به گزارش خبرنگار سینما صبا، سومین شب از سلسله نشستهای «سینما رو به آینده» به همت سازمان سینمایی سوره و میزبانی امیر قادری با حضور سیدضیاء هاشمی، حسین فرح بخش، حبیب ایلبیگی، محمد ساسان و سجاد نوروزی در سالن شهر هنر سینما آزادی برگزار شد.
سید ضیاء هاشمی در ابتدای صحبتهای خود درباره موضوع حذف یا عدم حذف پروانه ساخت سینمایی گفت: پروانه ساخت باید حذف شود اما نیاز است تا ساز و کارهایی در این خصوص اعمال شود. مدتها است که هر کارگردانی فیلم میسازد به شورای پروانه ساخت کلک میزند و فیلمنامههایی ارائه شده تطابقی با فیلم ساخته شده ندارند و این موضوع گرفتاریهایی را برای سینمای ایران به وجود آورده است. تهیهکنندهها به دلیل ریسک مالی قطعا به ضوابط آگاه هستند و مواردی را در نظر میگیرند، از سوی دیگر قانون صدور پروانه ساخت که مربوط به سال ۱۳۶۲ است دیگر قابل اعتنا نیست. من معتقدم پروانه ساخت باید وجود داشته باشد اما نیازی نیست که به شکل فعلی فیلمنامهها خوانده شوند.
هاشمی ادامه داد: اگر پروانه ساخت حذف شود، بیش از همه وزارت ارشاد سود میبرد. متاسفانه برخی از گروههای فشار پیگیر وجود پروانه ساخت هستند. البته برخی سینماگران نیز ریسک ساخت فیلم بدون پروانه را نمیپذیرند و باید ساز و کاری وجود داشته باشد که آنها نیز همچنان بتوانند پروانه ساخت دریافت کند. من چهار دوره عضو این شورا بودم و عجیب است که هفت نفر باید درباره کلیت سینمای ایران نظر دهند و جالب اینکه در هر دوره سلایق افراد هم متفاوت است. نمیتوان اداره چنین مسئله مهمی را برعهده چند نفر محدود قرار داد و به جای آن بهتر است از فیلمسازان حمایت شود تا بتوانند اثر خود را بسازند.
هاشمی با بیان اینکه گاهی اوقات مدیران سینما عمق راهبردی را درک نمیکنند، افزود: اخیرا سی و چهار فیلم بدون رعایت قانون حجاب از ایران به جشنواره برلین ارسال شده است که همگی بدون مجوز ساخته شدهاند. امروزه دیگر موارد مربوط به ممیزی قابل کنترل نیست. گاهی با پشتوانه پروانه ساخت آثاری ساخته میشوند که در نهایت به ضرر تمامیت سینمای ایران خواهد بود.
این تهیه کننده درخصوص وجود سینمای دینی در ایران گفت: من سینمای دینی را محدود به مقوله عاشورا نمیدانم و به نظر من بسیاری از فیلمهای سینمای ایران دارای وجوه دینی هستند.
هاشمی در خصوص نظام درجهبندی آثار نیز تاکید کرد: نظام درجه بندی از زمان مدیریت آقای حیدریان در سازمان سینمایی تدوین شد و برای آن کار مطالعاتی گستردهای را صورت دادیم، اما در نهایت ایشان به آن بها ندادند. آقای انتظامی قصد احیای آن طرح را داشتند اما صورتی کاملا دولتی پیدا کرد. مدیران سینمایی فعلی در بحث اقتصادی موفق عمل کردند البته این مدیران در صورت ادامه فعالیت دیگر موفق نبودند، چراکه گروه فشار این بار برعلیه آنان عمل خواهد کرد.
در ادامه این نشست حبیب ایلبیگی گفت: آنچه امروز از پروانه ساخت وجود دارد، میراث پیش از انقلاب به حساب میآید و چندین بار تلاشهایی برای حذف پروانه ساخت صورت گرفته است. بخش زیادی از تهیه کنندههای سینمای ایران مخالف حذف پروانه ساخت بوده و در مقابل بیشتر کارگردانها موافق آن هستند. از نظر من مقوله حذف پروانه ساخت در برابر مسائل دیگر در خصوص آینده سینمای ایران اولویت چندانی نداشته و مسائل مهمتری وجود دارد.
