به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، تصویرهای اولیه زندگی پس از مرگ را میتوان در آثار هنری نخستین تمدنهای دوران باستان مثل مصر دوران فراعنه یافت، جایی که صحنههایی از زندگی پس از مرگ در مقبرهها نقاشی میشد. بیشتر تصاویر شامل سفر روح از طریق عالم اموات و قضاوت نهایی آن عالم بوده است. همچنین در طول قرون وسطی، مضامین مسیحی بر هنر اروپا حاکم بود. هنرمندانی مانند هیرونیموس بوش و پیتر بروگل مهتر تصاویری خیالانگیز و تخیلی از بهشت و جهنم خلق کردند. این آثار معمولاً به عنوان درسهای اخلاقی عمل میکردند و پیامد گناهان و پاداش فضیلتها را نشان می دادند.
در دوران رنسانس میتوان علاقه مجددی به مضامین کلاسیک و اومانیستی را مشاهده کرد. هنرمندانی مانند میکلآنژ و رافائل صحنههایی از آخرین داوری را به تصویر کشیدند و تکنیکهای کلاسیک را با مضامین مسیحی ترکیب کردند. نقاشی دیواری میکلآنژ در کلیسای سیستین در شهر رم یکی از مشهورترین نمونههاست. در ایران اما شرایط متفاوتی را شاهد بودیم که در دورهی صفویه (قرن ۱۶- ۱۸) شکوفا شد. آثار این دوره اغلب مضامین زندگی پس از مرگ را در بر میگرفت. این مینیاتورها که به دلیل جزئیات پیچیده و رنگهای پر جنبوجوش معروف هستند، صحنههایی از متون مذهبی از جمله قرآن و آثار منظومی مانند شاهنامه (کتاب شاهان) را به تصویر میکشند که میتوان به نگارهی معروف سلطان محمد اشاره کرد که تصویری خیالانگیز از معراج حضرت محمد (ص) است. انگار که انسان در سراسر جهان و تحتتأثیر هر فرهنگی به جهانی دیگر میاندیشیده و هنوز هم میاندیشد.
فانتزی، خیالپردازی، بهرهگیری از شیوههای تصویرسازی، نگاه به آموزههای هنرمندان سورئالیست و … فضای بصری آثار طناز عدلی را شکل میدهند. دورنماهایی خیالانگیز با جزئیات بصری متعدد بیننده را غافلگیر کرده و به شگفت میآورد. علاوه بر این ویژگیها، رنگهای سرزنده و حتی گاه جسورانه، توجه به فرمهای منحنی و گاه نگاه به تکنیکهایی نظیر آنچه در نگارگری میبینم آثار طناز عدلی را چشمنواز و زیبا میکنند.
آثار عدلی انگار یادآور همان سنتی است که سالهای متمادی مورد توجه هنرمندان قرار داشته و دارد. آنچه او تصویر میکند از سوی دیگر یادآور باغ عدن یا بهشت موعود هم هستند؛ جاییکه انگار انسانها در کنار دیگر موجودات دوباره در کنار هم قرار گرفتهاند. با اینوجود آثار او نشان از آن چیزی دارد که هنر معاصر خوانده میشود که با در کنار هم قرار گرفتن عناصر بصری مختلف ممکن میشود. او با این کار نه فقط پیوندش را با تاریخ هنر برقرار میکند که در عینحال تصویری از جهان معاصر را با ویژگی ادغام فرهنگیاش تصویر میکند. از این منظر میتوان نشانههایی از این التقاط فرهنگی را در نقاشیها مشاهد کرد که در مرز نگاه تاریخی، اسطورهای و خیالین حرکت میکنند.
آثار طناز عدلی هنرمندی را نشانمان میدهد که با تلفیق عناصر بصری و بهرهگیری از شیوهها و تکنیکهای گوناگون ما را به تماشای وضعیتی که معمولاً معاصر خوانده میشود فرا میخواند. ولی فارغ از اینها میتوان شیفتهی چشمنوازی آثارش شد و از تماشای تنوع رنگی و بصریاش لذت برد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است