سینمای ناب با روح دوران گذشته | پایگاه خبری صبا
امروز ۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۰۵
یادداشتی بر «لاله کبود»؛

سینمای ناب با روح دوران گذشته

«لاله کبود» آخرین ساخته مهرشاد کارخانی به اکران عمومی در گروه هنروتجربه رسید. فیلمی کم و بیش پست مدرن با تفاوتی اساسی در فرم روایی و پرداخت کاراکترها است.

به گزارش خبرنگار سینما صبا، بالاخره پس از مدت‌ها انتظار، «لاله کبود» آخرین ساخته مهرشاد کارخانی به اکران عمومی در گروه هنروتجربه رسید. فیلمی کم و بیش پست مدرن و به‌ظاهر در روال قبلی آثار سازنده‌اش که گویا دغدغه وی در یکی، ۲ دهه گذشته فقط و فقط ساختن فیلم خیابانی- اجتماعی حقیقت گرا و نه سیاه نما و ادای دین به سینمای کلاسیک و مدرن (وسترن/ضد وسترن [اسپاگتی]/ نئو وسترن/نوار [سیاه] نئونوآر [موج نوی اروپا] موج نوی ایران [جبهه سوم] و…) بوده است اما اینبار با تفاوتی اساسی در فرم روایی و پرداخت کاراکترها.

شاید در نگاه اول «لاله کبود» فیلمی با ریتم نسبتا کند و دیالوگ‌هایی محدود و با ابهاماتی بسیار باشد اما بنا به داعیه کارگردان همه این‌ها تعمدی بوده است و اتفاقا درمی‌یابیم با همین نوع کار و تمهیدات خواسته تا از جریان فیلم‌های روز (بدنه و هنری) سینمای ایران فرسنگ‌ها دور باشد و حداقل محصولش لقمه راحت الحلقومی برای تماشاچی ساده پسند و حتی تماشاچی بهانه گیر و نخبه نباشد اما تفاوتی که «لاله کبود» با ساخته‌های قبلی کارخانی دارد این است که سینمای او احتمالا بدجور پوست انداخته و در حین این پوست اندازی (متاسفانه ومطابق رسم زمانه ما) دچار بیماری فمینیسم و ویروس بسیار خطرناک زن زدگی که حالا اپیدمی و مد روز شده است. یک فیلم فمینیستی البته نه بدان معنای روشنفکرانه اما به هر صورت با فیلمی زن محور روبه‌رو هستیم (کارخانی، مثل بهرام بیضایی و امثالش نیست و اصلا قصه‌ها و دنیایش اگر ضد زن هم نباشد اما اغلب بسیار مردانه است. کاراکتر مرد جوان عاصی «لاله کبود» که مثلا می‌تواند شبحی از ناصر ملک مطیعی چهارراه حوادث (ساموئل خاچیکیان۱۳۳۴) فردین فریاد نیمه شب (خاچیکیان۱۳۳۹) بهروز وثوقی فرار از تله (جلال مقدم۱۳۵۰) سعید راد صبح روز چهارم (کامران شیردل۱۳۵۱) و کافر (فریدون گله) ۱۳۵۲ باشد، چه بسا که حالت انفعالی و مردد به خود گرفته و تقریبا همه جا زن‌های قصه مزاحم و احیانا مکمل و فرمانده کار او هستند و با وجود شباهت بسیارش با مردان آثار قبلی او (حمید گودرزی، پژمان بازغی، میلاد کی مرام، امیدعلومی [چه بازی.ها که کارخانی از او گرفت]) اما دقیقا مثل کاراکترهای قبلی کارخانی از فیلم‌های ریسمان باز گرفته تا دو لکه ابر نیست.

کارخانی کار فیلمسازی‌اش را با فیلم متوسط «گناه من» ۱۳۸۵ شروع کرد که آنطور که باید سرو صدایی به پا نکرد اما به یکباره با «ریسمان باز» ۱۳۸۶ فیلمی راستگو و در حد یک شاهکار بین آثار سینمایی بعد از سال ۵۷  توجه منتقدین و فستیوال‌ها را برانگیخت و در ادامه با فیلم خوب «کوچه ملی» ۱۳۸۹ وفاداری خود را به فیلم‌های خیابانی جریان موج نوی سینمای ایران نشان داد و با «اکباتان» ۱۳۹۰ که ب نوعی بازسازی و برداشت آزاد فیلم «فرار از تله» است، همچنان درخشید. کارخانی بعد از مدتی نسبتا طولانی با فیلم‌های قابل دفاع «دربست آزادی» ۱۳۹۲و «دو لکه ابر» ۱۳۹۴به سینما بازگشت که بازهم با دنیایی متفاوت، ضدجریان رایج و اصلا بی توجه به آثار حضرات توکسیدو پوش و پیروان جین پوش پیگیر سینمای اسکار ی بوده) و سینمای خرسی (منظور خرس نقره‌ای نذر آثار فاخر! وطنی آسیایی است. نشود!) و سینمای نخلی (مقصود نخل طلای خیرات به اصطلاح فیلم‌های وطنی و خاور میانه است.)

