به گزارش صبا، مهدی سجاده چی در گفتوگو با برنامه استودیو هشت رادیو نمایش گفت: اینکه گفته میشود مشکل سینمای ایران فیلمنامه است، یک خرافه بیمعنی بوده و من آن را قبول ندارم. اتفاقا اگر در سینمای ایران نکته مثبتی وجود داشته باشد، مربوط فیلمنامه است و سایر زمینهها شوخی به نظر میرسد.
او ادامه داد: مزیت فرهنگی ما برخاسته از ادبیات و کلمه است که به عنوان یک میراث آن را از پیشینیان دریافت کردهایم. فیلمنامههای سینمای ایران هم قد و در حدود اندازههای تهیهکنندهها و کارگردانان است چراکه آنان بیش از آنکه به دنبال فیلمنامه خوب باشند، آثاری را انتخاب میکنند که در حد و اندازه آنها است. فیلمنامه نویس مسئولیتی در قبال ساخت اثر ندارد و اگر حتی فیلمنامه خوبی هم نوشته شود، محصول نهایی با متن تفاوت خواهد داشت.
این فیلمنامهنویس با بیان اینکه سینمای ایران از لحاظ فیلمنامه مشکلی ندارد، افزود: ایراد اساسی از شیوه تولید و کارگردانی آثار است و کارگردان، تهیهکننده و بازیگران یک فیلم در قبال کیفیت نهایی یک اثر مسئول هستند. آنچه که روی پرده سینماها، تلویزیون و پلتفرمها مشاهده میشود، آثار ضعیفی هستند و علت این است که کارگردان، تهیه کننده و بازیگران یک اثر که به نوشتن فیلمنامه مسلط نیستند، در متن دست برده و فیلمنامه در عبور از فیلتر ذهن افرادی که دارای دانش اجتماعی، ادبی و سینمایی بسیار پایینی هستند، به محصولی بیکیفیت تبدیل میشود. در مقابل کارگردانهایی که دارای دانش نسبی هستند موفق میشوند که فیلمهایی متوسط و یا قابل قبول را به سرانجام برسانند.
این نویسنده خاطر نشان کرد: ظرفیت اصلی فیلمنامه متکی بر ادبیات است که این موضوع به شکلی غنی در فرهنگ ایران وجود دارد. اما در مقابل، ظرفیت کارگردانی متکی بر تصویر است که بنیانهای محکمی در کشور ندارد. در ایران پشتوانه دراماتیک غنی وجود ندارد و جتی تعزیه را نیز نمیتوان درام فرض کرد. فرهنگ ایرانی باعث میتواند باعث شود که یک فرد علاقهمند به سینما به فیلمنامه نویسی توانمند تبدیل شود در حالی که همین فرهنگ به سینماگر برای تبدیل شدن به یک کارگردان خوب کمکی نمیکند، بنابراین بسیاری از کارگردانها مجبور به تقلید از فیلمسازان خارجی میشوند.
رئیس باتجربه کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران یادآور شد: فیلم ساز مولف فردی است که خود فیلمنامه نویس بسیار خوبی است. برای مثال علی حاتمی یک فیلمنامه نویس درخشان بود و سبک کارگردانی او ارتباطی با شیوههای تقلیدی نداشت و از سنتهای معمول سینمایی استفاده نمیکرد. پشتوانه کارگردانی او، متکی بر فرهنگ ایرانی بود.
وی ابراز داشت: برخی از فیلمسازان ایرانی بلد نیستند که از ظرفیتهای یک فیلمنامه به خوبی بهره برده و در نهایت اندازه ظرفیت خود عمل میکنند. نمیشود بدون آنکه فهم مسئلهای را داشته باشیم در خصوص آن دست به عمل بزنیم. کارگردانهای خوب ایرانی معمولا خود فیلمنامه نویسان طراز اولی هستند و مسعود کیمیایی و مرحوم داریوش مهرجویی از همین دسته به شمار میروند.
نویسنده مجموعه «شهریار» ادامه داد: در سینمای ایران جایگاه خداوندگاری از طریق مدیریت دهه شصت به حرفه کارگردانی تزریق شد، چراکه میخواستند به مقابله با بازیگر سالاری بپردازند. به همین دلیل هر کس که عنوان کارگردان را یدک میکشد در دسته افراد توانمند و فهمیده دسته بندی میشود و در این مواقع چنین افرادی در مقابل آموختن از فیلمنامه نویسان گارد میگیرند.
سجاده چی با بیان اینکه برای فیلمنامه نویسی در سینمای ایران ارزش مادی و معنوی محدودی قائل هستند، ادامه داد: این موضوع بر محصولات سینمایی اثر گذار است. طبیعی است که در چنین شرایطی برخی از فیلمنامهنویسان انرژی زیادی را صرف نگارش اثر نکنند. اگر فیلمنامه نویس متوجه شود که یک کارگردان قصد فهم فیلمنامه او را دارد، شک نکنید تمام تلاش خود را صرف انجام کار به بهترین نحو میکند. اسن مسئله تمام آرزو و رویای فردی است که به حرفه فیلمنامه نویسی عشق ورزیده و نمیخواهد مانند برخی از همکاران با روی آوردن به کارگردانی کار خود را راحت کند.
نویسنده «پاتال و آرزوهای کوچک» بیان کرد: یک فیلمنامه نویس طراز اول اگر خود کارگردانی صاحب سبک باشد، آنگاه میتواند در مسیر کارگردانی موفق عمل کند. اصغر فرهادی از نمونه چنین افرادی است که در ابتدا یک فیلمنامه نویس برجسته بود و به تدریج کارگردانی را آموخت و آن را هم پای فیلمنامههایش رشد دارد و در نهایت توانست جایزه اسکار را دریافت کند. چیزی در حدود بیست سال پیش من یه یکی از مسئولان معاونت سینمایی گفتم برای یک سال در جشنواره فجر کارگردانها را مجبور کنید که تنها اثر یک فیلمنامه نویس دیگر را بدون تغییر مقابل دوربین ببرند و برای تعدادی دیگر اجازه دهید روال سابق خود را طی کنند. امروز شرایط به گونهای است که برای رسیدن به سقف بیست فیلم در جشنواره مجبور به قبول آثار ضعیف در این رویداد هستند و در این شرایط، هنگامی که کیفیت فدا شد، آنگاه با خود میگویند که حتی اگر ده فیلم ضعیف دیگر هم به آثار اضافه شود، اتفاقی نمیافتد.
این فیلمنامهنویس پیشکسوت در پایان گفت: جایگاه کارگردان در سینما مهم است چراکه در نهایت او باید یک متن را به اثر دیداری تبدیل کند. اما فکر میکنم باید گذراندن یک دوره الزامی برای نویسنده و کارگردان وضع شود تا برای ساخت هر فیلم، مدتی با یکدیگر جلساتی را برگزار کنند تا اعتماد میان کارگردان و فیلمنامه نویس برقرار شود. برای من بهترین تجربه دوران کاری با سریال «شهریار» رقم خود، چراکه آقای تبریزی کمترین میزان تغییر را در فیلمنامه اعمال کرد و به همین دلیل امروز یکی از برترین آثار تلویزیون است. البته در اواخر سریال دخالتهای بی جا سیما فیلم باعث تغییر روند فیلمنامه شد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است