وی افزود: من مدت زیادی را در حوزه نظارت و ارزشیابی فعالیت داشته و با تهیهکنندههای زیادی صحبت میکردم. برخی از تهیهکنندهها متعلق به حوزه فرهنگ نیستند و حتی فیلمنامه کارهای خود را نخواندهاند! در نتیجه چنین افرادی نمیتوانند از دارایی سرمایه گذاران خود صیانت کنند. به نظر من باید سینماگران را آموزش دهیم تا خود قوانین را رعایت کنند. امروزه پلتفرمها در حال تجربه تولید، بدون دریافت پروانه ساخت هستند و میتوان آن را به عنوان یک نمونه مورد بررسی قرار داد تا مشخص شود آیا چنین رویکردی اثر بخش بوده است یا خیر. به علاوه، برخی از سریالها پس از ساخته شدن به نمایش درنیامدند و باید به این موضوع نیز توجه شود.
ایل بیگی بیان کرد: برای ما در سازمان سینمایی نظارت پس از تولید راحتتر خواهد بود، به شرط آنکه همه در مقابل قوانین مطیع باشیم. من موافق این موضوع نیستم که بسیاری از فیلمنامههای ارائه شده با نسخه نهایی آثار متفاوت هستند. در این سالها با هم فکری صاحبان آثار به نتایج خوبی دست پیدا کردهایم. زمانی که فیلمنامهای ارائه میشود، در زمان ساخت آن کارگردان اجازه دارد تا حدی در متن دخل و تصرف کند به شرط آنکه ماهیت اثر دستخوش تغییر نشود.
وی تاکید کرد: دولت جدید قرار است روی کار بیاید و در نتیجه باید برای آن پیشنهادهای جدیدی داشته باشیم . ما با اکران فیلم خارجی مخالف نیستیم اما دولت آمریکا از سال ۵۸ ما را تحریم کرده است و اجازه اکران آثار کمپانیهای فیلمسازی را نمیدهند. کشور آمریکا دارای کمپانیهای بسیار بزرگی است و هر کدام نقش دولت این کشور را ایفا میکنند.
ایل بیگی خاطرنشان کرد: چند سال پیش با مسئول نظارت سینمای هند جلسهای در شهر بمبئی داشتم و او گفت افرادی که کارت سندیکای تهیهکنندگی را دارند میتوانند نام فیلم را ثبت کنند و خواندن فیلمنامه مهم نیست. اما در زمان نمایش، فیلم مربوط به هر حوزهای که باشد، باید توسط کارشناسان آن حوزه مورد بررسی قرار بگیرد. در چند سال گذشته که فارابی صلاحیت دریافت پروانه ساخت برای فیلمسازان اول را انجام میدهد، و در این مدت پی بردیم که بالغ بر هزار نفر از متقاضیان از شهرهای مختلفی به جز تهران هستند. این نکته یک زنگ خطر است و گویی در حوزه آموزش بیشتر از نیاز در حال تربیت سینماگر و فیلمساز هستیم. جوانها باید در سینما روی پای خود بایستند و باید این نکته در آموزش لحاظ شود.
ایل بیگی در خصوص فیلم «رستاخیز»(احمدرضا درویش) نیز گفت: فیلم رستاخیز با بودجه سرمایهگذاران شیعه غیر ایرانی ساخته شد، چراکه آنها عقیده داشتند ما در یک کشور شیعی زندگی میکنیم اما عدهای دیگر شرایط دشواری را در کشورهای دیگر تجربه میکنند. اما در ایران به تحریک عدهای از یک جریان خاص، اجازه اکران آن فیلم را ندادند. عدهای در دولت دهم به این دلیل که فیلم منسوب به آنها نبود موانعی را بر سر راه فیلم ایجاد کردند.
ایل بیگی در پاسخ به این سوال که اگر ریاست سازمان سینمایی را برعهده داشت در گام اول چه اقدامی را صورت میداد گفت: قدم اول من در این مسئولیت حمایت از ساخت فیلمهای کم هزینه بود.
