شعار ساخت فیلم عاشورایی، کافی نیست / از ۱۸ سالگی برای امام‌حسین(ع) فیلم ساختم | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۹ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۵
داریوش یاری در گفت‌وگو با صبا:

شعار ساخت فیلم عاشورایی، کافی نیست / از ۱۸ سالگی برای امام‌حسین(ع) فیلم ساختم

کارگردان فیلم «شور عاشقی» گفت: جملاتی مانند اینکه فیلم عاشورایی دوست داریم یا می‌خواهیم که ساخته شود، همیشه شعارهایی است که پزش فراوان داده شده است. این توفیق است که اگر من فیلمی ساختم عمده‌اش در این حوزه بوده است.

به گزارش صبا، داریوش یاری کارگردان فیلم «شور عاشقی» گفت: اثر هنری که می‌خواهد شکل بگیرد نیاز به دغدغه دارد؛ شما یک دغدغه دارید و به آن دغدغه فکر می‌کنید و وقتی فکر می‌کنید، اگر در حوزه نمایش فعال باشید به سمت داستانی می‌روید که آن دغدغه را تبدیل به قصه کنید. اگر نقاش باشید یا خوشنویس یا هر هنر دیگری داشته باشید، خروجی کارتان به همان سمت می‌رود. اما چرا از دغدغه شروع کردم؟ می‌خواهم به اینجا برسیم که اگر در حوزه محرم، مفاهیم عاشورایی و… فیلمی ساخته نمی‌شود یا درست‌تر اینکه کم ساخته می‌شود باید تعارف‌ها را کنار بگذاریم و بحث کنیم که اساسا دغدغه‌ای نسبت به آن وجود ندارد. اگر روز واقعه هم ساخته می‌شود به این جهت است که در آن مقطع تعدادی از مدیران دغدغه‌ای داشتند که به هنرمند منتقل کرده بودند و فیلم نامه خوب در آمد. پس دغدغه‌ای شکل گرفته است. جملاتی مانند اینکه فیلم عاشورایی دوست داریم یا می‌خواهیم که ساخته شود، همیشه شعارهایی است که پزش فراوان داده شده است. این توفیق است که اگر من فیلمی ساختم عمده‌اش در این حوزه بوده است.

او ادامه داد: اولین فیلم سینمایی که ساختم درباره آیین رمضانی است و بعد عاشورایی و… یا سریال‌هایی که ساختم و تله فیلم حبیب یا قرآنی بوده یا عاشورایی. صادقانه بگویم که اگر یکی دو تا از مدیران نبودند بسیاری از فیلم‌های فعلی هم ساخته نمی‌شد. پس موضوع اول دغدغه است. دغدغه‌ای که هم باید در مدیران باشد و هم هنرمندان. در هنرمندان هم وجود ندارد و بخشی هم این است که از حرف‌ها می‌ترسند. ببنید چه حرف‌هایی درباره من زدند؛ راهش را پیدا کرده و کاسبی می‌کند و… اما من از هجده سالگی اولین فیلم کوتاهم امام حسینی بود. من داریوش یاری تنها کارگردان سینمای ایرانم که تمام آیین‌های عاشورایی را با حضور در همه استان‌ها رفتم و ساختم و تجربه آن را در کربلا جغرافیای یک تاریخ آوردم. یک عده‌ای گفتند چی ساختی یا برای چی ساختی؟ یک عده شغلشان این است که بروند روی منبر و حرف بزنند. ولی من مسیر خودم را می‌روم و فیلم بعدی‌ام باز هم در این حوزه است. یکی می‌تواند پلیسی فکر کند یا طنز یا کودک اما من این طوری می‌توانم فکر کنم. من نرفتم تاریخ را نبش قبر کنم. من به اتفاق‌های بعدش فکر می‌کنم که باعث شده این تراژدی ماندگار شود. من دنبال این هستم و آن چه پیدا می‌کنم با مخاطبان خودم به اشتراک می‌گذارم. من دنبال ساختن مفاهیم بودم که باید از گورستان تاریخ بیرون می‌آمد و در بدنه کارم جاری می‌شد.

