ایده و دغدغه نباشد، هوش مصنوعی به گرافیک کمک نمی‌کند | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۶ دی ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۳۳
محمد تقی‌پور در گفت‌وگو با صبا:

ایده و دغدغه نباشد، هوش مصنوعی به گرافیک کمک نمی‌کند

محمد تقی‌پور طراح گرافیک به مناسبت ۸ اردیبهشت ماه روز جهانی گرافیک درباره فرصت‌ها، چالش‌ها و دورنمای این رشته هنری گفت و اظهار داشت: به نظر من طراحی گرافیک قوت خودش را همچنان دارد، چون که تا فکر و ایده و دغدغه نباشد، هیچ ابزاری نمی‌تواند کمک کننده باشد.
به گزارش صبا، محمد تقی‌پور طراح پوستر فیلم‌هایی نظیر «فسیل»، «تمساح خونی»، «تنگه ابوقریب»، «۲۳ نفر» و سریال‌هایی مانند «آمرلی» و «قطب شمال» به مناسبت ۸ اردیبهشت ماه؛ روز جهانی گرافیک در مجموعه رسانه‌ای صبا حاضر شد و پیرامون چالش‌ها و دغدغه‌هایی که در این رشته هنری دارد، سخن گفت.
***شما پوستر فیلم‌هایی را طراحی کردید که اغلب بسیار پرفروش بودند، می‌خواهم بدانم که در ایران چقدر طراحی پوستر روی میزان فروش تاثیرگذار است؟
پوستر اولین درگاه و دریچه مواجهه مخاطب با فیلم است. پوستر از این بابت عاملی تاثیرگذار است ولی عمدتا سلیقه سفارش دهنده و سلیقه طراح همیشه یک تضادی داشته و دارد، و نزدیک کردن این سلیقه‌ها بیشتر به عهده طراح است و به توانایی‌ها و قدرت طراح بستگی دارد. هرچند شاید انتخاب کلمه‌ی سلیقه در اینجا خیلی درست نباشد چون غالبا پشت سلیقه و مطلوب یک طراح حرفه‌ای، نظرات و تمایلات تخصصی نهفته‌ است تا صرفا شخصی. طراح باید هم بتواند آن چیزی را که خودش فکر می‌کند، درست اعمال کند و از طرفی دیگر  نظر سفارش دهنده و صاحبان فیلم‌ها را جلب کند!  هرچند که امروزه تنها متریالی که برای معرفی فیلم ها هست، پوستر نیست ولی خوب همچنان به نظر من نقش پررنگ خودش را دارد. یک طراح پوستر سعی می‌کند که در وهله اول یک موضوعیت کلی را به مخاطب برساند و به چکیده‌ای از فیلم بپردازد؛ یعنی حتی اگر در پوستر استفاده از تصویر بازیگران معیار بوده با اینکه الزاما این کار خیلی هم باب میل طراح نیست، ولی اینکه این اتفاق تا چه اندازه بیفتد و به چه سمت و سویی برود و این پرداخت به این موضوع تا چه مقدار باشد، برمی‌گردد به سوابق و تجربیات طراح، اینکه چقدر تجربه و تخصص دارد، از آن‌طرف چقدر قدرت اقناع دارد و اساسا به اینکه یک طراح چقدر می‌تواند با دیگر عوامل تعامل کند و چقدر صبور است! می‌توانم به شما بگویم که طراح‌هایی نیز وجود دارند که حتی دغدغه این قضیه هم ندارند. شاید جنس دغدغه‌شان از این نوع باشد که دوباره با اتمام یک پروژه و انتشار آن، نام آنها احیا شود.
