«ایوب آقاخانی» بازیگر، نویسنده و کارگردان در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و رسانه صبا، به مناسب دوازدهمین سالگرد فعالیت صبا، در پاسخ به پرسش «رسانه چگونه میتواند به هنرمندان کمک کند؟» بیان کرد: این موضوع باید از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد. باید به این نکته توجه داشت که رسانه، جلوه هنرمند را در میان توده افراد جامعه میتواند تغییر دهد. از بعدی دیگر، رسانه به مثابه یک ایستگاه که هنرمند در آن به طور مداوم در رفت و آمد است، میتواند به عنوان یک مبنع و سرچشمه جهت ارتقاء و روزآمدشدن هنرمند [هنرمندی که قصد دارد با کمک رسانه در ارتباط با عامه مردم قرار بگیرد] از یک جایگاه مهم برخوردار باشد.
او ادامه داد: باید به این فهم رسید که رسانه هم در ارائه و به اصطلاح فرنگیاش «پرزنت» معقول و صادق هنرمند اثر دارد و هم در توسعه باور و ذهنیت او برای حضور در بین مردم.
آقاخانی گفت: برای مثال ما در کسوت یک فرد بزرگسال، در رابطه گرفتن با یک کودک، نمیتوانیم عملکرد موثر و عمیقی داشته باشیم اما والدین آن فرزند در این امر موفق ظاهر میشوند، به این علت که دیتاها و فاکتورهای مفید برای ایجاد ارتباط درست و آسان و موثر با فرزند خود را در اختیار دارند که این موفقیت در ارتباطگیری، ناشی از یک شناخت مطلوب است. این را به رسانه تعمیم میدهم: «رسانه باید جامعه مخاطبان هنرمند را به واسطه عناصر استنادی که درباره جامعه به آنها ارائه میدهد، به آرتیست وصل کند» و اینگونه رابطه او با مخاطبانش شکل بگیرد.
این هنرمند رادیو، تئاتر، تلویزیون و سینما در ادامه در مورد «ترجیحش به مواجهه با نقد و یا تعریف و تمجید از سوی رسانه» افزود: در تلاش هستم به وادی شعار در کلام نزدیک نشوم که برای خودم نیز خوشایند نیست، اما بدیهی است که نقد حرفهای بهتر و سازندهتر است؛ و تعریف و تجمید بیهوده مخرب و آسیبزا است. اما باید به این نکته مهم توجه کرد که در حوزه نقد، هنگامی که پای رسانه به میان میآید، فرد با چه داشتههایی، چه پدیدهای را نقد میکند؟ این مهم تر از خود نقد است. نام نقدی مبتنی بر احساس و به اصطلاح شهودی را نمیتوان نقد گذاشت؛ بلکه تحمیل سلایق به اثر است؛ نقد یعنی جاری شدن زاویه دید یک فرد که دارای اطلاع کافی است در برخورد با پدیدهای که با آن مواجه شده است؛ در مورد اینگونه نقدها، میشود گفت که سازنده است، زیرا از نقطهای منشاء میگیرد که اصولی است و میتوان روی خطکشیهای آن قدم برداشت و اگر نقاد صلاحیت نقد و یا تمجید را نداشته باشد، یقینا هیچ نوع خروجی خاصی در پینخواهد داشت.
آقاخانی در ادامه اظهار داشت: امروزه در رسانهها این قبیل افراد بسیار دیده میشوند که صلاحیت نقد و یا تمجید از آثار را ندارند. اگر مثال ما نقد در حوزه سینما و یا تئاتر باشد، برخی از منتقدان فعال امروز در این حوزهها دانشجویان من بودهاند؛ به عبارتی در برهه بیتجربگیشان با این افراد وارد دیالوگ مکرر شدهام و حدود و میزان آغشتگی آنها را با این حوزهها میدانم. چگونه میتوان پذیرفت که این افراد بااین حد از بیتجربگی، در خصوص اشخاص و یا آثار برجسته سینما و تئاتر صحبت کنند؟ آن هم بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی؟! کِی این شکاف تجربه و دانش پر شد؟! هنگامی که شناخت لازم از جامعه و یا خالق اثر و یا شرایط تولد آن اثر در این افراد نیست، درباره چه چیزی نقد منفی یا تمجید صادر میکنند؟!
