قصه دیروز، آینه امروز است / نیاز به ارتقای سوادِ دیداری جامعه | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۱ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۵۴
گزارش صبا از دومین شب مستند بخارا با همکاری انجمن کارگردانان سینمای مستند:

قصه دیروز، آینه امروز است / نیاز به ارتقای سوادِ دیداری جامعه

دومین شب مستند بخارا با حضور استاد محمدعلی موحد و نمایش و بررسی فیلم مستند «رویای سیاه» ساخته اُرد عطارپور، برگزار شد.

به گزارش خبرنگار سینماصبا، هفتصدوپنجاه‌و‌دومین شب از سری شب‌های بخارا، با همکاری انجمن کارگردانان سینمای مستند، در قالب دومین شب مستند بخارا در خانه هنرمندان برگزار شد.

در این رویداد که با عنوان «شب مستند ایران‌شناسی» برگزار شد، استاد محمدعلی موحد، مورخ و حقوقدان برجسته، همراه علاقه‌مندان به تماشای فیلم مستند «رویای سیاه» به‌کارگردانی و تهیه‌کنندگی اُرد عطار‌پور نشستند.

در ابتدای این شب، علی دهباشی با خیر مقدم به استاد محمدعلی موحد و سخنرانان برنامه، داریوش رحمانیان، محمدعلی بهمنی قاجار و غلامعلی مصدق، از اُرُد عطارپور، کارگردان مستند «رویای سیاه» به‌عنوان مستندسازی که سی سال به‌عنوان محقق، کارگردان و تهیه‌کننده، آثار متنوعی را به‌ویژه در موضوع تاریخ، در کارنامه دارد، دعوت کرد تا با مقدمه‌ای برنامه را آغاز کند و سپش مهمانان و علاقه‌مندان به‌تماشای مستند «رویای سیاه» نشستند.

[جایگاه استاد موحد بالاتر از جایگاه استادی است]

پس از نمایش فیلم، محمدعلی بهمنی قاجار به‌عنوان اولین سخنران این نشست، مهم‌ترین مزیت این فیلم مستند را حضور استاد محمدعلی موحد برشمرد و عنوان کرد: ثبت کردن روایت دکتر موحد، ارزش این فیلم را بسیار بسیار بالا می‌برد، از این جهت که به هر حال ایشان در کلیه تحولات مرتبط با نفت حضور داشتند؛ چه پیش از ملی شدن نفت چه پس از پس از کودتای ۲۸ مرداد تا سال ۵۷٫ همینطور اثر گرانسنگی که دکتر موحد تنظیم و تدوین کردند، ارزش منحصر به فردی در تاریخ نفت ایران دارد. جایگاه ایشان به‌عنوان مورخ و حقوقدان و خاطرات ارزشمندی که دارند، اهمیت این مستند را بالا می‌برد؛ ضمن این‌که دکتر موحد به‌راستی بزرگترین دانشمند زمان ما هستند. می‌شود ایشان را یک علامه و دانشمند از نسل بزرگان قدیم، ابوعلی سیناها، فارابی‌ها و علامه‌ها دانست. جایگاه استاد موحد بالاتر از جایگاه استادی است.

وی ادامه داد: افزون بر حضور استاد موحد که اهمیت و مزیت این اثر هست، تصاویر و اسناد به‌کار رفته، منحصر به فرد هستند، فکر می کنم که واقعا نایاب یا کم‌یاب باشند؛ مانند فیلم سخنرانی بی‌ریا، وزیر فرهنگ فرقه یا فیلم شورای امنیت و شوروی؛ بخشی که قوام‌السلطنه در مجلس پانزدهم درباره نفت صحبت می‌کند؛ سخنرانی رزم‌آرا، یک فیلمی از کارگران پالایشگاه آبادان، نطق حسین مکی، نطق شاه در افتتاحیه مجلس هفدهم، سخنان نماینده بریتانیا در شورای امنیت، تصویر و صوت مرحوم دکتر مصدق در فراخوان به رفراندوم انحلال مجلس، نطق شاه در بازگشت از ۲۸ مرداد، این‌ها نکات مهمی بود. از سوی دیگر با توجه به اهمیت حضور استاد، کارگردان توانسته بود به‌خوبی اهمیت و فراز و فرود اقتصادی نفت ایران را نشان بدهد. این‌که استاد در جایی اشاره می‌کنند وقتی ما ملی کردیم نفت بسیار اهمیت داشت و بعد از ۲۸ مرداد و می‌رسد به زمان کنسرسیوم، نفت اهمیت اقتصادی‌اش را از دست داده بود؛ این یک تحلیل مستند و دقیق است. تحلیل درباره قرداد کنسرسیوم بسیار جالب است؛ درباره ماهیت بیگانه و وابسته دولت پس از کودتا، درمورد چندبار کاهش قیمت نفت و روند شکل‌گیری اوپک و همینطور وضعیت درواقع رویکرد اشتباه دولت موقت پس از انقلاب که اقدام به ملی کردن کرد بدون مطالعه؛ این‌ها نکات مهمی در این مستند هستند.