ایل بیگی در پایان صحبتهای خود گفت: بزرگترین تهدید برای سینمای ایران، لوکال و محلی شدن آن است. ظرفیت سینمای ایران توان نیروهای انسانی کاربلد پرشمار را ندارد و نمیتوان تنها به اکرانهای موفق در سال گذشته امیدوار بود. در ایران پانصد کارگردان سینما و همین تعداد تهیه کننده وجود دارد، در حالی که بستر کافی برای فعالیت آنها مهیا نیست. اگر برای سودآوری به ظرفیت کشورهای دیگر فکر نکنیم قطعا شکست خواهیم خورد. امید من توان بسیار بالای هنرمندان کشور است که روز به روز هم به تعداد آنها افزوده میشود.
امیر قادری نیز گقت: پروانه ساخت پوششی برای برخی کمبودها و نابلدیها است، چراکه عدهای از فیلمسازان ضعف فیلم خود را به ممیزیهای شورای پروانه ساخت و نمایش ربط میدهند. سینما بازارهای مختلفی دارد و ممکن است تهیهکنندهها مخاطبان هدف خاصی را در نظر بگیرند. اگر سینما به بخش خصوصی سپرده شود، فیلمهای بد زیادی ساخته میشوند و در عین حال، فیلمهای خوبی هم به تولید خواهند رسید.
در ادامه محمدحسین فرح بخش، تهیه کننده و فیلمساز گفت: پیش از انقلاب قوانین مربوط به پروانه ساخت به صورت مکانیکی اداره میشد. در سال ۱۳۷۵ داود میرباقری فیلم «آدم برفی» را ساخت و خاکبازان به من گفت نمایش این فیلم برابر با سقوط جمهوری اسلامی خواهد بود! در شرایطی که سال بعد اکران شد و پس از آن نیز بارها از تلویزیون به نمایش درآمد. سینمای قبل از انقلاب از منظر سینمایی موفق تر از سینما در جمهوری اسلامی بوده است. البته سینمای امروز نسبت به سینمای قبل انقلاب از نظر استانداردها رشد داشته است، اما سینما به مثابه داستان و قهرمان در جمهوری اسلامی وجود ندارد. سال ۱۳۶۲ گروهی بر سینما حاکم شدند که زیرساختهای لازم را وارد کشور کرده، همچنین عناوین حرفهای و مشاغل خاصی را تعریف کردند اما میخواستند سینما را از نو اختراع کنند. علت اینکه عدهای نمیخواهند پروانه ساخت حذف شود این است که عمده تهیهکنندهها تنها حقالعمل کار هستند. بهشتی و انوار کارهای مثبتی را صورت دادند اما اجازه تربیت تهیهکننده و تفکر را ندادند. علت این بود که تهیهکننده تنها عنصری بود که میتوانست جلوی آنها بایستد.
فرح بخش افزود: از نظر من فیلمساز قابلیت خلق دارد. در دهه شصت دوستان تفکری داشتند که مناسب دانشگاه و حسینیه بود و نه سینما. شاهسواری و آشتیانیپور سالهاست که در سینما فعالیتی را صورت ندادند و دلیلی ندارد عضو شوراهای سینمایی باشند. خیانت دهه شصت این بود که نگذاشتند تهیهکننده تربیت شود. سینمای نوین مدیون انقلاب و حرف امام در بهشت زهرا بود که البته آن صحبت معروف را شهید مطهری مطرح کرده بود.
وی خاطر نشان کرد: آرزو میکنم کشور به آرامش مطلق دست پیدا کند.
سجاد نوروزی، مدیر سینما آزادی نیز گفت: وضعیت فعلی در سینمای ایران، توسعهیافتگی رو به زوال است. اگر قرار است حالتی توسعه یافته در تمام سطوح سینما داشته باشیم، آن زمان بسیاری از عوامل سینما حذف خواهند شد. منافع بخش مهمی از طیف خصوصی در وضعیت فعلی است و نباید همه تقصیرهای را متوجه ارشاد دانسته. ۹۹ درصد از فیلمهایی که در بخش خصوصی ساخته میشود، دارای سرمایهگذارانی فارغ از تهیهکننده هستند.
نوروزی افزود: مسئله ذهنی من این روزها پیشرفت و توسعه است. دولت به جای آنکه تنظیمگر و هدایتگر باشد به بازیگر اصلی بدل شده است و همین امر باعث توسعه نیافتگی و تربیت یک بخش خصوصی شده است که به صورت مرتب در حال مطالبه گری است. نکته مهم این است که بخش خصوصی مخالف اکران فیلم خارجی است و نه ارشاد. وضع امروز و دهه شصت در سینما مشخص است و نمیشود امور را به صورت وارونه جلوه داد. من به دکتر پزشکیان هشدار میدهم که تجربههای گذشته را تکرار نکند و این موضوع ربطی به جناح خاصی ندارد.