***به نظر شما معیارهای جشنواره‌های ایران برای ارزیابی طراحی روی استاندارد پیش می‌رود؟
اینکه آیا معیارهای سنجش در جشنواره‌های ایران نزدیک به استاندارد جهانی است شاید نتوان با قاطعیت درمورد آن نظر داد، ولی قاعدتا آن چیزی که در جشنواره‌ها اتفاق می‌افتد به نسبت فضای گیشه و مارکت، به فضای حرفه‌ای نزدیک‌تر است. اگر هیات داوران یا برگزارکنندگان، حرفه‌ای و هنرمند باشند، جشنواره‌ها نیز به آنچه که باب میل طراحان دغدغه‌مند است نزدیک‌تر می‌شوند. البته در همین فضای جشنواره هم همیشه آن اتفاقی که باب میل من طراح باشد نمی‌افتد، چرا که دائما و طبیعتا گروه‌های داوری، سیاست‌ها و… تغییر می‌کند و روی روند و انتخاب آثار جشنواره نیز تاثیر می‌گذارد؛ مثلا ممکن است که یک تیم داوری بیاید و سلایق‌ و دغدغه‌شان، تخصصی‌تر و حرفه‌ای‌تر باشد و کمتر دچار سیاست‌زدگی شده باشد که شخصا اگر در چنین جشنواره‌‌هایی برگزیده شوم، خوشحال‌ترخواهم بود چون فکر می‌کنم این‌گونه به اصل و ذات هنر نزدیکتر است.
***با توجه به فراگیری هوش مصنوعی، دورنمای این رشته هنری را خودتان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تا به این‌جا، به نظر من طراحی گرافیک قوت خودش را همچنان دارد، چون که تا فکر و ایده و دغدغه نباشد، هیچ ابزاری نمی‌تواند کمک کننده باشد. هوش‌مصنوعی، ابزار است که نهایتا مرحله‌ی اجرای کار را دستخوش تغییراتی می‌کند. از چالش‌های قابل‌توجه شاید این است که سفارش‌دهنده عمدتا خود نمی‌داند دقیقا چه می‌خواهد و برای همین به یک تفاهمی نیاز است تا هم طراح، دغدغه خودش را مطرح بکند و هم خود سفارش دهنده به هدف و اتفاق مورد دلخواهش برسد. البته که راحت نیست و در نهایت چالش‌های خیلی زیادی دارد.
***همکاری اخیر شما در سریال «آمرلی» با یک کشور عربی بوده‌ است، چنین همکاری چقدر می‌تواند در شناسایی کار شما به کشورهای دیگر تاثیر داشته باشد؟
باید توجه داشت که فضای گرافیک عراق خیلی فضای ایده آلی نیست و یک فضای فرمالیستی دارد که شاید در آن ایده خیلی مطرح نباشد. در طراحی آن‌ها بیشتر به فرم پرداخته می‌شود ولی کارهای من عمدتا یک ایده‌ای دارد که شاید آن ایده پررنگ‌تر از خود بحث چهره بازیگر و معرفی آن باشد و اغلب؛ یعنی تا جایی که دستم باز بوده، این اتفاق برای آثارم افتاده‌ است. مثلا در پوستر «فسیل» که جایزه جشنواره فجر را هم گرفت، قبل از اینکه ما بهرام افشاری را به عنوان چهره ببینیم؛ کلیت این پوستر شما را جذب می‌کند. در «آمرلی» هم من با آن شناختی که  از فضای گرافیک عراق داشتم، خیلی به این سمت و سو نرفتم و سعی کردم همان جنبه فرم را محوریت قرار دهم و خب به نسبت پروژه دشواری بود، چرا که این پروژه محدودیت‌ها و دشواری‌های خاص خودش را داشت. البته که هنر طراح همین است که با چالش‌ها چطور مقابله کند. گاها بدلیل ضعف منابع تصویری یک پروژه، باید از زوایایی که وجود ندارد یا صحنه‌هایی که اتفاق نیفتاده، طراح یک اثر هنری را خلق کند. یک موقع است که اگر کار به تولید نرسیده باشد، سراغ فیلمنامه می‌رویم و اگر در شرایط بدتر آن هم مقدور نباشد؛ چکیده‌ای از داستان را پرس و جو می‌کنیم، چون بایستی با محتوا آشنا باشیم و به نوعی لمسش کنیم.