همانطور که گفته شد تا اواسط فیلم «لاله کبود» با قصه‌ای روبرو هستیم که لحنی تعمدا ابهام آمیز و ریتمی نسبتا کند دارد و به لحاظ بصری با نماهای لانگ شات خوش عکس (با نورهای طبیعی) و بعضا کشدار شروع شده و هرچه به آخر قصه نزدیک می‌شویم، ابهامات قصه و انگیزه‌های روانی کاراکترهایش از اعمال گذشته و اکت فعلی‌شان با نماهای لانگ و مدیوم (بازهم با حداقل دیالوگ) و متناوبا روند ماجرا هم ریتم سریع‌تری به خود می‌گیرد. خب، همه این‌ها در عین نقطه قوت بودن فیلم، شاید بتواند مبدل به نقطه ضعف این اثر هم باشد (حداقل برای تماشاچی عادی سینما). محوریت فیلم درباره یک مجرم تازه از زندان آزاد شده که هدفش انتقام از کسانی است که شاید زمانی دوستان او بوده‌اند و برای تبرئه یا فرار خود از محکومیت با فروختن ضدقهرمان قصه وی را بی گناه روانه زندان کرده‌اند و حالا با آزادی از زندان، او سر به عصیان گذاشته و در اولین گام  یکی از آنها را به قتل می‌رساند. فیلم لوکیشنی در حومه یک کلانشهر دارد که البته بی نام، بی زمان و مکان است و درعین (بظاهر) ایرانی بودن اما اتمسفری وسترن (ضدقهرمان تکرو، بیابان، کافه، قطار ، اسلحه، بدمن خبیث و…) که مشخصا با سینمای تاریک ضد وسترن سرجو لئونه (وسترن اسپاگتی) یا سام پکین پا (نئو وسترن) بیشتر قرابت دارد تا سینمای پاک جان فورد (وسترن کلاسیک)، این فیلم به تبعیت از موج نوی سینمای اروپا (کاراکترهای ژان پل بلموندو و آلن دلون در فیلم‌های ژان پیر ملویل یا ژان لو ک گدار و همچنین سینمای اروپای شرقی- مشخصا فیلم‌های ابتدایی آندره وایدا) یا نئو گنگستری/ نئو نوآرهایی مثل درست به هدف (جان بورمن۱۹۶۷) یا سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور (سام پکین پا۱۹۷۳) و البته موج نو یا جبهه سوم سینمای فارسی (جدال ضدقهرمان سمپاتیک حبس کشیده و بدمن‌ها در نیزار، رودخانه یا حوالی ریل قطار، خاطره کاراکترهای سینمای جریان موج نو ضد قهرمان‌های (فیلم‌های خیابانی) دهه ۵۰ سینمای ایران را تداعی می‌کند.

همچنین این فیلم می‌تواند مرور مطبوعی بر تمام ماتریال‌ها و نشانه‌های قبلی آثار کارخانی باشد. همه این‌ها در کنار هم باعث شده که «لاله کبود» فیلمی(احتمالا) غیر جذاب برای مخاطب آثار بسیار پرت و بی‌ربط به اجتماع و حاشیه اجتماع ایران یعنی فیلم‌های رضا درمیشیان، سعید روستایی یا اصغر فرهادی و فیلمی بسیار جذاب برای عاشقان حقیقی سینمای ناب و باروح دوران گذشته طلایی سینما باشد.

به‌عکس فیلم روزی روزگاری درغرب (سرجو لئونه ۱۹۶۸) و درست مثل فیلم نودا اسمیت (هنری هاتاوی ۱۹۶۶)، کاراکتر اصلی از گرفتن انتقام نهایی سرباز میزند و به‌سوی سرنوشت محتوم خود می‌رود که همین مساله نیز بازهم می‌تواند درعین نقطه قوت بودن داستان بدل به پاشنه آشیل آن هم شده باشد. به این شکل است که امکان دارد این فیلم در نوسان عجیب یک فیلم ارضا کننده یا به‌عکس غیرارضاکننده قرار بگیرد. در اینجا بد نیست به بازی بسیار خوب کاراکتر اول و دوم قصه اشاره کنیم و زن صاحب کافه که دانا و تاثیر گذار است، بازی نه‌چندان خوب بدمن‌ها، به فیلمبرداری، نورپردازی بسیار خوب و موسیقی متن متفکرانه به دور از کلیشه‌های رایج و صدابرداری و صداگذاری خاص فیلم که در خدمت نگاه غیر متعارف فیلم است. کارخانی عکاس سابق سینمای دهه هفتاد ایران که از آخرین روزهای عصرنگاتیو می‌اید علاوه بر کارگردانی و نوشتن سناریو در طراحی صحنه و لباس این فیلم هم دستی داشته است که در مجموع می‌تواند نمره قابل قبولی در کارنامه هنری وی باشد.

حامد خدرایی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    ۸۸/۱۹۲/۵۳۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • زودپز
    ۸۱/۵۱۸/۴۴۲/۰۰۰
  • خجالت نکش
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۲۷/۵۲۴/۷۸۸/۰۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شهرگربه‌ها۲۹
    ۱۰/۰۳۴/۱۵۳/۵۰۹
  • شه‌سوار
    ۱۰/۰۰۴/۵۶۸/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۴۴۱/۰۲۷/۵۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۱۳۰/۹۳۵/۰۰۰
  • لختگی
    ۹۷/۰۸۵/۰۰۰