمایش کودک «هر روز نوروزه» را در کانون پرورش فکری آماده کردهایم تا به اجرا در بیاید.
***با توجه به شرایط نه چندان مطلوب وضعیت اقتصادی هنرمندان تئاتر آیا پدر و مادر با فعالیت حرفهای شما در تئاتر مخالفتی نداشتند؟
امیرحسین: نه، من با این چالشها از دوران کودکی آشنا بودم. اوایل پدرم در خصوص رشته تحصیلی من و برادرم سختگیریهایی داشتند و دوست داشتم در رشته تئاتر تحصیل کنم و پدر راهنمایی کرد که رشته مناسبتر برای ما ادبیات است و در این رشته تحصیل کردم و از کودکی وارد جریان هنری شدم و با بیکاریها و کم پولیهای تئاتر آشنا هستم.
امیرمحمد: از دوران کودکی با این مسائل آشنا شدم و علاقه شکل گرفت. البته پدر هیچ اصراری نداشتند که ما در این حرفه فعالیت کنیم. در دوران دبیرستان پدر اصرار کرد ادبیات بخوانیم و این رویه را دنبال کردیم. الان حتی به تعداد انگشتان یک دست هم کسانی وجود ندارند که در این حوزه کار کنند. یادم میآید پدر در آن سالها برنامهای ضبطی داشت که میرفت با بزرگان تئاتر سنتی گفتوگو میکرد.
***آیا از برخورد سرد مسئولین در این سالها نسبت به هنرهای سنتی و تئاتر ایرانی دلسرد نشدهاید؟
امیرمحمد: پدر میگوید ما را اگر از در بیرون کنند از پنجره میآئیم تو و پوست کلفت شدهایم و از برخورد مسئولین دلسرد نمیشویم. پدر تلاش دارد این پرچم را همچنان افراشته نگه دارد و ما هم درکنارش هستیم.
امیرحسین: مسئولین تا حد ارائه بیلان کاری و آماری به تئاتر سنتی و ایرانی نگاه میکنند.
***آیا شما موافق بودید پسرانتان در تئاتر فعالیت کنند؟
فروغ یزدان: بله، تشویقشان میکردم و با توجه به علاقه و استعدادشان بهترین تصمیم بود و شغلی سالم و فرهنگی محسوب میشود و جواد انصافی هم پسران را تحت نظر و حمایت داشت.
جواد انصافی: توصیه داشتیم شغل دیگری هم به موازات تئاتر دنبال کنند. خود من کارمند مخابرات بودم.
***به توصیه والدین گوش کردید؟
امیرحسین: گوش کردیم و موسسه فرهنگی چند منظورهای با عنوان هنر سرای جامعه باربد تاسیس کردهایم که به آموزش موسیقی، تئاتر و هنرهای نمایشی میپردازیم.
***اجرای نمایشهای سنتی درباره نشانههای نوروز مثل حاجی فیروز در ایام نوروز برایتان چه ویژگیهایی دارد؟
امیرحسین: از دوران کودکی خاطرات زیادی درباره اجرای برنامه و نمایش در ایام نوروز داریم. در خردسالی همواره ایام نوروز به همراه پدر و مادر برای اجرای نمایش در سفر بودیم.
***اینکه برای کار به مسافرت بروید و تفریح نداشتید برایتان دشوار نبود؟
امیرحسین: سخت نبود و علاقه به این کار داشتیم و حتی برای صدمین بار مینشستیم و نمایشهای بابا را در ایام نوروز در هر شهرستانی که میرفتیم دوباره با علاقه میدیدیم.
***آیا خاطراتی از کار در ایام نوروز دارید؟
امیرحسین: یکی از جذابترین سفرهای نورزویمان در دوران کودکی اجرای نمایش در ایام نوروز قبل از زلزله بم بود. یا در همان دوران هفت اجرای نوروزی در کاخ نیاوران داشتیم که خیلی خوش گذشت. الان سه چهار سال است که ایام نوروز در کاخ سعد آباد نمایش نوروز خوانی را اجرا میکنیم.