محمدعلی بهمنی با اشاره به این واقعیت که به هر حال عطار پور زمان محدودی برای بیان همه چیز در این اثر داشته ‌است، ذکر کرد: اساسا در این فیلم به فرقه دموکرات اشاره می‌شود ولی درباره نفت شمال خیلی کم صحبت می‌شود. از زمان روسیه تزاری یک شخصی به نام خوشتاریا از طرف روس‌ها، می‌خواهد امتیاز نفت شمال را از دولت ایران بگیرد؛ بعد بحث نفت خوریان را داریم در استان سمنان که گمانه‌زنی‌هایی شده بوده از وجود نفت در آن‌جا؛ بحث حضور آمریکایی‌ها را داریم که برای اولین بار به‌خاطر نفت شمال به ایران می‌آیند و بحث استاندارد اویل در دولت اول و دوم قوام السلطنه زمان احمد شاه و … . یک ابهامی داریم که ما اساسا نفت شمال داریم یا نداریم یا یک طمع سیاسی بوده است. درباره روند بحث نفت جنوب هم بهترین فرصت بود که ازحضور استاد استفاده شود، درباره مقایسه بین قرارداد دارسی و قرارداد ۱۹۳۳ که مغفول مانده است. درمورد روند ملی شدن نفت ،خیلی مستند درواقع نقاط مغفول مانده دارد؛ در این مستندات اصلا درباره دکتر فاطمی که به قول دکتر مصدق کسی که پیشنهاد ملی شدن نفت را در جلسه جبهه ملی می‌دهد دکتر فاطمی است، چیزی گفته نمی‌شود.

وی افزود: درباره ماجرای قرارداد نفت گس-گلشائیان و مخالفات و مقاومتی که با آن می شود، استیضاحی که از دولت ساعد صورت می‌گیرد و … . ضمن این‌که من فکر می‌کنم یک مقدار ابعاد سیاسی و اجتماعی ملی شدن نفت فراموش شده است، گویا فقط مسئله اقتصادی است؛ ۱۵۰ سال استعمار بریتانیا در ایران بوده و هر کاری دلش خواسته کرده و ملی شدن نفت واقعا بحث اقتصادی صرفا نیست، بحث سیاسی است چون ما می‌خواهیم استعمار را خلع ید کنیم و حق تعیین سرنوشتمان را در ۳ جنبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به دست بگیریم.

بهمنی در پایان با بیان این امر که اهمیت ابعاد حقوق بین‌المللی کارهایی که در دوره مصدق انجام شد مثل پیروزی در دیوان لاحه، خود اصل ملی کردن، وضعیت کارگران شرکت نفت و از این دست، در فیلم پرداخته نمی‌شود، ذکر کرد: انتهای فیلم سرنوشت قهرمانانی که نام‍‌شان ذکر می شود معلوم نیست. در بعد از ۲۸ مرداد آن تیتر که می‌آید که بندر آبادان دوباره رونق گرفت به نظر من بی‌طرف نیست. از نظر من درباره خروج انگلستان از خلیج فارس، وضعیت بحرین، وضعیت جزایر ۳ گانه، قرداد کنسرسیوم و قرارداد خرید و فروش نفت مرداد ۱۳۵۲ خیلی گذرا عبور شد. استاد اشاره می کنند به ۵ دور مذاکرات سال ۵۷؛ این مذاکرات برای چه بوده خیلی حیف است که به این سرعت عبور شود.

