به گزارش صبا، مهرشاد کارخانی گفت: ایده اولیه و یک خطی فیلمهایم از سینما و عکاسی و نگاهم از گذشته میآیند و به زمان حال پیوند میخورند، در «لاله کبود» هم همینطور است.
او ادامه داد: نام فیلم همیشه برایم اهمیت بالایی داشته و حتما دلیلی برای انتخاب این نام داشتهام. اما همین که برای تماشاگر سئوال ایجاد کند برایم کافی است.
کارخانی گفت: قبل از شروع فیلمبرداری هر فیلم برای کامل شدن طرح و فیلمنامه روی کاغذ و در ذهنم وقت زیادی میگذارم و بعد به فیلمهایی که در زندگی روی من اثر گذاشتهاند، به عکسها، آوازها و فضاها بر میگردم. میروم بارها لوکیشنها و فضاها را در فصلهای مختلف میبینم. سینمای وسترن «هاوارد هاکس» و «آنتونی مان» و چند فیلمساز دیگر روی من تاثیر گذاشته است. از طرفی هم سینمای مدرن «روبر برسون» و «آنتونیونی» و همینطور سینمای نوآر «ژان پیر ملویل» و فیلمهای موج نوی سینمای ایران و حتی بعضی از فیلمهای تجاری خوب.
این کارگردان یادآور شد: انتخاب ایستگاه و ریل خط راه آهن و قطار در فیلمهای قبلیام نیز در حد چند نما وجود دارد. اما در «لاله کبود» تفاوت میکند و این کافهی کنار ریل قطار و آن زن با آن پوشش و لباس و دو بازیگر دیگر فیلم همه باید در این فضا، نور و مرغ زارهای حاشیه شهر جا میافتادند تا جایی که ما به این رنگ آمیزی و قابهای لانگ شات برسیم و از نگاه زیبایی شناسی از میان این منظره، آب و علف و قطارهایی که میروند شهر را در دور دست ببینیم.
او ادامه داد: در سینمای مستقل با تامین بودجه اندک برای اینگونه فیلمها، جایی برای بازیگران سینمای گیشه پسند وجود ندارد. در فیلمهای قبلیام اگر بازیگری معرفی و شناخته شده پیش از آن چندان مطرح نبوده و دستمزدش نیز ناچیز بوده است. من سعی میکنم مناسب با هر فیلم از چهرههای تازهتری استفاده کنم که شناخته شده و به فکر دیده شدن در گیشه سینمای ابتذال نباشند. هرچقدر بازیگر خامتر باشد هدایت او مقابل دوربینم آسانتر است. سبک کارم بازیگر محور نیست و این فضای فیلم است که او را پیش میبرد. تا چند روز مانده به فیلمبرداری حتی فیلمنامهای به بازیگران نمیدهم فقط قبل از جلوی دوربین رفتن ماجرا را یکبار برایشان تعریف میکنم.
کارخانی گفت: بسیار دشوار است که وظیفه کار تهیه کننده را هم به عهده بگیری و حواست باید به زمین و آسمان باشد. البته باید برای این فیلم این ریسک را میکردم. هر بار که نوشتههایم را پیش رویم میگذاشتم از شروع ساختنش منصرف میشدم چرا که اگر مقابل تهیهکنندهای میگذاشتمش احتمالاً فرار میکرد. بنابراین تصمیم گرفتم تا زمانی که خودم این توانایی را داشته باشم که بتوانم کار تهیه این فیلم را بر عهده بگیرم و با پول خودم کار را بسازم صبر کنم. البته تهیه کنندگی کار به صورت ۵۰-۵۰ بود و در میانه کار شرکتی آمد و در ۵۰ درصد فیلم شریک شد. آقای محمد کشمیری مجری طرح و سرمایهگذار ۵۰ درصد فیلم هستند که در آن مقطع خیلی کمک کردند و زحمت کشیدند و در واقع در میانهی راه به کار مقداری پول تزریق کردند که توانستیم فیلم را ادامه بدهیم.
او در بخش دیگری از این گفتوگو گفت: در فیلمهای قبلیام تجربه گرفتن نماهای بلند و لانگ شات را داشتهام اما در «لاله کبود» با آماده شدن فیلمنامه و شناختی که از فضا داشتم و بعد از تجربه ساختن شش فیلم دیگر کاملا میدانستم که در این فیلم چه میخواهم. در حالی که با شرایط امروز سینمای ما یک فیلم را در لانگ شات ساختن کار آسانی نیست و خطرناک است. همانطور که میبینید قابها و نماها همه ثابتاند و گاهی دوربین حرکت آرامی دارد که با کمک دانش و شناخت مدیر فیلمبرداری فیلم منصور عبد رضایی توانستیم به این فضا برسیم. البته صحبت کار تدوین و صدا و رنگ بماند برای فرصتی دیگر.
کارخانی گفت: ما در شرایط سخت و ملتهب یک دروه اجتماعی این فیلم را ساختیم و بازتاب آن در لایههای فیلم دیده میشود. باید از همه عوامل فیلم تشکر ویژهای کنم که تک تک آنها همراه من و همراه فیلم بودند و یادی کنم از خاطره دو دوست و همکارم یعنی مازیار شیخ محبوبی و علی غرابی طهرانی صدابردار و صداگذار که در این فیلم با ما همراه بودند و متاسفانه سال گذشته از دستشان دادیم.
نشر اول: روزنامه صبا- مریم عظیمی
There are no comments yet