*** دغدغه شما هم با کارهای سیاه بازی و آئینی عجین است، از این علاقه بگویید؟
امیرمحمد: در سال ۱۳۹۰ پدر کاری را با عنوان «نوروز و پیروز» را در سنگلج روی صحنه برد و از آن سال من پیوسته در اشکال و فرمتهای مختلف به کارهای نوروزی و سیاه بازی پرداختهام. من و برادرم بنا به سفارش ارگانها اجراهای دو نفرهای در قالب عمو نوروز و حاجی فیروز داریم و من عمو نوروز را بازی می کنم.
***کارهای عروسکی هم اجرا میکنید؟
امیرمحمد: بله، نمایش عروسکیای به نام «جادوی عروسک» را به صحنه بردهایم که بیشتر در حوزه سیاه بازی تعریف و شعرها و ریتمهای آن همگی ایرانی و نوروزی بودند. امیرحسین: ما در حوزه خیمه شب بازی و خمرهبازی هم کارهای زیادی انجام دادهایم تا این هنر اصیل ایرانی حفظ شود. حتی پدر برای اولین بار روی نوروزی خوانان اقوام ایرانی مثل تکم چیها تحقیقات زیادی انجام داده است. امیرمحمد: پدر درباره عادات و سنتهای نوروزی و فلسفه هر کدام از سینهای سفره کتاب جامعی تهیه کردهاند و آنها را در قالب شعر بارها اجرا کردهایم.
***برای نسل جوان این سندهای ارزشمند میتواند حائز اهمیت باشد؟
امیرمحمد: نسل جوان ما خیلی با کتاب خواندن میانهای ندارند. وقتی این مسائل را در نمایش و آوازهای ضربی ارائه میکنید برای جوانها جذاب میشود.
***متاسفانه در سالهای اخیر شخصیت حاجی فیروز در حد گدایی سر چهار راه توسط عدهای برای سودجویی تبدیل شده است. به نظر شما شخصیت حاجی فیروز چقدر پتانسیل دارد به عنوان شخصیت ملی مطرح شود؟
فروغ یزدان: با جواد سالهای زیادی است همکاری دارم و در نوشتن و پژوهش در کنارش بودم. شخصیت سیاه بالاتر از این است که در ایام نوروز سر چهار راهها میبینیم. الان سیاه تبدیل به ابزاری برای پول درآوردن شده است. تحقیقاتی که در این زمینه داشتم ریشه سیاه و حاجی فیروز به عهد اشکانیان برمیگردد و در قصههای سمعک عیار، سمعک عیار با غولتشنی درگیر میشود و چون زورش به او نمیرسد رسم عیاری پیشه کرده و صورتش را سیاه میکند و بر غولتشن غلبه میکند و ریشه سیاه بازی کهن است.
***معمولا شخصیت سیاه و حاجی فیروز دانایی خودشان را پشت لودگی و طنز مخفی میکنند؟
فروغ یزدان: شخصیت سیاه حرف و نقدش را به مسائل مختلف در قالب طنز بیان میکند. جواد انصافی : اینها زبان شکسته و رقص شکسته بلدند. جلوتر دستیارش نسیم عیار است که آتش افروز نامیده میشود و جزو پیام آوران نوروز است. همه نوروزخوانها یک خورجین دو طرفه دارند و مردم داخلش خوراکی می ریختند و بچهها هم از این خوراکی بهره میبرند. یزدان: در نمایش نوروزخوانهای بهاری به همراه جواد به این مسئله در اجراهایی در قالب قصههای عمو نوروز و ننه سرما پرداختیم و من نقش ننه سرما را بازی کردم.
جواد انصافی: این هم شکلی و همسان بودن حاجی فیروز و سیاه نمایشهای تخت حوضی سبب این شد که خیلیها این دو شخصیت را یکسان ببینند. در حالی که فقط صورت سیاه داشتن نقاط مشترکشان است و نمیشود سبقه سیاه نمایش تخت حوضی را به حاجی فیروز گره زد. آنچه که در دسترس داریم و از زمان قاجاریه وجود دارد و شکلش ربط دارد به غلام هایی که از زنگبار وارد ایران شدند و داخل اندرونی شاه هم راه پیدا کردند. چون زبان فارسی بلد نبودند درست صحبت نمیکردند و به قول معروف چپه حرف میزدند و به خاطر اشتباهاتی که انجام میدادند فیگورهای دفاعی داشتند. جمع کردن بدن، چشم درشت کردن سیاه تخت حوضی منبعث از رفتارهای این غلامان بوده است.
