به گزارش خبرنگار سینما صبا، فیلمهای سرگرمکننده همچنان میفروشند و رکورد میزنند و همچنان منتقدان تولید و پخش این دست فیلمها و ایضا مخاطبانشان را زیر سوال میبرند و این از دیرباز و ماجرای فیلمفارسی و بعد اکران فیلمهای پرمحاطب جیم و دال دهه شصت بوده تا حالا که فیلمساز (بخوانید مربع سرمایهگذار/تهیهکننده/دفتر پخش/سینمادار) برای این که فیلمش رکورد بیشتری بزند، سعی در تولید و عرضه فری کثیف و اژدرزاپاتا دارد. یعنی غذایی که آنقدر مواد تشکیلدهندهاش انبوه و پرروغن است که خوردنش برای مشتری، نفسگیر میشود!
آیا باید مخاطبی که برای خوردن غذای پرحجم اما نه چندان بهداشتی صف میکشد، و شاید یک بار در ماه غذاخوردن را به شکل تفریح میبیند، زیر سوال برد؟ طبیعی است که سینمای سرگرمکننده هم باید موجودیت داشته باشد اما چرا فاصله بین پسند کارشناس و منتقد فیلم و نگاه روشنفکری -به عنوان پیشروی نخبهگرا و نخبهساز- و البته مدیریت رسمی سینما (نگاه مسئول فرهنگی)] با آنچه در سالنها رخ میدهد، اینقدر زیاد است؟ و این که آیا ذائقه مخاطب را نمیتوان به سمت استفاده از غذاهای باکیفیت هدایت کرد؟
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیرا درگفتوگویی عنوان کرد آنچه به عنوان خروجی مدیریت فرهنگی در حوزه سینما وجود دارد، به طور مطلق تایید نمیکند. این در حالی است که او در دو سال اخیر بیش از هر مدیر دیگری در حوزه فرهنگ و سینما، با ارقام و رکوردها جلو آمده و تابلوی جذب مخاطب به سالنهای سینما را بالا گرفته است.
آنچه مسلم است، فروش و دستیابی به مخاطب بیشتر، نه برای مسئول فرهنگی میتواند دلیل موفقیت در سیاستگذاری باشد و نه باب میل کارشناس فرهنگی و منتقد و روشنفکر جامعه است. این فقط از وجه صنعتی سینما قابل تحلیل است و از سویی، از بعد جامعهشناسانه و روانشناسانه بر نیاز مخاطب به سرگرمشدن صحه میگذارد. (حال این که چرا فقط سینما در سطحی گسترده باید عامل سرگرمساز جامعه باشد، و هر فضای اینترتیمنت دیگری نباشد، جای بحث جداگانه دارد)
سینما به فیلم سرگرمکننده نیاز دارد به همان اندازه که به فیلم تفکربرانگیز نیازمند است. در این زمینه باید رابطه موجود بین بخش خصوصی، ذائقه مخاطب و مدیریت اکران را ارزیابی کرد و با گزارههای موجود به پاسخ این پرسش رسید که چرا بخش خصوصی مثلا نمیتواند فیلم جدی و پرسشگر اجتماعی بسازد؟ نمیخواهد یا ترجیح میدهد برای به خطر نیفتادن سرمایهاش به این حیطه وارد نشود؟
بدیهی و روشن است که تولید فیلم کمدی برای بخش خصوصی ریسک کمتری دارد و حتی به نسبت، با ممیزی کمتری هم روبهروست.
از آن سو مخاطب هم میداند که اینجا قرار نیست پند اجتماعی تعدیل شده ببیند و صرفا قرار است دو ساعت بخندد و روزمره خود را فراموش کند…
پرسش آخر را باید در یک فرصت دیگر بررسی کرد؛ این که چرا در دوسال اخیر -آن هم دو سال پساکرونا- فیلمهای کمدی ایرانی رکوردهای چهل سال سینمای پس از انقلاب را یکی پس از دیگری جابه جا میکنند؟ آیا اتفاق عجیبی رخ داده است؟
این موضوعات را با بهرهگیری از نظر کارشناسان بررسی خواهیم کرد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است