***طرح پوستر فیلم سینمایی «تمساح خونی» الگوی غربی داشت. با توجه به حال و هوای فیلم به آن رسیدید؟
در پوستر اول این فیلم، بیشتر نظر و خواست سفارش‌دهنده به این بوده که با توجه به موضوعیت فیلم و قابلیت بعضی سکانسها، اتمسفر پوستر کمی به این سمت و سو برود. بطور کل در رابطه با تعاریف این‌چنینی، بنظرم در ابتدا اصولی کار کردن مهم‌تر است و خروجی باید به لحاظ فنی خروجی درستی باشد. و حتی الگوبرداری از گرافیک غرب در این مرحله، برای اینکه طراح به مسائل فنی و تخصصی اشراف بیشتری پیدا کند شاید اساسا بد نباشد… حالا اگر از این مسیر به درستی عبور کردیم، بعدا باید به فکر ایرانیزه کردن آن طرح بیفتیم. می‌شود گفت که در طراحی این فیلم سینمایی مواجهه من متفاوت بوده‌ است و بازخوردهای خوبی را مخصوصا در پوستر دوم گرفتم. در این پروژه سعی کردم کلیشه‌هایی که وجود دارد را بشکنم … طراحی گرافیک اساسا یک شغل و یک شاخه‌ای است که با اکثر مشاغل به نوعی در ارتباط است. گرافیک با اکثر موضوعات و محتواها، چه فرهنگی و چه تجاری در ارتباط است و شما حتی اگر مغازه‌ای هم داشته باشید، آن کسب و کار در ساده‌ترین مواجهه با گرافیک، احتیاج به لوگویی برای معرفی هویت خود دارد.  همچنان معتقدم به اینکه اگر که شما در کارت خوب باشی یا جز برترین‌ها باشی همیشه سفارش، درآمد و کار هست. یعنی فقط کافی است که شما دغدغه‌اش را داشته باشی و بخواهی خودت را ارتقا دهی و گرافیک به لحاظ این مسئله، خیلی جای مانور زیادی دار.
*** تا چه حد می‌توان برای اثری که مفهوم و موضوعیت خاصی ندارد، طوری عمل کرد که کار به تکرار نیفتد؟
مخاطب اغلب یک مواجهه آنی با پوستر دارد، که در چنین مواردی باید روی همین نقطه و همین یک آن تمرکز کرد. شاید من بتوانم در چنین پروژه‌هایی سراغ محتوای اصلی آن محصول‌سینمایی بروم ولی آن کشش لازم را ایجاد نمیکند. در نتیجه در کلیت فضای پروژه به دنبال چیزی میگردم که بتوان با آن به فضاسازی پوستر کمک کرد. نکته این است که مواجهه اولیه باید معقول باشد و بتواند مخاطب را جذب کند.
***پوستر امسال جشنواره فیلم کن صحنه‌ای از فیلم کلاسیک ژاپنی «راپسودی در ماه اوت» ساخته آکیرا کوروساوا است که بازخورد جهانی داشته‌ است، به نظر شما اگر همین اتفاق در ایران می‌افتاد چه می‌شد؟
در کلیت اتفاق خاص و خوبی افتاده است… با این که مواجهه‌ی خیلی خاصی اتفاق نیفتاده ولی اینکه از آن اثر چنین استخراجی داشته‌اند، برایم جالب است و از همین رو یک دخل و تصرف جدیدی در روند جشنواره کرده‌اند که خب این خودش یک خلاقیت است. همچنین یک نوع مواجهه جدید است و این برای من جذاب است. ولی اینکه بگوییم که فلان جشنواره این کار را کرده است و حالا بیاییم و شروع به مقایسه کنیم که فلان جشنواره چه کاری کرده و یا آن را مطلقا سیاه یا مطلقا سفید ببینیم، بنظرم مطلوب نیست. اساسا ما خیلی اصرار داریم که مرغ همسایه غاز است و حداقل من به شخصه در فضای گرافیکی خودم تلاش کردم هر جنس خلاقیتی را حفظ کنم و کلیشه‌ها را بشکنم ولی باز همچنان می‌بینیم که آن‌طور که تلاش میشود و آنطور که باید باشد، نیست. به گونه‌ای شده است که اگر هم همه چیز روی اصول باشد، باز یکسری می گویند این اثر را یک طراحی ایرانی زده است پس قطعا خیلی خوب نیست! خیلی سخت است که فهم گرافیک وجود ندارد و عمدتا با یک کار ما را قضاوت می‌کنند.

پگاه زارعی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها