به گزارش صبا، نمایش «تاری» به نویسندگی مشترک پویا صادقی و عاطفه غیبی به سبکی سورئال و در فضایی بسته از دکوری با سازهای سه ضلعی که دیوارهای آن توری است و با دو بازیگر مهشید خدادی و مجید اسدی تا ۲۴ مرداد در سالن استاد حمید سمندریان تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود. در بخشهایی کاراکتر سومی که کارگردان اثر است، دیوار چهارم را شکسته و راوی داستان است. زن و مردی که صاحبان کاخی متروکند و در آن تنها زندگی میکنند، در محاصره مگسها هستند. آنها میدانند که بزودی اتفاقات زیادی رخ خواهد داد. بازیگران همراه با اجرای نمایش، حرکات فیزیکی و پرفورمنس نیز دارند و از موسیقی و نورپردازی در تکمیل صحنهها، بهره برده میشود.
مهشید خدادی بازیگر این نمایش گفت: ورود من به دنیای بازیگری بیشتر از طریق آموزشگاه بود هرچند که در حال حاضر در دانشگاه نیز در رشته بازیگری تحصیل میکنم اما حضور در کلاسهای آموزشگاهی در ورودم به تئاتر بسیار تاثیرگذار و برایم نقطه عطفی در زمینه بازیگری بود. نمایش «تاری» اولین تجربه تئاتری و اجرای عموم من روی صحنه است و پیش از این تجربهای به صورت اجرای عمومی نداشتم و هرچه بوده در قالب کلاسها و تمرینات کلاسی بود. اما یک تجربه سینمایی در فیلم «ماریا» به کارگردانی مهدی اصغری اسعدی دارم.او درباره فعالیتش به عنوان بازیگر در نمایش «تاری» گفت: میتوانم بگویم که تمرینات نمایش «تاری» واقعاً بینظیر بود. یک پروسه تمرینی طولانی که هر آن چیزی که در مورد تئاتر به من گفته میشد و شنیده بودم و همواره با خودم میگفتم که ای کاش بتوانم سر چنین کاری باشم در این روند تجربه کردم. پروسه تمرینات طولانی بود و بیش از یک سال طول کشید. تمرینات منظم و جدی که در هر جلسه آن با دنیایی از اطلاعات جدید روبرو میشدم. جدا از این خود آقای برهمنی کارگردانی است که خیلی به بازیگر این امکان را میدهد تا چیزهای جدیدی را امتحان کند و فضای امنی را میسازد تا بازیگر بتواند متفاوت و عجیبترین ورژنهای خود را بیازماید و به نقطهای برسد که پس از آزمون و خطای بسیار ناگهان جرقهای زده شود و به چیزی برسد که بتواند شمایلی باشد از آنچه به دنبالش است. و حال باز با آزمون و خطاهای پی در پی این روند را ادامه پیدا میکند. محمد برهمنی در طول تمرینات مدام همین کار را انجام میداد و دست بازیگر را باز میگذاشت، با وجود مدیریتی که دائماً در کنارش داشت و نگاهاش روی تمام این مسیر و روند خلق بود، ما به عنوان بازیگر آزادی را حس میکردیم و در تقلا بودیم تا با آزمون و خطاهای بسیار به آن نقطه برسیم و کارهایی را انجام بدهیم که خودمان نیز از انجام آن شگفتزده شویم.
او درباره همزمانی حرکات پیچیده بدنی با دیالوگها و نوع صدایی که انتخاب شده بود و توجه مخاطب را به تسلط بازیگران جلب میکرد، گفت: من پیش از نمایش «تاری» نیز خیلی تمرین میکردم اما تا زمانی که سر یک کار نروید، تجربه نکنید و نبینید خودتان نمیدانید که چه تواناییهایی دارید یا اینکه این صدا میتواند چه قابلیتهایی داشته باشد یا این بدن چه کارهای دیگری میتواند بکند. اما زمانی که این امکان به شما داده داده میشود و در محیطی قرار میگیرید که همه عوامل درجه یک هستند و با متن و نقشی روبرو هستید که امکان بسیار دارد من به شخصه خود را مجبور میکردم که مدام امکان و تواناییهای خود را بسط و گسترش دهم تا بعدها نگویم کاش این کار را میکردم. چرا که نقش این پتانسیل را داشت که ابعداد متفاوتی از صدای خود را کشف کنم. همینطور بدنم را به شکل متفاوتی اتود کنم به شکلی که حتی خودم نیز در ابتدا نمیدانستم که میتوانم انجامش بدهم یا نه، بنابراین نمیتوانم بگویم که همه آنچه روی صحنه اتفاق میافتد صرفاً به تمرینات این نمایش برمیگردد شاید به عنوان یک بازی قبلا تجربهای نداشتم اما همیشه تلاش کردم زیست یک بازیگر را داشته باشم و مسلماً یک سری امکانات و تواناییهایی در من بوده اما قطعاً چنین نقشی را پیش بینی نمیکردم و وقتی ناگهان با چنین نقشی روبرو شدم باید آن امکانات را گسترش، پرورش و بسط میدادم تا بتوانم این کار را انجام بدهم.
خدادی درباره رسیدن به بعد رئالتری از کاراکتردر پرده سوم نمایش گفت: رسیدن به این بعد از کاراکترها به نظرم باز از دل همان پروسهای بود که پیشتر به آن اشاره کردم. رسیدن به آن ترسها ، فشارها و خستگی کاراکترها، همگی از دل همان تمرینها بود. یعنی به این گونه نبود که بخواهم جداگانه به کاراکترها فکر کنم و بگویم اینجا چه حرکتی دارد و یا چه حسی را تجربه میکند. از طرفی ما این فرصت را داشتیم که متن نیز به مرور نوشته شد و مدام در کنار تمریناتی که داشتیم متن نیز اصلاح میشد. خود این مسئله در شکل گیری کاراکترها به ما خیلی کمک میکرد. ما خود را در جریان پروسه این تمرینات غرق کردیم چرا که به افرادی که با آنها همکاری میکردیم اعتماد داشتیم و میدانستیم که اگر تماماً غرق شویم نجاتمان خواهند داد.
خدادی درباره چالش برانگیزترین بخش این پروسه خلق گفت: تمام بخشهای این کار برایم چالش برانگیز بود و هیچ بخشی از کار نبود که نفس راحتی بکشم و بگویم این بخش راحت است و اساساً یکی از جذابیتهای این کار برای من همین سراسر چالش بودن آن است و در هر نقطهای که من احساس میکردم به آنچه باید نزدیک شده و یا رسیدهام با دنیایی از مسائل دیگر مواجه میشدم.
نشر اول: روزنامه صبا- مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است