[رابطه علیت در مسائل تاریخی بسیار بسیار مهم است]

در ادامه غلامعلی مصدق با اشاره به موضوع ترور رزم‌‌آرا، سخنان خود را چنین آغاز کرد: در فیلم وقتی که از تیر خوردن رزم آرا صحبت می‌شود، بلافاصله می‌بینیم که صحبت از تصویب لایحه صنعت نفت در مجلس می شود. این‌طور نبوده، کمیسیون نفت از تایستان ۱۳۲۹ در حال تشکیل جلسه در این رابطه بوده است. من فکر می‌کنم در بحث مطالعه مباحث تاریخی ما باید یک پیوستگی و علیت و سببیتی را در نظر بگیریم . این رابطه علیت در مسائل تاریخی بسیار بسیار مهم است. در مورد ملی شدن صنعت نفت ایران، باید ۲۰۰ سال به عقب برگشت به ۱۸۰۵ میلادی و ورود هیآت سر جان مالکوم به دربار فتحعلی شاه؛ نقشی که انگلیسی‌ها در تجزیه قفقاز از ایران داشتند؛ نقشی که در تجزیه افغانستان و بلوجستان از خاک ما ایفا کردند؛ بعدا ماموریت کتابچی‌خان و نقشی که درقرارداد دارسی ایفا کرده؛ حمایتی که از بختیاری‌ها کردند در جریان نهضت مشروطه؛ قضیه سقاخانه آشیخ هادی؛ در بخاری انداختن قرارداد دارسی؛ تمدید قرارداد تا ۱۹۹۳ میلادی.

اشغال ایران توسط متفقین، تحقیری که ایرانی‌ها شدند ( یک نمونه‌اش داخل شآن سرایش سرود ای ایران توسط استاد گل گلاب ) و سابقه ۲۰۰ ساله ایرانی‌ها در آسیبی که از انگلیسی‌ها خورده بودند، دست به دست هم داد و بحث ملی شدن صنعت نفت را تجربه کردیم. این که ما بیاییم نگاه کنیم بگیم که ما هیجان زده شده‌ایم، آیا باید روی قرارداد گس-گلشاییان کار می‌کردیم ، به نظر من فقط بحث فنی و اقتصادی نبود، یک سابقه تاریخی بود نظیر آن چیزی که در مصر و در هند اتفاق افتاد و ما گریزی نداشتیم.

وی در ادامه با اشاره به بخش دیگری از فیلم گفت: در «رویای سیاه» مطرح می‌شود که رضا شاه با مالیاتی که بر قند بست، بودجه راه آهن سراسری ایران را فراهم کرد و ما بدون نفت هم می‌توانستیم مملکتمان را بچرخانیم؛ این درست نیست که ما بدون پول نفت به تنگنا خورده بودیم و دولت سقوط می‌کرد؛ اتفاقی که افتاد ایجاد اختلاف بود در بازیگران عرصه سیاسی؛ انگلیسی‌ها با نهایت تردستی در واقع بین شاه و مصدق اختلاف انداختند؛ از ۹ اسفند ۱۳۳۱ رابطه شاه و مصدق قطع می‌شود؛ بین کاشانی و مصدق اختلاف می‌اندازد؛ بین خود یاران مصدق از قبیل بقایی، مکی و یک عده دیگر و دکتر مصدق اختلاف می‌اندازند و بر اساس این سیستم اختلافی موفق می شوند یک فرمان عزل از محمدرضا شاه پهلوی بگیرند در ۲۵ مرداد و بعد هم یک کودتای نظامی را در واقع ترتیب بدهند تا دولت دکتر مصدق سقوط کند.

مصدق سپس به نکته طرفداری حزب توده از دکتر مصدق در فیلم پرداخت و ذکر کرد: این امر صحت ندارد،؛ اتفاقا دکتر مصدق در واقع چوب تظاهرات توده‌ای‌ها علیه دولتش را خورد؛ سفری که هری‌من به تهران داشت برای حل مسائل نفت، مواجه شد با یک تظاهرات بسیار بسیار بزرگی که حزب توده در اعتراض به این سفر ترتیب داده بود و دولت مجبور به مداخله شد و آن‌ها در بوق وکرنا کردند که ایران جای امنی نیست و هیأت آمریکایی تامین جانی ندارد و در نهایت این به ضرر ما تمام شد و من این بخش از روایت فیلم را خیلی دقیق و موجه نمی‌دانم.

