همه چیز یه بازیه | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۰۱
نگاهی به رمان «بازی» نوشته دومنیکو استارنونه؛

همه چیز یه بازیه

ادبیات اروپا همیشه مورد توجه کتابخوانان جدی بوده و در این میان، با ظهور نویسندگان مطرح ایتالیایی همچون ایتالو کالوینو، اومبرتو اکو، اوریانا فالاچی، دینو بوتزاتی، آلبرتو موراویا و ناتالینا گینزبورگ، ادبیات این کشور نیز اعتبار و جایگاه ویژه خود را در جهان یافته است.«دومنیکو استارنونه» یکی از بهترین نویسندگان ایتالیاست که به تازگی در کشور ما معرفی شده. از این نویسنده‌ی کاربلد، پیش‌تر کتاب خوب و دوست‌داشتنی «بندها» (با ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت) به چاپ رسیده و حالا رمان کم‌حجم «بازی» نیز به اندازه رمان قبلی او شگفت‌انگیز و خواندنی‌ست. این نویسنده در امر نوشتن، به قدری حرفه‌ای و معتبر است که جومپا لاهیری، شناخته‌شده نویسنده هندی ـ آمریکایی با یادداشت‌هایی که بر کتاب‌های او نوشته، ارزش ادبی استارنونه را تایید کرده است.

به گزارش صبا، رمان «بازی» درباره‌ی نقاش هفتادوپنج‌ساله‌یی به نام «دانیِله مالّاریکو» است که زمانی دور، هنرمند مطرح و معتبری بوده، ولی امروز جایگاه هنری‌اش را از دست داده، بی‌آن‌که خود از این موضوع مطلع باشد یا بخواهد آن را بپذیرد. بنابراین همچنان در توهّم قدرت هنری‌ست. او که پس از فوت همسرش، به تنهایی و با انواع بیماری‌های سخت روزگار می‌گذراند، حالا از سوی دخترش «بتّا» برای مراقب چندروزه‌ای از نوه‌ی چهارساله‌اش (ماریو) احضار می‌شود. با آن‌که بتّا پدرش را مطمئن می‌کند نگهداری از بچه‌ی کوچکی،که گویا خوب هم تربیت شده و مستقل است، چندان سخت نیست اما پدربزرگ با ترس و اکراه می‌پذیرد از میلان راهیِ ناپل بشود و چند روزی را کنار نوه‌اش بگذراند تا دختر و دامادش برای شرکت در یک همایش ریاضی به کالیاری بروند. بخشی از گفت‌وگوی تلفنی دختر و پدر در آغاز کتاب، مانند اسکیسی از طرح کلی داستان عمل می‌کند و خواننده هرچه در خواندن کتاب پیشرفت می‌کند، بیش‌تر با آن‌چه در صفحه‌های نخست خوانده، روبه‌رو می‌شود:

ـ سفرتون چه مدت طول می‌کشه؟

ـ از بیستم تا بیست‌وسوم نوامبر.

ـ بنابراین من باید چهار روز با اون بچه تنها باشم؟

ـ سالی هر روز صبح می‌آد نظافت می‌کنه و غذا می‌پزه، و به هر حال ماریو هم پسر مستقلیه.

ـ در سه‌سالگی هیچ بچه‌یی مستقل نیست.

ـ ماریو چهار سالشه.

ـ در چهارسالگی هم همین‌طور، ولی مساله این نیست. من یه کار فوری دارم که هنوز حتا شروعش نکرده‌م.

ـ چه کاری؟

ـ باید برای کتابی از هنری جیمز چند تا تصویر بکشم.

ـ داستانش چیه؟

ـ مردی به خونه‌ی قدیمی‌ش توی نیویورک برمی‌گرده و اون‌جا به یه روح برمی‌خوره که در واقع خودشه اگر دنبال کار و کاسبی می‌رفت.

انگار دانیله مالّاریکو همان مردِ توی داستان هنری جیمز است که به خانه قدیمی پدر و مادرش در ناپل برمی‌گردد و اتفاقاً وقتی کم‌کم از سروکله‌زدن با ماریو کلافه می‌شود، در مرور زندگی گذشته‌اش در آن خانه، با ارواح اعضای خانواده و حتا خودش مواجه می‌شود. با وجودی که این اتفاق می‌تواند در خلق تصاویر کتاب هنری جیمز برای او الهام‌بخش باشد، ولی وقتی یک ناشر جوان با تفکر مدرن، با لحنی زشت و زننده کارهای دانیله را نقد می‌کند، او ناگهان به حقیقت تلخی پی می‌برد؛ این‌که کارهای او، امروز دیگر خریدار ندارد و دوره‌اش تمام شده! و دقیقاً از همین لحظه‌ست که پیرمرد نسبت به اجرای سفارش ناشر بی‌انگیزه می‌شود و زمان و هنر خود را وقف اشتیاق نوه‌اش در بازی‌کردن می‌کند. او که ابتدا ماریو را به هر بهانه‌ای و با پرخاش از خود می‌راند تا به انجام کار هنری‌اش برسد، وقتی با نقدهای صریح و البته درست ماریوِ کوچک و ناشر جوان نسبت به کارش روبه‌رو می‌شود، دیگر دلیلی برای ادامه کار هنری نمی‌یابد. حالا او به معنای واقعی زندگی پی برده که زندگی چیزی جز بازی نیست، حتا اگر برای ساعت‌ها زیر رگبار باران در بالکن اسباب تفریح و بازی یک بچه چهارساله بشود.

