به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، قسمت پانزدهم از برنامه «هفت»، جمعه ۲ شهریور، به میزبانی بهروز افخمی روی آنتن شبکه نمایش رفت.
بهروز افخمی ابتدای برنامه ضمن تسلیت ایام اربعین عنوان کرد: درگذشت حسین خانیبیگ و هوشنگ حریرچیان را تسلیت میگویم.
در میز سینمای ایران، امیر قادری و رضا صدیق به نقد و بررسی فیلم سینمایی «قلب رقه» پرداختند.
بهروز افخمی درباره فیلم سینمایی «قلب رقه» گفت: من این فیلم را در جشنواره دیدم و شنیدهام نمایشش در سینما تغییر کرده است. این فیلم به نسبت طولانی بود و نورپردازی زیادی داشت؛ به طوری که در سکانسهایی پسزمینه یا خرابههای فیلم بیشتر از بازیگران به چشم میآمدند. در کل باید بگویم زمانی که فیلمبردار با ترس و لرز کار کند و نورپردازی زیادی را به کار ببرد، زمان پستپروداکشن یا پستولید فیلم اهمیت مییابد. برای همین من نمیدانم چقدر روی این فیلم و پستولیدش در اکران عمومی تغییر یافته است. فیلم در زمان جشنواره قابلیت تبدیل شدن به یک اکشن تند را داشت.
رضا صدیق اظهار کرد: اینکه در جاهایی خرابههای فیلم بیشتر از بازیگران به چشم میآیند، از دل یک ناخودآگاهی میآید که مهمتر از خود قصه شده است.
صدیق درباره شهرام حقیقت دوست تصریح کرد: حقیقتدوست بازیگری است که از سریال «خط قرمز» تا به امروز مسیر تکامل را طی کرده و متاسفانه انقدر که باید دیده و ارج داده نشده است؛ به خصوص بعد از سریال «خون سرد». او پس از این سریال راهش هموارتر شد و نقشهای متنوعی را بازی کرد. این تنوع نقشهای او باعث میشود که در سالهای آتی بیشتر از او بشنویم. این بازیگر به نظر من توانا است و قطعا یکی از فاکتورهای مهم «قلب رقه» بازیگری شهرام حقیقتدوست است. او در این فیلم تیپی که فیلمساز برایش در نظر گفته بود را به یک شبهشخصیت تبدیل کرده و درواقع شهرام حقیقتدوست برای این فیلم آورده داشته است.
صدیق ادامه داد: یکی دیگر از نکات فیلم استفاده از سیجی و اسپشال افکت است. به نظر میآید کارگردان انقدر درگیر این نکات بوده که باقی موارد را فراموش کرده است.
امیر قادری خاطر نشان کرد: الگوی «قلب رقه» در روایت داستان، شخصیتپردازی و منزوج کردن صحنههای عاشقانه و جاسوسی و… اکشن تریلرهای آمریکایی است. از طرف دیگر به نظر من کارگردانی این فیلم از فیلمنامهاش جلوتر است؛ این مورد در دکوپاژ، لوکیشنها و بعضی از صحنههای اکشن پیداست. من قبل از این فیلم درمورد رقه و داستانهایش مطالعه کردم و میتوانم بگویم با وجود پیچیده بودن موضوع، پیچیدگی در فیلم وجود ندارد؛ این فیلمها به شتر مرغ تبدیل میشوند چرا که نه استراتژی شده و نه اکشن. فیلمنامه سادهانگارانه نوشته شده و گرههای فیلم به راحتی باز میشوند. فیلم در گسترش داستان و نقاط عطف است تا مخاطب آن را بپذیرد؛ اما فیلم از روی همه اینها رد شده و آن را سادهانگارانه ساخته است. این همان مشکل «ساعت ۶ صبح» مهران مدیری بود؛ موضوع اولیه برای مخاطب انقدر باورناپذیر بود که مخاطب آن را دنبال نمیکرد.
قادری در ادامه گفت: در برخی دیالوگها میخواهند پیچیدگی داعش را بیان کنند اما در اینباره ناموفق هستند.
بهروز افخمی بیان کرد: قرار بود کارگردان و تهیهکننده این فیلم در اینجا حضور پیدا کنند، اما در کربلا هستند و امیدوارم ما را هم دعا کنند.