غلامعلی مصدق در پایان سخنانش به بحث لایحه ملی شدن صنعت نفت پرداخت و چنین عنوان کرد: دکتر مصدق قصد نخست وزیری نداشت؛ چون می‌دانست سیدضیا قرار است نخست وزیر بشود و تمام مذاکرات و قرارها هدر برود، قبول سِمت می‌کند. در روزنامه اطلاعات آن زمان هم هست که من تصویرش را برای دکتر بهمنی فرستادم و عنوان این است که ایران بالاخره صنعت نفت را به دست گرفت؛ پس محمدرضا شاه دوست داشت این را اعلام کند و مردم هم مطالب این بودند؛ ما یک قرار داد امتیاز نفت را داشتیم و این را تبدیل کردیم به قرارداد مشارکت و به نظر من این دستاورد بزرگی از لحاظ حقوقی بود.

[بی‌سوادان اکنون و آینده کسانی هستند که عکس و فیلم را نمی‌فهمند]

داریوش رحمانیان به‌عنوان سومین سخنران جلسه صحبت‌هایش را چنین آغاز کرد: می‌گویند ایران ثروتمند است؛ نفت دارد و گاز دارد؛ همه این‌ها درست است ولی ثروت اصلی ایران، خود نام ایران و مفهوم ایران است و بعد بزرگان این سرزمین است؛ ثروت ایران محمدعلی موحد است، این یک مقدمه ای بود که با تمام خضوع و فروتنی عرض کردم.

رحمانیان ادامه داد: اسناد و مدراک تصویری تاریخ معصار ایران زیاد است ولی ما کاری نکردیم؛ ما هنرمندان مستندساز خیلی کم‌کاری کرده‌ایم و روایتی که از نهضت ملی داریم عمدتاً مکتوب است؛ بر پایه اسناد مصور، فیلم و عکس، نقاشی و… کارهای ارزشمند و علمی نکرده‌ایم. یکی از کمبودهای ایران عزیز ما، پایین بودن سوادِ دیداری است. یک عکاس نامدار مجارستانی یک جلمهای درباره عکس دارد که، بی‌سوادان اکنون و آینده کسانی نیستند که توان خواندن و نوشتن ندارند، بی‌سوادان اکنون و آینده کسانی هستند که عکس و فیلم را نمی‌فهمند. این خیلی خطرناک است؛ در عصری که روایت هویت ملت‌ها ویژوال شده و انواع تولیدات بصری است که سرمایه و تاریخ یک کشور را نگاه می‌دارد، بی‌سوادی دیدمانی تاریخی وحشتناک است و مصیبت و بدبختی بزرگی است.

او خاطرنشان کرد:انسان جانور روایت‌کننده است؛ دوربین هزاران برابر قدرتش بیشتر از قلم است. سخن گزافی نیست که یک تصویر به هزار کلام می‌ارزد. ببنید ادبای ما، متفکران ما، فیلسوفان ما و اندیشه‌گران و حتا عوام ما، در ضرب‌المثل‌ها، در مورد نگریستن چه می‌گویند؛ مولانا می‌فرماید، پیش چشمت داشتی شیشه کبود / زین سبب ، عالم کبودت می‌نمود؛ یعنی فریم تو چه باشد، په کسی باشی، کجا باشی، در چه زمانی، چه داری می‌بینی، با چه دانشی، با چه ذهنیتی و با کدام عواطف، این روی دیدن تأثیر می‌گذارد. از موقعی که دوربین اختراع شد، یک انقلاب در تاریخ بشر رخ داد. بشر از یک پیشا تاریخ وارد یک دوران تاریخی شد. با دروبین، شما بخش‌هایی از تاریخ را می‌بینید؛ دوربین قلم تاریخ است و قلم دوربین خیلی قدرتمند است.