این کارگردان در بخش دیگری از گفتگو اظهار داشت: به ما می‌گویند که خانم زینب کجاست؟ من یک بازیگر می‌گذاشتم و بعد معلوم نبود بشود پخش کرد یا نه؟ برای من نشان دادن حضرت زینب دردی از جامعه دوا نمی‌کند. زینب(س) را حافظه تاریخی هزار و چهارصد ساله شیعیان اساسی‌تر و زیباتر ساخته است. هر فیلمی بسازید از نقاشی استاد تجویدی و تابلوی ظهر عاشورای استاد فرشچیان نمی‌توانی جلو بیفتی. چیزی که برای من مهم است این است که چگونه می‌شود زینبی زندگی کرد. بعضی از دوستان که فیلم را دیدند زدند زیر میز که هشتاد نفر با حضرت زینب بودند و… به من ربطی ندارد که چقدر تاریخ را نخواندید. اگر بخواهم فیلم تاریخی بسازم با تاریخ درست می‌آیم و آن اینکه بانو زینب با ۲۱ نفر راه می‌افتد به سمت شام. قرار نیست من ساخته ذهنی مخاطبان را بسازم که اگر این گونه رفتار کنم می‌شود جنگجویان کوهستان. من قرار است در روزگار معاصر از زینبی شدن با تو حرف بزنم. یکهو منتقدی می‌گوید استخوان اسب بیرون زده. من به این‌ها فکر نمی‌کنم. یا یکی دیگر می‌نویسد این فیلم را برای فرزندآوری ساخته که وسط فیلم بازیگر زن باردار می‌شود. بعد همان منتقد در ادامه می‌نویسد که قیمه‌ای که پس از فیلم دادند از خود فیلم بهتر بود… که واقعا این طور نبود. قیمه را با برنج ایرانی باید بدهند نه هندی. من عهدی بسته‌ام و پای آن می‌ایستم، حتی اگر مخالف چیزی باشد که برخی‌ها در تاریخ خوانده‌اند. من روی این موضوعات حاضرم بحث کنم.

یاری گفت: لوکیشن‌های به اصطلاح محدود هم برداشت از تاریخ است. مسیرهایی که برای رسیدن به شام وجود دارد در تاریخ سه مسیر مشخص است. یک مسیر معروف است به مسیر سلطانی که شما می‌گویید کوهستان است و دریا و شهرها و… در هیچ کجای تاریخ اشاره نمی‌شود که کاروان این مسیر را رفته است. چون در این مسیر اصحاب پیامبر بوده‌اند و اگر کاروان اسرا از آن جا عبور می‌کرد، باید داستان آن را نقل می‌کردند، اما هیچ نقلی وجود ندارد. ضمن اینکه این مسیر طولانی بود و شمر وظیفه داشت خیلی سریع خودش را به شام برساند. یک مسیر دیگر است معروف به فرات که در آن مقطع تاریخی چندین محله مهم دارد که تاریخ به آن اشاره نمی‌کند و آن جا هم هیچ نقلی از عبور کاروان نداریم. اما یک مسیری هم هست که بسیار خشک است و بادیه نشینی است و معروف به مسیر بادیه که همان مسیری است که به لحاظ تاریخی اساتید بسیاری بر آن صحه گذاشته‌اند که کاروان از این مسیر رفته است. لذا تصاویری که در ذهن ما ساخته شده است از تشنگی و… باید این مسیر باشد. پس این‌ها را رعایت کردیم و تلاش کردیم مستند باشد. من دنبال دوست داشتن نرفتم دنبال حقیقت رفتم.

این کارگردان ادامه داد: واقعیت این است که فیلم روز واقعه فیلمی است که بسیاری از ما با آن زندگی کرده‌ایم، بسیار ارزشمند است و از لحاظ فنی اتفاقات درستی در آن افتاده، یکی اینکه سعی می‌کند از حواشی وارد متن شود و با حواشی قصه‌ای را تعریف کند که مخاطب باید از عاشورا فهم کرده و به آن معرفت پیدا کند. این شیوه جواب داده و تحسین شده است و لذا من هم سعی کردم با حاشیه وارد متن شوم. با اساتید بسیاری که صحبت کردیم گفتند مطمئنی که می‌خواهی کاروان را راه بیندازی؟ و من سعی کردم از حاشیه وارد متن شوم و دوست نداشتم مستقیم وارد قصه شوم. ما شیعیان می‌دانیم بر این زنان و بچه‌ها چه گذشته است. نشان دادن آن بلایا چه اهمیتی دارد؟ چرا باید تصاویری را نشان دهیم که همه می‌دانیم؟ من پشت مخاطب ایستاده‌ام و به او اقتدا کرده‌ام. اما حاشیه را آوردم تا ببینم از تکان دادن تاریخ چه گیرمان می‌آید؛ این مهم است.

