به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون صبا، هفته پیش نوبت به پخش «کر کوهستان» ساخته امیرحسین اسیوند رسید. «کر کوهستان» برای همه کسانی که حضور در طبیعت، نفس کشیدن در هوای سالم و دورشدن از تمام ناپاکیهای زندگی شهری را برای خود یک آرزوی محال میدانند قاب لذت بخشی است. در این اتمسفر، فیلم روایت قصه روزهایی از زندگی آدمهایی پر از انتظار، نگرانی، عشق، ترس و صبر است؛ قصه آدمهایی که خود را تکثیر کردند؛ درست مثل دیگر قسمت های «پاه به ماه».
در واقع «کر کوهستان» هم به عنوان تکهای از این مجموعه تولد کودکی را در یکی از مناطق کوهستانی و صعبالعبور عشایر استان چهارمحال بختیاری به تصویر میکشد.
این مستند روزهای پایانی بارداری مادری از عشایر ایران را نشان میدهد که در یک طبیعت زیبا و در یک منطقه ییلاقی روزمرگیهای خودش را پشت سر میگذارد، آشپزی میکند، در کارها به همسرش کمک میکند و در عین حال ترسی از زمان و شیوه زایمانش دارد. جذابیت «کر کوهستان» همان گونه که کارگردانش «امیرحسین اسیوند» بیان کرده در میانه ماجرا بودن آن است. یعنی در این مستند ما با قصهای روبرو هستیم که در لحظه رخ میدهد؛ شوهری که برای همسرش از دشت لاله میچیند، همسری که دلش نمیخواهد تا آخرین لحظهای که درد زایمانش شروع نشده از خانه و زندگیاش فاصله بگیرد، دردی که نیمه شب خانواده را راهی بیمارستان میکند و تولد فرزندی که سرانجام رخ میدهد و خانوادهای که حالا باید به منطقه دیگری کوچ کند. در تمامی این قابها بیننده این قصه در میانه آن داستان است و شیرینیها و سختیها را به خوبی درک میکند و با قصه همراه میشود.
ریتم «کر کوهستان» آرام و همراه کننده است و زمان به اندازهای که برای روایتش دارد (۳۸ دقیقه) بدون این که مخاطب را خسته کند همراهی او را برمیانگیزد. در حقیقت تماشای روزمرگیهای زندگی عشایر به دلیل عدم یکجانشینی و شیرینی و سختیهایش بالقوه جذابیت دنبال کردن از سوی مخاطب شهرنشین را دارد و وقتی با قصهای چون زایمان یک زن و تولد یک فرزند همراه شود این هیجان بیشتر هم میشود.
از سوی دیگر این مستند آینهای است که سختیهای زندگی عشایر را به تصویر میکشد؛ مشکلاتی که نیاز است تا مدیران ببینند و برایش چاره اندیشی کنند. شاید به کلام و در سخن صحبت از زندگی بیآلایش و سلامت عشایر در دل طبیعت بکر ایران برای بسیاری از شهرنشینان آرزو باشد اما در عمل آنقدر سخت است که کمتر کسی حتی حاضر به امتحان آن میشود.
«کر کوهستان» همانقدر که در قاب بندیهایش از طبیعت بکر چهارمحال بختیاری ظریف و لطیف است در بیان خلا امکاناتی که مردم این مناطق (به ویژه در مواقع بحرانی و ضروری مانند زمان زایمان یک مادر) با آن روبرو هستند به درستی زمخت و خشن است. زمخت بودن ماجرا آنجاست که این مردم حتی حداقلترین امکانات رفاهی برای زندگی را ندارند و مثلا برای عبور از یک رودخانه به مشقت بسیاری دچار میشوند و اگرچه همراستا با سیاستهای جمعیتی تمایل بسیاری نسبت به باروری دارند اما شرایط اجتماعی کشور با نیازهایشان همراستا نیست.
بر این اساس هم مخاطب عادی و هم مدیران شهری و روستایی باید این مستند را ببینند تا علاوه بر لذت بصری به دلیل زندگی بی قید و شرط و بیآلایش عشایر ایران از ذهنیت فانتزیوار نسبت به شیوه زندگی این مردم دست بکشند و با مشقتهایی که این مردم با آن دست به گریباناند روبرو شوند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است