وی در نقد مستندهایی که در ایران ساخته می‌شود چنین ادامه داد: این‌ها مستندنما است، از نظر من نمره آن صفر است و فقط برای جار جنجال ساخت می‌شود. مستند ساختن یعنی تلفیق علم و هنر؛ یعنی قلم دوربین را با قلم مورخ و ادیب پیوند زدن و کار هرکسی نیست و کار بسیار سختی است و ما از آقای عطارپور سپاسگزاریم؛ ببنید کار ایشان سخت بوده است. معتقدم استاد موحد یک معدن گوهر گران‌بهاست و عطارپور با تجهیزات و امکانات اندکی که در اختیار داشته است، از این معدن چند گوهر را برداشته است. کاملا پیداست که عطارپور در این مستند اگر میدان و فرصت داشت و محدودیت نداشت و به جای ۵۰ دقیقه می‌توانست ۴ ساعت از ایشان فیلم بگیرد، قضیه متفاوت‌تر بود. ولی این یک اثر درخور توجه است چون استاد موجد بی‌مانند است، می دانید چرا بی‌مانند، چون در تاریخ نفت و فرهنگ ایران، خداوند به کسی چنین فرصتی نداده است که سرنوشتش به نفت گره خورده باشد و مثل ایشان، مسائل حقوق و تاریخ و فرهنگ مردم ایران را از نزدیک زندگی بکند و با اهالی فرهنگ دم‌خور باشد.

[خواب آشفته نفت، خواب شومی است]

در این بخش از دومین شب مستند بخارا، استاد محمدعلی موحد به جایگاه سخنرانان آمده و چندکلامی برای علاقه‌مندان و مهمانان حاضر سخن گفت؛ وی به کنایه به معجزات انبیا اشاره و چنین آغاز کرد: من عاجز از بیان مطالب هستم؛ از معجزات انبیا سلف، من معجزه حضرت موسی را دارم؛ موسی نمی توانست درست حرف بزند و در قرآن آمده است گفت من نمی‌توانم خوب صحبت کنم و برادرم هارون را با من شریک کن و من هارون را با خود ببرم؛ وقتی پیش فرعون رفتند، فرعون گفت این همان آدمی است که حرف روزانه را بلد نیست بزند، آدم قحط بود این را فرستاندند؛ حالا بنده از معجزات انبیا، معجزه حضرت موسی را دارم و حرف روزمره را نمی‌توانم بیان کنم؛ ولی حرف‌های استاد فرزانه، دکتر رحمانیان که آدمی خوش فکر و خوش بیان است، من را وادار کرد بیایم و جند کلامی حرف بزنم.

جناب دهباشی جلسات متعددی داشتند و از جمله شب‌های به‌یاد ماندنی که در این‌جا تشکیل شد، بازنمایی کتاب «فسوس» بود و دو تن از استادان فوق العاده وارد، ملکیان و پورجوادی، درباره این کتاب صحبت کردند که درباره ابن عربی بود؛ ابن عربی می‌گوید که قران یک بار نازل نشده؛ یک بار بر پیغمبر نازل شده است و هرکسی قرآن می خواند، قرآن بر او نازل می‌شود؛ یعنی به عدد کسانی که قرآن می‌خوانند، قرآن نازل می‌شود؛ قرآن برای هر کسی که آن را می‌خواند یک‌جور معنا می‌دهد. مسئله نفت و ملی شدن نفت، این مسئله هم من فکر می‌کنم هرکس که آدم علاقه‌مند و اهل فکر باشد و در این ماجراها وارد شود، روایت خاص خودش را خواهد داشت. این مستندی که جناب عطاپور ساخته است، روایت ایشان است از این ماجرا. و آن چیزی که من در آن کتاب نوشتم، روایت خودم است و هرکسی روایت خودش را دارد. توجه بفرمایید که اسم کتاب من «خواب آشفته» است و اسم مستند ایشان «رویای سیاه»؛ همان مطلب ولی یک روایت دیگر از همان مطلب؛ کسانی که اینجا صحبت کردند هم روایت خودشان را دارند از یک ماجرا و هر کدام از روایت‌ها محترم و صحیح است.