«ایوب آقاخانی» در مورد مهمترین مشکل حال حاضر رسانه در حوزه فرهنگ و هنر خاطرنشان کرد: مشکل رسانه خارج از مشکلات کشور نیست. ما در حوزه فرهنگ و هنر مانند مابقی حوزهها دچار یک گرایش چند قطبی شدهایم و این گرایش متاسفانه به رسانه هم سرایت پیدا میکند… یعنی تجربه کافی فعالیت رسانهای در بخشی از اصحاب رسانه وجود ندارد و این به معنای انکار توانمندیها و استعدادها نیست. سخن من سخنی آماری است و قدری که توقع وجود دارد، تجربه وجود ندارد. این تجربه مطلوب شاید در سی درصد رسانههای فعال وجود دارد و در هفتاد درصد رسانهها این موضوع دیده نمیشود و افراد گرداننده و فعالانش، بیش از حد جوان هستند. مقصود من از جوانی البته سنی نیست. سن و تجربه با هم مهم است. جوانگرایی قطعا بد نیست و بسیار پسندیده است اما نباید هممعنی «بیتجربه گرایی» باشد… خیلی اوقات نحوه عملکرد یک رسانه برای عبور از یک چالش مستلزم برخورداری از یک تجربه جدی است. درست مثل رانندگی. هر فرد که راننده است، لزوما راننده مناسبی برای جادههای سخت و صعبالعبور نیست. شناخت الفبای دانش این حرفه، به تنهایی کافی نیست. ما در روزگار معاصر تقریبا بیشتر روزهای هر سال را درگیر «شرایط خاص» هستیم. مثلا حادثهای که اخیرا مردم ایران در خصوص سقوط بالگرد ریاست جمهوری تجربه کردهاند، مصداقی برای یک «شرایط خاص» است و مواجهه با این شرایط، نیازمند تجربه است که این تجربه در شرایط فعلی تأمین نیست. این شاید ناشی از شرایط ورود به رسانه است که باید اصلاح شود و برای آن ساز و کاری تعریف کنیم و در جذب اشخاص، هر فرد تازهکاری پس از گذر از ۸ ماه دوره کارآموزی و کارورزی وارد بخش اصلی رسانه نشود.
این کارشناس فرهنگی اظهار داشت: یادمان باشد ما در یک جنگ عمیق و ریشهدار با رسانههای غرب هستیم و بر خلاف گمانمان متاسفانه ما آنقدر که لازم است برنده نیستیم و گوی سبقت بیش از ما در دست آنهاست و در واقع آنها این جنگ نرم را مدیریت میکنند، اما ما چرا نتوانیم از خود در این خصوص دفاع کنیم؟
او تأکید کرد: امیدوارم که اصحاب رسانه این چند خط را مشفقانه بخوانند زیرا ما دارای هدفی مشترک هستیم و آن سربلندی میهن عزیزمان است.
ایوب آقاخانی در ادامه، در واکنش به این پرسش که صبا چگونه همانند شعارش میتواند حقیقتا رسانه هنرمندان باشد بیان کرد: گمان میکنم تاکنون رسانه صبا کار خود را درستی انجام داده است و نیازی به راهکار من ندارد. شاید تنها نکته من این باشد که از رسانه ی محترم صبا خواهش کنم با رویکرد وسیعتری انواع سلایق را در خود راه بدهد. اگر قرار بر این است که رسانه هنرمندان باشد با نگاه جذب حداکثری عمل کند. امروزدر «لانگ شات» به نظر میآید که سمت و سوی رسانهای صبا، یک رویکرد آزاد نیست و کمی کفه ترازو در این خصوص به سمت جهتگیری سنگینی میکند. حتی اگر این سنگینی جزئی هم باشد، کنترل و رسیدن به تعادل، برای صبا بهتر خواهد بود.
او ادامه داد: من آرزو میکنم روزی برسد که همه هنرمندان در این رسانه فعال، پویا و معتبر حضوری بهقاعده داشته باشند و البته آرزومندم که روزی شصت سالگی صبا را جشن بگیریم و مجددا باهم در این زمینه گفتگویی داشته باشیم. این یک آرزوی خوب هم برای صباست و هم برای خودم!
There are no comments yet