رضا صدیق درباره تجربه زندگیاش در بین مردمان عراق و سوریه بیان کرد: من پس از بازگشتم از آلمان به دلیل علاقهام به محور مقاومت از نگاه جامعهشناسی و مردمشناسی دوست داشتم در منطقه حضور پیدا کنم و ۵_۶ سال گذشته تا یک سالونیم گذشته در عراق و سوریه زندگی کردم. من یکسالونیم در حلب زندگی کردم و زیستبوم آنجا را میشناسم. من در سفرنامهای که نوشتم به پیچیدگیهای فرهنگی مردم منطقه اشاره کردهام و دقیقا به همین جهت تماشای «قلب رقه» برای من بسیار آزاردهنده بود. من نسبت به محور مقاومت غیرت دارم و زمانی که میبینم اینگونه به سراغ مسائل استراتژیک میروند، حساس میشوم. به نظرم باید جدیتر درباره این موضوعات حرف زد.
صدیق درباره سینمای دفاع مقدس ایران و مقایسهاش با سینمای محور مقاومت گفت: ساخت فیلمهای سینمای دفاع مقدس، همزمان با جنگ تحمیلی در ایران شروع شد که سه فاکتور مهم داشت؛ قهرمان محوری، الاهیت محور و ایدئولوژیک. این سه فاکتور در فیلمهای مقاومتی که اخیرا ساخته شده، وجود خارجی ندارد. نکته مهم جایی است که سینمای دفاع مقدس ما به سمت سینمای مقاومت مقدس حرکت نکرده، در واقع نتوانسته از تجربیات سینمای دفاع مقدس برای ساخت سینمای مقاومت مقدس استفاده کند. مهمترین علتش این است که سازندگان فیلمهای دفاع مقدس نسبت به آن احساس و نزدیکی داشتند و آن را درک کرده بودند اما نسبت به سینمای دفاع مقدس این احساس وجود ندارد؛ در واقع احساس سازندگان از لحاظ ایدئولوژیک همراه است اما از نظر درک موقعیتی همراهی وجود ندارد. از طرف دیگر نوع مدیریت توریستی محور مقاومت که حتی با آنجا رفتوآمد دارند، نسبت به محور مقاومت درک خارجی ندارند.
صدیق ادامه داد: میتوان گفت بازوی قوی که این سالها درباره محور مقاومت کار کرده است، مستندها بودهاند. من با توجه به رفتوآمدهایم در آن منطقه میدانم که افرادی را داشتیم که ۴روزه به سوریه میرفتند، مستندشان را میساختند و برمیگشتند. من با خودم میگفتم که چطور میتوان ۴روزه مستند ساخت؟ من یک سالونیم در حلب زندگی میکردم. در یک ماه اولی که آنجا بودم، بیشترین چیزی که توجه من را جلب میکرد، خرابههای آنجا بود.
بهروز افخمی اظهار کرد: من در اولین سالگرد مرگ احمد شاه مسعود به افغانستان رفتم و برای من هم دیدن خرابهها بسیار عجیب بود.
صدیق ادامه داد: نکته اینجاست که من بعد از ماه دوم دیگر خرابه نمیدیدم، اتفاقا آنجا بود که سوژهها، مردم، زیست و فرهنگشان را میدیدم. نکته اینجاست، زمانی که مدیریت فرهنگمان توریستی باشد، فیلمهایمان مانند «قلب رقه» پر از خرابه میشود.
صدیق درباره اینکه چرا در آن سالها مستندی نساخته است، اظهار کرد: من برای مستندسازی به آنجا نرفته بودم، من برای نوشتن رفته بودم. مساله من با «قلب رقه» این است که فیلم فاقد هرگونه اتمسفر مقاومت است. در بند ۱۵ توسعه هفتم نوشته شده که هر سال بخشهای حاکمیتی موظفاند برای تاریخ دفاع مقدس، محورمقاومت و زندگی ایرانی_اسلامی ۲۰ فیلم تولید کنند. این در حالی است که ما در تمام این سالها ۲ فیلم درباره محور مقاومت داریم. من نمیگویم که درباره دفاع مقدس فیلم نسازیم، اتفاقا معتقدم دفاع مقدس باید زمینهساز محور مقاومت شود. مدیران ما به جای حرکت به سمت ایده و سوژه به سمت فیلمهای بیگ پروداکشن حرکت کردهاند. «قلب رقه» اکشن پرهزینهای است اما یک جوان با دیدن این فیلم اطلاعاتی دریافت نمیکند و کاراکتر به جای ایدئولوژی بیشتر به دنبال معشوقهاش است. یکی از مدرنترین گروههای پارتیزانی تروریستی در دنیا به وجود آمده که در زمینه رسانه انقدر درست عمل کرده که از قلب اروپا توانسته افرادی را یارگیری کند و افراد جانی را جذب کند. این فیلم درباره محور مقاومت برای محور مقاومت نیست، یک فیلم اکشن نسبتا جذاب است که بهانهاش محور مقاومت است.