استارنونه به قدری در فضاسازی و دیالوگ‌نویسی داستان قوی و موفق بوده که خواننده، خود را ناظری حاضر در آپارتمان کودکیِ دانیله می‌بیند و گاهی از چالش‌ها و رفتار بین پدربزرگ و نوه حرص می‌خورَد،گاه به خنده می‌افتد و سرِ شوق می‌آید و زمانی دیگر نگران موقعیت دو شخصیتی می‌شود که هر کدام به دلیلی نیاز به حمایت و مراقبت دیگران دارند؛ یکی به خاطر کهولت سن و دیگری به علت صغر سن! نگاه بکنید به فصل طولانی گرفتارشدن دانیله در بالکن که او را تا مرز ناامیدی و مرگ پیش می‌بَرد اما فقط وقتی از ترفند بازی با ماریو استفاده می‌کند، موفق به نجات از آن بحران می‌شود. نویسنده علاوه بر توصیف فضای حاکم بر خانه، در بیان احوال روحی و روانی هر دو شخصیت جمله‌های درستی را انتخاب کرده. حرف‌های ماریو در عین حال که کودکانه به نظر می‌رسد، ولی نشان از هوش و نبوغ و تربیت خانوادگی او دارد. همچنین در جمله‌های دانیله، ترکیبی از خشم و عطوفت و سیاست حس می‌شود. او انتظار دارد ماریو، پسر حرف‌شنویی باشد و بگذارد نونّو (یا همان پدربزرگ) به کارش برسد، ولی وقتی چنین اتفاقی نمی‌افتد، سعی می‌کند با زیرکی جمله‌های مناسبی را در رام‌کردن نوه‌اش به کار ببرد که بعضی وقت‌ها جواب می‌دهد و گاهی هم نَه! با این‌حال، پیرمرد و بچه در بازی هوشمندانه‌ای که نویسنده راه انداخته،کنار هم مثل مکمل عمل می‌کنند تا نیازهای یکدیگر را در مواقع لزوم برطرف بکنند.

دومنیکو استارنونه در رمان «بازی» نیز مانند رمان «بندها»، جنبه دیگری از مساله خیانت در زندگی زناشویی را مطرح می‌کند؛ خیانتی که دانیله ابتدا آن را در زندگی دختر و دامادش حس می‌کند و جالب آن‌که بی‌وفایی از سوی دخترش نسبت به دامادش «ساوریو» صورت می‌گیرد اما او دامادش را به بدبینی متهم می‌کند و دخترش را بی‌گناه می‌داند. در ادامه با یادآوری خاطرات دانیله، می‌بینیم که خودش نیز سال‌ها مورد خیانت همسر مرحومش واقع شده بود! بخش قابل توجه دیگر در داستان «بازی»، بازگشت دانیله مالّاریکو به شهر کودکی خود است که برای او خاطرات ناخوشایندی را از همشهریان و خانواده‌ای زنده می‌کند که کم‌ترین علاقه‌ای به فرهنگ و هنر نداشتند و حتا می‌کوشیدند ذوق و استعداد آن نوجوان هنرمند را کور بکنند.

استارنونه قلم بسیار شیرین و خوش‌خوانی در داستان‌سُرایی دارد، ولی این‌جا در رمان «بازی» از تکنیک جالبی استفاده کرده که نیاز به هوش و حواس بیش‌تری برای درک جمله‌ها دارد. او در میان هر جمله، جمله‌های مستقل دیگری گنجانده که رشته کلام را برای لحظه‌ای از ذهن خواننده دور می‌کند و اگر خواننده، تمرکز دقیق بر جمله اصلی نداشته باشد، ممکن است جمله‌های تودرتو او را دچار اشتباه و پرش ذهنی بکند. این تکنیک از جهتی جالب است اما از جنبه دیگری، تمرکز بالایی را در خواندنِ کتاب می‌طلبد.

کتاب «بازی»، صدوهشتاد صفحه است اما به نظر می‌رسد داستان در صفحه‌ی صدوپنجاه‌وچهار به پایان می‌رسد. بنابراین جای پرسش از نویسنده است که تکرار فشرده همه آن‌چه تا این صفحه خوانده‌ایم، این‌بار در قالب «یادداشت‌ها و طرح‌های دانیله مالّاریکو برای داستان بازی» چه ضرورتی دارد؟! هرچند طراحی‌های دانیله در بخش پایانی کتاب دیدنی و قابل توجه است، ولی شرح یادداشت‌ها ـ گیرم با کمی توصیفات و جزییات بیش‌تر ـ ساختار رمان را به هم ریخته و انتظار مخاطب را از پایان‌بندی درخشانی برای این بازی ادبی بر باد می‌دهد. با این‌همه، رمان «بازی» با ترجمه خوب ژینا وجدانی، می‌تواند برای علاقه‌مندان به داستان‌خوانی لذتبخش باشد، چون نویسنده در روابطی که بین دو نسل متفاوت ایجاد کرده، سربلند و پیروز بوده است.

احمدرضا حجارزاده

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    ۸۷/۴۹۱/۳۰۲/۰۰۰
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • زودپز
    ۶۷/۳۷۶/۱۵۴/۲۸۰
  • خجالت نکش
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • قیف
    25/553/393/000
  • ببعی قهرمان
    ۲۳/۸۸۵/۶۵۷/۰۰۰
  • مفت بر
    ۲۱/۵۹۱/۱۲۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۹/۷۴۳/۴۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها2
    9/123/296/500
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۳۲۶/۵۰۵/۰۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • لختگی
    96/845/000
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۶۴/۲۷۵/۰۰۰