رسول مهربانی: امضای من این است که کنار مردم ایستاده‌ام | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۱۳
گفت‌و‌گو با گزارشگری که امسال مسابقات تکواندو را جور دیگری روایت کرد

رسول مهربانی: امضای من این است که کنار مردم ایستاده‌ام

رسول مهربانی گفت: امضای من این است که انگار کنار مردم ایستاده‌ام و گزارش می‌کنم. همان‌طور که در خانه همه ما برای یک مسابقه ورزشی حرص می‌خوریم، ناراحت و خوشحال می‌شویم، کنار هم هستیم.

به گزارش صبا، کلماتی که به کار می‌برد غریب نیست اما برای اینکه به استخدام یک گزارش بازی تکواندو درآید، تازه و جدید است؛ بعد از برد تاریخی ناهید کیانی از عبارت «افسانه ایرانی» استفاده کرد و مبینا نعمت‌زاده را «مبینای ایران» نامید. رسول مهربانی که این روزها از شبکه ورزش رقابت‌های تکواندو را گزارش می‌کند کارش را از سال ۱۳۸۷ در زمینه گزارش ورزشی آغاز کرده اما اجرای بدیع او در مسابقات المپیک ۲۰۲۴ باعث شده که حالا تبدیل به پدیده گزارشگری تلویزیون شود. لحن و شیوه گزارش او به روایت یک قصه شبیه است، کلمات و جملاتی که به کار می‌برد از ورزشکاران کاراکتر می‌سازد و مخاطبانش را در موقعیت تماشای یک نمایش تمام‌عیار قرار می‌دهد. جملاتی که برای رقبای ایرانی‌ به کار می‌برد هم جذاب است. تخریب نمی‌کند و تصویری واقعی از یک رقابت ورزشی ارائه می‌دهد. در متن گزارش بازی بداهه زیاد دارد و وقتی مخاطب انتظار ندارد جمله‌ای می‌گوید که حین هیجان بازی، لبخند به لب می‌آورد. مثلا در جریان مسابقه مهران برخورداری با رقیب کره‌ای‌اش به نام «سئو گئون‌وو»، وقتی بازیکن کره، به داور ضربه زد به جای اینکه این اتفاق را گزارش نکند یا بگوید به داور ضربه‌ای زد، گفت: «با داور هم دعوا داری آقای سئو!» مهربانی از این قبیل ریزه‌کاری‌ها کمک می‌گیرد تا رقابت ورزشی تکواندو را جذاب و گیرا کند. برای گفت‌وگو درمورد شیوه اجرا و گزارشگری‌اش سراغ او رفتیم. صدایش گرفته بود و فکر می‌کردیم که صدایش به‌خاطر فریادهای حین گزارش بازی ناهید کیانی گرفته باشد. می‌گوید استرس این روزها باعث شده که صدایم بگیرد.
او درباره شروع فعالیت خود گفت: اجرا را از سال ۱۳۸۷ آغاز کردم. به‌صورت اتفاقی وارد صداوسیما شدم. ورودم به خاطر این بود که تیپ‌سازی صدا انجام می‌دادم، با رفتن آقای میثاقی از صداوسیمای کرمانشاه اجرا را شروع کردم و همزمان گزارش ورزشی هم می‌کردم تا اینجا که الان مجری شبکه ورزش هستم و ورزش‌های رزمی به‌خصوص تکواندو را گزارش می‌کنم. البته گزارشگری فوتبال و کشتی هم داشتم. اما رفته‌رفته به سمت رشته‌های رزمی رفتم چون هم به این ورزش‌ها علاقه داشتم و هم به گزارشگری این جنس ورزش.
مهربانی ادامه داد: ما مثل روایتگر هستیم. در این سال‌هایی که در حال گزارش هستم سعی کردم جوری موضوع را به مخاطب القا کنم که اگر هیچ شناختی هم از آن ماجرای ورزشی ندارد اما گزارش آن بازی برایش جذاب باشد. این جذابیت به معنای این نیست که گزارشگر دروغ‌پردازی کند بلکه گزارشگر نیاز دارد با هنرمندی و ادبیاتی درست و با کمک آن چیزهایی که مخاطب با خود دارد اما پنهان است، این کار را انجام دهد. مخاطب حماسه و حس غیرت دارد و باید همه اینها در گزارش آورده شود و اتفاقا با «آن» مخاطب صحبت کنیم. به نظرم در یک گزارش گزارشگر باید مثل روایتگر جوری حماسه را بگوید که با آن موقعیتی که در حال رخ دادن است همخوانی داشته باشد. ما تا به امروز در المپیک نداشتیم که بانویی از ایران تا این مرحله رسیده باشد و این اتفاق بزرگ را رقم بزند. برای همین، گزارشگر باید از این موقعیت بهره ببرد از حماسه و چیزهایی که مردم دوست دارند استفاده کند. مردم باید حس کنند که قهرمان دارند، وقتی در گزارش عباراتی به کار می‌برم مثل «مبینای ایران» یا برای ناهید کیانی می‌گویم «افسانه ایرانی» اینها فقط لغت نیست در پس آن معنا و مفهوم است. اینها در ناخودآگاه مخاطب ثبت شده اما هنوز این را ندیده است و وقتی در گزارش یک رقابت ورزشی به منصه ظهور می‌گذاریم این مفاهیم را عینی می‌بیند. من از این جنس فضاسازی برای گزارشم استفاده می‌کنم.