صدیق در ادامه گفت: فرانسه در سال ۲۰۲۰ و دو سال بعد از شکست داعش درباره آن مینی سریال ساخته و ما ۶سال بعد از شکست داعش هنوز ۲ فیلم درباره محور مقاومت ساختهایم که خروجی یکی از آنها «قلب رقه» شده که بیشتر یک فیلم عاشقانه است. محور مقاومت مساله امروز ایران است. ما سه هفته پیش شاهد ترور اسماعیل هنیه در ایران بودیم. میخواهم بگویم برای مردم ایران چه چیزی ساخته شده که بدانند محور مقاومت حق است؟ اینکه با پول بیتالمال به بهانه محور مقاومت فیلم اکشن بسازیم باید واقعیتهای محور مقاومت را هم نشان دهیم. به عنوان مثال تکتیراندازهای ما در محور مقاومت افغانها بودند، در فیلم به این نکته اشاره نشد. ما این همه سوژه داریم یا مثلا زمانی که ایران به صورت مخفیانه دو سال در سوریه با داعش میجنگید و شهیدان بدون نام و نشان دفن شدند. من به عنوان کسی که تماما کنار مقاومت ایستادهام، نمیتوانم از فیلم دفاع کنم.
امیر قادری بیان کرد: من سینمای ارگانی امروز را نسبت به آثار دهه ۶۰ و ۷۰ ملیتر میدانم چرا که تبلیغ یک سری گروه خاص را ندارد و کشور و منافع را میبیند. یکی از مشکلات من با این فیلم این است که الگوهای خوبی ندارد چرا که جاسوسیهای دهه ۷۰ هالیوود الگویشان شده است.
رضا صدیق اظهار کرد: داعش در سقوط، «قلب رقه» و «به وقت شام» یک کپی زشت از طالبانی است که سالهاست سینمای آمریکا به خورد دنیا میدهد. مینیسریال فرانسوی که به آن اشاره کردم، انقدر به ریشههای فکری داعش درست اشاره میکند که میتوان تفکرات آنها را شناسایی کرد.
صدیق تصریح کرد: محور مقاومت حتی بین کسانی که قبولش دارند، مظلوم است. محور مقاومت به عنوان یکی از پیشروترین ابزار و نوع ایستادگی بین کاپیتالیسم و صهیونیسم روایتهای واقعی و درستی در سینمای ایران ندارد. باید بچههای دهه ۸۰ بدانند چرا برخی زندگی در آسایش را ول کردند و برای جنگ به کشور دیگری رفتند. امیدوارم مدیران ما هرچه زودتر در اینباره چارهاندیشی کنند.
امیر قادری در آخر میز ضمن اشاره به درگذشت آلن دلون در یک هفته اخیر بیان کرد: به نظر من او یک بازیگر عمیقا مولف است که به علت خوشتیپ و خوشچهره بودنش در تاریخ سینما دست کم گرفته شد.
میز سینمای جهان به نقد و بررسی فیلم سینمایی Radical (2023) اختصاص داشت که با حضور آرش خوشخو و رضا صدیق برپا شد.
بهروز افخمی در ابتدای این میز تصریح کرد: این فیلم در بسیاری از جشنوارهها جایزه برده و فروش خوبی داشته اما با این حال به نظرم فیلم بسیار بدی بود.
