به گزارش خبرنگار تئاتر صبا ، در گام نخست نمایشنامه «روزمرگی» بر اساس نمایشنامه ی «توتو» اثر آنیس بس نوشته شده است؛ که این گزاره تنها در قالب بروشور به چشم میآید، چرا که حرف اصلی نمایشنامه گم شده است و مخاطب مداوم در پی مضمون میگردد.
نمایش«روزمرگی» حاصل کارگردانی مشترک «امیر سپهر تقی لو» و «شیما خاسب» است. اثری که تمایل به زدن حرف های مهم و فلسفی دارد ، اما انگار که نمایشنامه بهدرستی به بند تحلیل کشیده نشده است و همین امر است که باید سکوی پرتاب این نمایش باشد… «روزمرگی» واژهای است که شاید از بعد فلسفی بسیار زیاد قابل بحث و پرداخت باشد، اما آیا این نمایش در پی پرداخت و تحلیل این موضوع فلسفی موفق است؟
این همان سوالی است که شاید هر مخاطب تئاتر دوستی، پس از اتمام نمایش و آمدن نور داشته باشد و مدام در پی یافتن پاسخ آن از دل نمایش باشد. عامل آسیب زا در نبود موفقیت در انتقال مضمون این روایت، تحلیل نادرست و عقیم کارگردان است که حتی بازیگران نیز از اینکه چه چیزی را زیست می کنند آگاه نیستند و همین امر باعث می شود حرفهای بیان شده، فهم نشود و در همان لایه سطحی خود بماند و تنها حرف و کلمه باشد و تاثیر به سزایی رو مخاطب خود نگذارد.
از روایت که گذر کنیم به کارگردانی این نمایش میرسیم که ذوق، جذابیت، گیرایی و خلاقیت لازم را برای ارائه ندارد و چشم مخاطب در انتظار یک کنش خلاقه به صحنه خشک میشود.
نکته مثبتی که میشود در نظر گرفت، تناسب اسم و حال مخاطب پس از نمایش است که درگیر انزجاری از جنس روزمرگی است که اتمسفر نمایش را به احاطه در آورده که اگر عمدی در این خصوص در کار بوده؛ جای تحسین دارد ، که البته در این گونه از نمایشها خیلی هم دور نیست که هدف کارگردان همین بوده باشد.
در بازی بازیگران عملکردی سینوسی حاکم است و نمیدانیم در انتها باید آنها را به خاطر ایفای درست نقشها تشویق کنیم یا نه ؛ سردرگمی در همه جای جهان این نمایش وجود دارد و مخاطبان نیز در این حجم از سردرگمی ، واژگون شده اند؛«مهران نائل» که خوب و تفهمیم شده به ایفای نقش مشغول است ، باعث می شود که کمی از بار این سردرگمی کم بشود؛ و «جوانه دلشاد» و «فرزین محدث» بسیار معمولی که بازی های درخشانتری از آنها در صحنه های مختلف نمایش های این شهر دیدهایم.
ریتم در نمایش درست است و سکته ای را در صحنه شاهد نیستیم که ارتباط مخاطب را با اثر قطع کند که این مورد نیز جزوه موارد مثبت «روزمرگی» است. طراحی نور و صحنه و موسیقی بسیاری معمولی است و نکته خاصی در مورد آن نیست که چشمگیر و یا قابل بحث و بررسی باشد.
در کل «روزمرگی» اثری است که در بیان معنای نامش درست عمل میکند. دقیقا بیان صحیح از یک روزمرگی خسته کننده… ولی مخاطب حرفش را نمیفهمد و از بس که صدای زیرمتنهای نمایشنامه بلند است حرف کلان روایت به گوش نمیرسد.
دیدن این نمایش شاید برای یک بار خیلی خالی از لطف نباشد تا بیشتر متوجه حجم کسالت «روزمرگی» شد؛چیزی که بسیاری از ما به آن دچار هستیم.
علی حیدری
There are no comments yet