***آیا رقص سیاه هم بر این اساس شکل گرفته است؟
امیرحسین: درباره رقص کاکاریه نظرات زیادی وجود دارد. جواد انصافی: از روی کلاههای حاجی فیروزها می توان فهمید که اینها متفکر بودند. کسانیکه در دوران ساسانیان خواص و کنار شاهان بودهاند کلاههای بلند دارند و نشان میدهد رتبه زیادی داشتند و آدمهای فرزانهای بودند. در نمایشهای سیاه بازی کلاه سیاهها تخت است و نشان میدهند عامی هستند. یزدان: اتفاقا پایاننامه کارشناسی ارشدم همین کلاه و لباسهای سیاه است به نظرم نکات مهمی هستند. رنگ غالب لباسها قرمز و مشکی است که دارای فلسفه است و از پارچه های گلدار برای لباسشان استفاده میشده است و لباس گرم و شادی داشتند. اصل این بحث دو شخصیت نوروز و پیروز بوده که بعدا شده عمو نوروز و خواجه پیروز و چون عربها «پ» نداشتند شده خواجه فیروز و محاورهایش حاجی فیروز شده است. این را هم بگویم که در تمام نمایشهای همسر و پسرانم لباسها را من می دوزم.
***از چه پارچهای استفاده میکنید؟
فروغ یزدان: از ساتن استفاده میکنم و تمام لباسهای سیاه یقه سرداری است و حاجی فیروزها طرفدار مردم بودند. سندی پیدا کردهام که شخصیتی به نام خجسته در زمان ساسانیان بود و تنها کسی بوده که بدون اجازه میتوانست همه جا برود و زمان تحویل سال را او به پادشاه خبر میداد تا از پادشاه صله بگیرد.
***دو دهه قبل در نمایش سلطان مار به کارگردانی گلاب آدینه فقیه سلطانی به عنوان اولین زن بازیگر، نقش سیاه را بازی کرد. آیا شما هم تا به حال نقش سیاه را بازی کردهاید؟
فروغ یزدان: علاقهای ندارم و البته به سایر نقشها مثل ننه سرما و ایفای آن علاقه دارم و بازی هم کردهام. برایم جالب است که مخاطب و بچهها این شخصیت را باور میکنند. زمانهایی که اجرا میرویم کودکان بعد از اجرا میآیند و به من دست می زنند و خیال میکنند که بدنم سرد است.
***امسال هم شبنم مقدمی در فیلم نوروز سهیل موفق، نقش ننه سرما را بازی کرده که در جدول اکران نوروزی سینماها قرار دارد؟
امیرحسین انصافی: سالها قبل هم انیمشنی با نام «مبارک» ساخته شد و امسال هم فیلم «نوروز» و فکر میکنم مسئولین هنری تلاش کردهاند شرایطی به وجود بیاورند تا کودکان عمو نوروز را بیشتر از بابانوئول بشناسند. کار نوروزی ما هم در کانون بر اساس این سفارش انجام شد. معتقد هستم باید روی این زمینه کار فرهنگی بیشتری انجام بدهیم و با یکی دو نمایش و فیلم کار جلو نمیرود و فرهنگ سازی صورت نمیگیرد. در سالهای دورتر و در دهه شصت نشان دادن و پرداختن به نمادهای نوروز و حاجی فیروز جزو خط قرمزها بود. باید با کار زیاد عمو نوروز را به عنوان یک سنبل قهرمان ملی به بچهها معرفی کنیم.