آرش خوشخو اظهار کرد: اینکه ما هر هفته بگوییم این همه فیلم بد داریم، قطعا در نظر داریم که این فیلمها طرفدارانی هم دارند. با این حال باید بگویم که این فیلم دلگرم کننده است و مردم را به تلاش کردن و راههای نرفته امیدوار میکند. نکته اصلی فیلم واقعی بودن داستانش است اما درمجموع فیلم یک نوع همگرایی و محبتی را تشویق میکند که مورد علاقه من نیست، چون این یک راه حل سادهانگارانه است. البته از اول فیلم هم میتوانستیم آن را تشخیص دهیم. این فیلم برای من به عنوان یک تماشاگر قدیمی سینما، هیچ چیز جدیدی نداشت.
رضا صدیق بیان کرد: این فیلم با وجود اینکه اسمش «رادیکال» است، بسیار محافظهکار و عرفی است و حتی به نظرم دغلکار است. این فیلم به جای همگرایی یک شکل غلوآمیزی از مفاهیم درست است و به مخاطب دروغ میگوید. فیلم لب مرز آمریکا ساخته شده و آمریکا را سرزمین ایدهها و فرصتها نشان میدهد. یک جماعت چپ لیبرال در آمریکا هستند که فلسطینی را با سنگ دوست دارند، نه موشک. این فیلم هم به همین شکل است، در فیلم اتفاق واقعی حذف شده و مفاهیم درست را بدون روایت ساختار سیاسی مطرح میکند.
صدیق درباره آموزش و پرورش در ایران گفت: محتوا و بستههایی که ما به دانشآموزان میدهیم، تغییراتی ندارد. ما زمانی در ایران فیلمهای خوبی در زمینه مدارس داشتیم که فیلمهای جدی بودند اما الان به آنها برچسب کودک زده شده است. مساله آموزش در دنیا خیلی کارکردگرا است یعنی افراد محصل یک کشور باید طوری پرورش یابند که در جهت پیشرفت کشورشان خدمت کنند. آنها آموزش تا کار را ترسیم کردهاند. الان آموزش در ایران به شدت پولمحور شده و نیاز است در ساختار آموزش کشور ما بازنگری شود.
آرش خوشخو خاطرنشان کرد: مدرک در ایران پرش طبقاتی است. مدرک مساله زینتی نیست، مساله جهش است.
بهروز افخمی یادآور شد: امروزه طراحی تحول در نظام آموزشی چه در ایران و چه در جهان به دلیل هوش مصنوعی نسبت به پیش مشکلتر شده است. هوش مصنوعی ارزش آموزش را نفی میکند. حتی میتوانم بگویم ممکن است نظام آموزشی در تمام دنیا فرو بریزد.
آرش خوشخو بیان کرد: در سال ۲۰۲۳ مدرسه به عنوان یک جامعه بسته بسیار مورد توجه قرار گرفت و این نکته جالبی است. زمانی که ما درباره مدرسه یا دانشگاه فیلم میسازیم فورا به سراغ موضوع سیاست میرویم در حالی که بدترین تصمیمات حوزه سیاست در دنیا را دانشجویان گرفتهاند اما همیشه معتقدند که باید به هیجان آنها بیش از حد بها داد. در فیلمها هم دانشجویان را در همه زمینهها بیش از حد با اعتماد به نفس نشان میدهند. بدترین حوادث کشور ما هم مربوط به آنها بوده است. درباره مدارس و دانشگاهها میتوان فیلمهای خوبی ساخت ولی درباره آنها کمکاری شده، به خصوص نسل جدید که ما اصلا آنها را نمیشناسیم و سینما باید این فاصله را پر کند.
صدیق تصریح کرد: راه شکستن این سد بین نسلی، روایت است. بسیاری از افراد این نسل الان دانشجوی سینما هستند. به نظرم سینمای حاکمیتی باید به این افراد پول بدهد تا درباره خودش مستند بسازد، این یک روش اروپایی است.
بهروز افخمی در آخر یادآور شد: این فیلم باعث سرافکندگی سینمای مکزیک است چرا که بسیار پیش پا افتاده است و باید گفت چطور با این پرداخت دمُده در سایتهای ارزشیابی بالاترین نمرهها را گرفته است؟ این به این معناست که سینمای غرب دچار بحران شده است.
این قسمت از برنامه «هفت» به مرحوم رسول ملاقلیپور تقدیم شد.
There are no comments yet