موحد در ادامه سخنانش بیان کرد: مطلب دوم من این است که آن کتاب را بنده شروع کردم با یک کوتیشنی از کتاب‌های قدیمی تعیبر خواب؛ بنده در آن کتاب نقل کرده‌ام که عطاپور هم اول مستندشان بود و آن این است که، خواب آشفته نفت، خواب شومی است. عطاپور که شروع کردند به ساختن مستند در مورد نفت، خوب نمی‌بایست این خواب را می‌دیدند؛ اگر دیده ایند پس باید ایراداتی که گفته می شود را هم بشنوند. به نظر من خیلی زحمت کشیده‌اند؛ کسی می فهمد زحمات ایشان را که وارد در این موضوع بشود؛ نفت، ماجرایی دور و دراز و عجیب و عریبی است و بسیار حساسیت برانگیز. جمع کردن، فشردن در یک مستند سک ساعته کار راحتی نبوده است و واغعا کار معرکه‌ای کرده‌اند. رفتند گشتند، تحقیق کردند از اسنادی که در دسترس ما نیست و نوشتند و ساختند و من به ایشان احسنت می‌گویم و مطمئنم کسانی که این‌جا هستند با من هم‌آوازند که ایشان کار را درست انجام داده‌اند.

[این فیلم روایت‌نگار تاریخ نیست]

بخش پایانی این نشست به صحبت‌های اُرد عطارپور اختصاص داشت؛ عطارپور ضمن قدردانی از استاد موحد و پاداش و هدیه برشمردن حضور و همراهی وی در ساخت این مستند و همچنین ابراز رضایت او از «رویای سیاه»، اظهار کرد: دریافت استاد چقدر نسبی و درست است؛ اولا این فیلم روایت‌نگار تاریخ نیست که از زمانی که نفت در الواح بابلی آمده، شروع کنیم تا برسیم به زمان حال. این‌که شما سراغ بحرین و جزایز سه گانه بروید چه ربطی به این فیلم دارد؟! اینطور با قطعیت صحبت کردن در مورد تاریخ به نظر من خیلی شجاعت می‌خواهد.

وی ادامه داد:اگر کتاب دکتر موحد را بخوانید که من خوانده‌ام و ۵ جلسه خدمت ایشان رفتم و بسیاری چیزها آموختم. چیزی که شما در فیلم می بینید نیم ساعت از مصاحبه ایشان است و از اصل مصاحبه ایشان نزدیک ۵ ساعت موجود است. در فیلم قاعده حذف داریم نه اضافه کردن به خاطر این‌که به مخاطبتان توجه می‌کنید. چرا یک فیلم را نود دقیقه می گذارند نه سیصد دقیقه؟ برای اینکه فیلم مستند زمان معینی می‌تواند مخاطب را بنشاند به تماشا آن‌هم با ترفندهایی که مستندساز باید به کار ببرد. استاد موحد در آن سخنان ارزنده‌ای که فرمودند ما به نقطه ای رسیدیدم که بگوییم، دیروز همین امروز است؛ آنچه که در مورد دوره مصدق شنیدید همین امروز در حال رخ دادن است. هیج‌کدام از دوستان به این نکته اشاره‌ای نکردند.

وی ادامه داد:اصلاً در مورد زمانی که رزم‌آرا ترور کردند تا زمانی‌که مصدق نخست وزیر شد، در تاریخ کمرنگ است ولی به قدری آن دوره حساس است که عده ای در آبادان و ماهشهر کشته می شوند. نمی‌توان تاریخ را در یک مستند ریز به ریز اراده کرد چون فرصت نیست و ما یک هدف داریم. هدف من از اول این بود که سخنان پرگوهر استاد را استفاده کنم از یک نقطه به نقطه مقصد که مورد نظر من بود برسانم و این بود که استاد گفتند دست بردارید از این های و هوی بیهوده. تاریخ و قصه دیروز، آینه امروز است، نگاه کنید و بیاموزید.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۷/۳۴۱/۲۱۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۱۲/۰۲۸/۱۷۳/۵۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۹/۵۳۶/۲۱۹/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۴/۰۴۱/۳۷۶/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۳/۸۶۹/۵۵۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۳۲/۰۲۶/۰۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    ۱۱/۳۹۹/۸۴۷/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۶۶۷/۵۵۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۵۰۳/۶۹۳/۵۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۸/۵۱۱/۶۵۲/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۵۲۲/۲۱۵/۰۰۰
  • استاد
    ۶۰۲/۸۶۰/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳۷۳/۹۰۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۳۵/۹۷۷/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۳/۳۲۰/۰۰۰