به گزارش خبرنگار سینما صبا، ورای همه بازیهای تبلیغاتی سر فروش بیشتر و رکوردشکنی محصولات سینمایی در هنرصنعتی که گران است و در کشورهای صاحب صنعت سینما هم به مدد همین نمایشها، اموراتش به پیش میرود، آنچه در بعد فرهنگی اصل است و در آن نباید شک کرد، جایگاه اثر هنری در دوران تاریخی است.
مدیران فرهنگی هنری و متولیان سینمای کشور خود بهتر میدانند که در تاریخ سینمای ایران به جز معدود آثاری که هم نظر کارشناسان، منتقدان، داوران جشنوارهها را به دست آوردند و هم در گیشه، رکوردشکن شدند، بسیاری از فیلمهای مهم و گاه جریانساز سینمای این مرزوبوم که اعتبار و جایگاه جهانی پیدا کردند، اتفاقا نه پرفروش بودند و نه رکوردشکن. این مغلطهای است که متاسفانه به آن عادت کردهایم و فریفتهاش شدهایم. عدهای از منتقدان سینما هم [در کمال ناباوری] مینویسند شکست فیلمها در اکران، نشانه مدیریت ضعیف سینماست! نکته جالب آن که مدیران فرهنگی و سینمایی هم رشد و شکوفایی سینما را با فروش فیلمها گره زدهاند و از آن سو همان منتقدان، نسبت به این که چرا مدیران فرهنگی آمار گیشه را نشانه حال خوب سینما و مخاطبانش میانگارند، منتقدند… در نهایت این تسلسل معیوب، ممکن است به جایی برسد که به جایگاه سینما لطمه بخورد.
[از تعبیر آرزوی محال پساکرونا تا واقعیت سینما]
اگر جای قرار گرفتن در بازیهای رسانهای، از عینک واقعبینی استفاده کنیم، و اگر در یک حضور میدانی رندوم، سری به سانسهای شلوغ پردیسهای پربییننده تهران و سایر شهرها بزنیم، درمییابیم که عادت سینمارفتن به مخاطبان سینما برگشته است. همین بهترین اتفاق در دوران پساکروناست. آرزویی که شاید دو، سه سال پیش محال به نظر میرسید و تصور میشد در پی رکود دوران کرونایی، دیگر سالنهای سینما پر نخواهد شد و عادت رفتن به سالن سینما جای خود را به عادت نشستن پای فیلمها و سریالهای پلتفرمی خواهد داد… خب رکوردشکنی مهم، بازگشت این عادت نزد مخاطب سینماست اما بهتر است همین جا نقطه بگذاریم و نخواهیم و مطالبه نکنیم که همه فیلمها بیایند رکورد فیلم فسیل را بزنند. رقابت در عرضه و تقاضا و بازار آزاد سیستم سرمایهداری، در نسبت سینما و مخاطبش، در هالیوود و بالیوود و کشورهای اروپایی که سرشار از فضاهای اینترتیمنت متنوع و متکثر و گاه خاص وبومی هستند، معنا مییابد و در کشور ما معنایی به نسبت همه چیز دیگرمان. ما نه قرار است مدل بلوک شرق دهههای پیش حرکت کنیم و نه اقتصادمان شبیه بلوک غرب است. ولی آنچه به اعتبار و فراگیری سینما و عشق به سینما در ایران انجامیده، اتفاقا وجه هنرمندانه و شرقی آن است. سینما با تماشاگران همیشگی، تماشاگران گذری و تماشاگران خاصش تعریف میشود. فیلم باید ساخته شود تا هم معیشت سینماگران تامین شود و هم به نیاز مخاطب [مخاطبان گوناگون با سلایق متفاوت] پاسخ داده شود. اینجا اتفاقا اصل عرضه و تقاضا نیست و ماقرار نیست موفقیت یک برند پوشاک یا مرغ سوخاری را بر اساس عرضه و تقاضا سنجش کنیم.
[آنها سینما را ساختند، حرمت بگذاریم!]
چند فیلم ماندگار تاریخ سینمای ایران گیشه موفق داشتهاند؟ چه تعداد فیلم داشتهایم که شکست تجاری خوردند اما در دنیا درخشیدند و در طول زمان مخاطبان خاص سینما آنها را نسل به نسل دنبال کردند. و از آن سو، با آدرسهای غلطی که گاه از طرف گعدههای تولید و پخش منتشر میشد، چه تعداد فیلمساز داشتیم که مهر ناموفق بودن [به دلیل کممخاطب بودن فیلمشان] خوردند و نابود شدند؟ مگر «طبیعت بیجان» رکوردها را جابهجا کرد؟ مسعود کیمیایی اگر فیلم مهم و درست و جریانساز «قیصر» را ساخت و به قول خودش صف تماشاگرانش به اندازه جاده تهران، قم بود، مگر «سرب» و «دندان مار» را نساخت؟ مگر «گروهبان» کمفروشترین فیلم سال ۷۰، یکی از بهترینهای او نبود؟ چرا منتقدان او را در مسیری قرار دادند که فیلم پرفروش بسازد و روی بقیه را کم کند؟ «گاو» و «هامون» و بیشتر فیلمهای داریوش مهرجویی فقید، آثار مختلف علی حاتمی فقید، فیلم «دونده» و «آب باد خاک» امیرنادری، فیلمهای بهرام بیضایی، «ناخدا خورشید» و عمده فیلمهای ناصر تقوایی و همه فیلمهای عباس کیارستمی فقید یا «شبح کژدم» و «آن سوی آتش» کیانوش عیاری چه؟ آن آثار هنوز زندهاند و نفس میکشند. آیا رکوردشکن بودن یا نبودن به جایگاه محمدعلی سجادی، مجید مجیدی، احمدرضا درویش و سیدرضا میرکریمی و رخشان بنیاعتماد لطمه زده است؟ آیا فیلمهای رسول صدرعاملی، رسولملاقلیپور فقید، ابراهیم حاتمیکیا، ابوالفضل جلیلی با بلیتهای فروخته شده سنجیده شدند؟ یا برای نفس عمیق و عیار۱۴ [پرویز شهبازی]، اینجابدون من و آسمان زرد کم عمق [بهرام توکلی] در گیشه سینماها اتفاقات عجیب و غریب افتاد؟
مسعود کیمیایی، علی حاتمی، داریوش مهرجویی و حتی کیانوش عیاری فیلم پرفروش و پرمخاطب داشتهاند اما جایگاه خودشان و آثارشان در سینمای ایران با گیشه گره نخورده است. بله محمدرضا هنرمند و ابوالحسن داوودی و فرزاد موتمن هم فیلم پرفروش ساختهاند. هر دو فیلم اسکاری اصغر فرهادی، پرمخاطب هم بود اما مگر سازنده شهرزیبا هم او نیست؟ حتی ساموئل خاچیکیان فقید که این روزها با نام عقابها نامش سرزبانهاست، فیلمهای پرمخاطبی را در مقاطعی از اولین دهههای حضور سینما در ایران ساخته که از عقابها هم بهترند و مخاطب هم داشتهاند… طبیعتا شرایط اجتماعی در دهههای مختلف سببساز رقم خوردن اتفاقاتی در گیشه آثار خوب سینمای ایران شده اما این قاعده نیست، که اگر بود، همه مدیران سینمای ایران از دهه شصت تا کنون باید پز فروش انواع و اقسام فیلم صرفا سرگرمکننده را میدادند…
کاش سینما را با متر سینما بسنجیم و معیار غلط به مدیران و مخاطبان سینمای ایران ندهیم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است