او گفت: گزارشگر باید یک «آن» ذاتی داشته باشد؛ قوه طنز و خیال‌پردازی، گزینه‌های بعدی هستند که لازمه گزارشگری است. نباید یک ذهن دوقطبی داشته باشد، یعنی صفر و یک نباشد. تابع صحبت بیرون یا داخل نباشد. ذهن گزارشگر باید مثل کوادکوپتر به بالا برود. وقتی اینها در ذهن پرورش پیدا کند و آماده شود، می‌تواند یک گزارش جذاب داشته باشد. مثل قهرمان المپیک که خودش را آماده کرده و برای قهرمانی وارد این کارزار می‌شود، گزارشگر هم همین است. بگذارید در پایان جواب این سوال دوباره مرور کنم این چند آیتم برای گزارشگر حیاتی است. داشتن«آن»، مطالعه، یک ذهن قوی و خیال‌پرداز البته با فانتزی بالا و اشراف کامل به محیط سیاسی اجتماعی کشور خودمان و جهان.
این گزارشگر گفت: امضای من این است که انگار کنار مردم ایستاده‌ام و گزارش می‌کنم. همان‌طور که در خانه همه ما برای یک مسابقه ورزشی حرص می‌خوریم، ناراحت و خوشحال می‌شویم، کنار هم هستیم. در این فضا من دقیقا کنار مردم قرار می‌گیرم و باورم این است که کنار مردم هستم، شاعر می‌گوید: «بعد منزل نبود در سفر روحانی». حالا اینکه من در استودیو هستم و گزارش می‌کنم برایم مهم نیست، روح مهم است. انسان با روحش زندگی می‌کند، جسم در تبعیت از روح است که به رشد می‌رسد و الا جسم بدون روح معنا ندارد. من خودم را این‌طور حس می‌کنم. احساس می‌کنم کنار مردم هستم، هیجان و شور دارم. این را هم بگویم که خط قرمزی هم برای خودم نگذاشتم. البته خط قرمز نه آن معنای منفی که به ذهن می‌رسد. به این معنا که مثلا اگر در خانه باشم به اعضای خانواده‌ام می‌گویم مثلا «ناهید چه کاری انجام می‌دهد؟»، یا «وای الان ضربه می‌خورد» همین حالت را برای گزارش‌ها نگه می‌دارم. اگر این مدل گزارش در خانه‌ها مورد استقبال واقع شده، فکر می‌کنم برای این است که خودم را جدای از بقیه نمی‌بینم، من رسول مهربانی هستم که کنار مردم نشستم و گزارش می‌کنم.
او درباره بازخوردهای مثبت گزارش‌هایش گفت: مردم محبت داشتند اما شاید بالاترین جمله‌ای که من شنیدم این بود که رسول مهربانی دقیقا حرف دل مردم را در گزارش‌ها می‌زند، یعنی همان حالت عامیانه در گزارش‌ها. اینکه مردم بدانند که من با اخلاص صدایم گرفته و همین قضاوت مردم برایم بسیار مهم است.
نشر اول: روزنامه فرهیختگان- عاطفه جعفری

4 دیدگاه


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۷/۳۴۱/۲۱۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۲۳/۴۱۱/۱۲۲/۰۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۸۹/۵۳۶/۲۱۹/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۶/۲۹۰/۰۲۳/۰۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۰۶۲/۴۵۱/۱۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۱۸/۸۷۰/۸۶۶/۵۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    ۱۱/۴۰۱/۰۰۷/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۷۷۱/۸۶۳/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۵۳۲/۴۴۳/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۵۲۲/۲۱۵/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۱/۰۹۹/۰۲۸/۰۰۰
  • استاد
    ۶۸۷/۷۲۵/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۶۷/۸۳۲/۰۰۰
  • شبگرد
    ۴۱/۷۴۰/۰۰۰