***ریشه علاقه مردم به نمایشهای سنتی و تخت حوضی چیست؟
جواد انصافی: نمایشهای سنتی برگرفته از فرهنگ، آئین و بوم مردم ایران است و مردم به این نمایشها علاقه دارند. زیرا درد و دل و حرف مردم در قالب شخصیتهای نمایش مطرح میشود. نکته مهم ساده گویی در نمایشهای سنتی است که از قلنبه و استعاره گویی و در لفافه حرف زدن پرهیز میشود. خیلی ساده و رک شخصیت سیاه در نمایش میگوید بنزین را دارند گران میکنند و حرفهای روز و انتقادی را میشود در این قالب درست بیان کرد. مردم هم از این ساده گویی خوششان میآید و معتقدم حرفهای عمیق و مهم را هم می شود با زبانی ساده مطرح کرد تا برای مخاطب قابل درک و فهم باشد. در مقطعی که در دهه شصت هجمه علیه سیاه بازی شروع شد من تلاش کردم حتی با اجرا در پارکها این سنت را حفظ کنم و در باغ فردوس هم سیاه بازی تدریس میکردم. تلاش کردم با تلفیق سیاه بازی با اتفاقات روز آن زمان مثل جنگ و بمب گذاریها، ارزش این هنر را نشان بدهم و اینها هنوز در آرشیو تلویزیون موجود است.
***اوستا و عبدلی هم از دل این برنامهها بیرون آمد؟
جواد انصافی: دیدیم که سیاه بازی دچار سوتفاهم شد. رسیدیم به این قالب که در عبدلی و اوستا چهره عبدلی را سیاه نکنیم و او را با همان خصلتهای سیاه نشان بدهیم. برنامهای که بسیار موفق و جریان ساز شد. ***شما سوای احیا و توجه به هنر سیاه بازی و تخت حوضی در زمینه احیای نمایشهای فراموش شده مثل کسبی خوانی هم کارهای زیادی انجام دادهاید؟ جواد انصافی: بله، در نمایش «جوحی و کدخدا» به این مسئله پرداختم و در نمایش ده کسبی خوانی داریم. شعرهایی را در روند پژوهشهای نوشتن متن پیدا کردم که روی آنها کار کرده و تکمیلشان کردم. در کسبیخوانی شخصیتی مانند سیاهِ نمایشهای سیاه بازی وجود داشته است که قصه را پیش میبرد و در نمایش از ضربی خوانی و کسبی خوانی که اشعارش در بازارها مورد استفاده قرار میگرفت استفاده کردهام و امیدوارم این کسبی خوانیها به نسلهای بعدی هم منتقل شود.
***آیا همچنان در حوزه سیاه بازی تحقیق و پژوهش انجام میدهید؟
فروغ یزدان: بله، به همراه جواد به کشورهای آسیای میانه مثل تاجکستان، قزاقستان، ازبکستان، هند و غیره بارها رفتهایم و در باره سنتهای نوروزی برنامههای زیادی انجام دادهایم.
***آیا برنامه هایی در دست کار دارید که خانمها در کارهای آئینی نوروزی و نمایشهای سیاه بازی حضور بیشتری داشته باشند؟
فروغ یزدان: کتابی با نام نمایشهای زنانه مربوط به دوران قاجاریه نوشتهام و به حضور زنان در مجامع و دورهمیهایشان در خانه و شعر خواندنشان پرداختهام.
***آیا خاطراتی از اجرای نمایش در ایام نوروز دارید؟
امیر محمد: پدر در آن سالهای دور یک داتسون آبی رنگی داشت و پشتش را تشکی درست کرده بودند و من امیرحسین مینشستیم و تمام ایران را در ایام نوروز میرفتیم و مواقعی که پدر در شهرستانها اجرا داشت با اشتیاق میدیدیم و بسیار هم لذت میبردیم. این سفرها با موفقیت عبدلی و اوستا زیادتر شده بود.
***آیا به نظر شما لزوم تجدید چاپ کتابهای پدر درباره آیینهای نوروزی و سنتی احساس نمیشود؟
امیرمحمد: کتاب سیاه بازی از نگاه یک سیاه باز در ابتدای دهه هفتاد در اصفهان چاپ شد و تنها کتاب مرجع سیاه بازی در ایران است. اما اجازه تجدید چاپ ندارد.
***نمی توانبد در اینترنت بارگذاری کنید؟
امیرمحمد: نمیدانم که اجازه این کار داده میشود یا خیر. البته سایر کتابهای پدر هم به سختی پیدا میشود و باید علاقهمندان به کتابخانهها و سایر مراکز فرهنگی بروند.
*احمد محمد اسماعیلی
نشر اول: روزنامه صبا
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است