نوروزی با بیان اینکه دیگر جامعه ایرانی و وضعیت حکمرانی تحمل تکرار مکررات را ندارد، افزود: باید برنامه توسعه ایران را شکل داد و رویکردی توسعه محور در پیش گرفته شده و از ورود افراد بی نام و نشان به سینما جلوگیری شود. به عنوان یک فرد ۴۱ ساله دیگر توان تکرار گذشته را به هر شکلی ندارم و امیدوارم مسیری جدید و بابی تازه برای سینما و عرصه فرهنگ باز شده و به استانداردهای مشخص عقلی که تاکید شرع را هم دارد بازگردیم.
در ادامه آرش خوشخو، کارشناس سینما و روزنامهنگار گفت: دغدغه من به عنوان روزنامهنگار این است که باید فیلم خوب ببینیم. از پیش از انقلاب هر فیلم خوبی که باقی مانده است با حمایتهای دولتی ساخته است. این نکته که سینمای پیش از انقلاب در بخش خصوصی موفق بوده، یک توهم و خرافه است. کیفیت فیلمهای دهه شصت با کیفیت سینمای دهه پنجاه قابل قیاس نیست و البته من مخالف انحصار هستم و دیکتاتوری و انحصار در سینمای دهه شصت اشتباه بوده است. باید به این فکر کنیم که در دهه شصت هنرهای مختلف دچار رکود شده بودند و مدیران تلاش میکردند در هر شرایطی سینما را پویا نگه دارند. به نظر من وجود پروانه ساخت فایدهای ندارد چراکه با وجود هوش مصنوعی ایده پروانه گرفتن دیگر یک شوخی به حساب میآید. بخش خصوصی ثابت کرده است که در حوزه فرهنگ نمیتواند آثار خوبی تولید کند و خط مشیهای سیاسی باعث آسیب به سینمای ایران میشود. ما در طول تاریخ انقلاب با یک خط کشی یکپارچه روبه رو بودیم و خط کشیهای جناحی را باید از سینما دور کنیم. پارسال میزان استقبال مردم از سینما امیدوار کننده بود اما نکته تاریک این است که تعداد فیلمهای خوب ساخته شده از هر دورهای کمتر بود.
خوشخو در پاسخ به اینکه اگر در حوزه سینما مسئولیتی برعهده داشت چه اقدامی را صورت میداد گفت: مهمترین تصمیمی که برای سینما میتوانستم بگیرم این بود که گروه فعلی را ابقا کنم.
در ادامه محمد ساسان گفت: من عقیده ندارم که در دهه شصت با نگاهی خیانت بار سینمای ایران مدیریت شده باشد. سینمای ایران به نسبت حرف تازهای که انقلاب سال ۱۳۵۷ مطرح کرد به هیچ عنوان پیشرو نبوده است و دلیل عمده این مسئله جریان بسته روشنفکری در کشور است. از نظر من ارشاد با وجود پروانه ساخت یک فیلم را گارانتی میکند و به همین دلیل بسیاری از تهیهکنندهها مخالف حذف آن هستند.
ساسان تاکید کرد: سینمای ایران صنعتی نیست چراکه صنعت واجد شرایط خاصی است که در سیمای ایران وجود ندارد. امروزه فضای استریم فرصتی را فراهم آورده تا با هرزتولیدهایی در سینمای آمریکا رو به رو باشیم که اتفاقا تعداد زیادی را هم به خود اختصاص میدهند، در حالی که در سینمای ایران تعداد چنین آثاری زیاد نیست. سینمای ایران نیاز دارد تا استعدادهای تازهای وارد کشور شود و باید مدل کمپانی سازی مورد توجه قرار گیرد. باید چارهای اندیشیده شود که تنها مخاطبان به فیلمهای کمدی توجه نکنند و فیلمهای دیگری نیز امکانی برای دیده شدن داشته باشند و نیاز است تا نگاه سیاسی در فرهنگ و هنر کنار گذاشته شود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است