او گفت: یک چیزی در کارهای هنری بسیار مهم است و آن اینکه تو بر مبنای آن چه خواندی و فهم کردی، یک وقت نروی فیلمی بسازی که صرفا درباره آن مطالعاتی داشتی. شاید درباره کارهای کمدی و سیاسی بشود اما درباره کارهای تاریخی خیلی سخت است و در مورد کارهای تاریخی-مذهبی غیر ممکن است. من مطالعات بسیار زیادی در این حوزه داشتم. من اگر یک جایی کتابی درباره واقعه عاشورا باشد حتما باید آن را پیدا کنم و بخوانم. به هر حال ما در مقطعی از تاریخ زندگی می‌کنیم که مدعیان به غلط و مدعیان به درست بسیار دارد. خیلی‌ها خودشان را مرجع تقلید می‌دانند. حکمی هم برای خودشان صادر می‌کنند. من نباید خودم را مرجع می‌دانستم به همین دلیل ضمن مطالعاتی که داشتم در این حوزه و کارهای بسیاری هم که ساختم، وظیفه داشتم با افرادی که در این حوزه مرجع بودند وارد گفتگو شوم و این کار را از سه زاویه انجام دادم: تاریخی، مذهبی و هنری-ساختاری. در حوزه تاریخ به هر حال رفتم سراغ استاد عزیز رجبی دوانی که بدون اغراق بسیار دقیق و با وسواس و با حوصله است. مسائل تاریخ را از زاویه تاریخ به درستی نگاه می‌کند. رای شخصی خودش را هم دارد و تحلیل می‌کند. در بخش مذهبی به سراغ آیت الله اختری رفتم. این پیرمرد بزرگوار در جمعی حرفی زد که خیلی برایم جذاب بود. گفت: شور عاشقی که داریوش یاری می‌سازد این گونه است و شور عاشقی شما به گونه دیگر است و من صفر تا صد کنارش هستم. اما نگاه هنری؛ در این حوزه ما فیلمسازی داریم که صفر تا صد کارهایش بوی خدا می‌دهد و تقریبا در این زمینه یکتاست. او از کار تاریخی حضرت زینب هم تازه فارغ شده بود و من خیلی دوست داشتم دستم به او برسد. حسین مهکام فیلمنامه را به سیدمهدی شجاعی داد و او هم به مجید مجیدی که این فیلمنامه را بخوان، جالب است. در همین اثنا بود که مجیدی صدایم کرد و گفت من کنارت هستم و هر کمکی از دستم بر بیاید تا آن جا که بتوانم انجام می‌دهم. من هیچ آشنایی از قبل با ایشان نداشتم. با آقای مجیدی هم در مسئله فیلمنامه و هم گریم و هم لوکیشن و تدوین که سنگ تمام گذاشت در ارتباط بودم. ۱۵۶ دقیقه را ایشان به ۹۴ دقیقه رساند. من کار را با همراهی این سه عزیز پیش بردم. به همین دلیل است که امکان ندارد که لحظه‌ای از شور عاشقی باشد که خبط جدی تاریخی وجود داشته باشد.

یاری درباره شخصیت سلما در این اثر گفت:من سال‌های زیادی با این کارآکتر زندگی کردم. انگار زن و بچه‌ام را می‌خواستم در اختیار شخصیتی بگذارم که قرار است این نقش را بازی کند و خود خانم شهره موسوی دائم به من می‌گفت چه غیرتی داری به این نقش؟ گفتم من با این شخصیت زندگی کردم و احساس می‌کنم همه دار و ندارم را دستت داده‌ام. لذا انتخاب‌ها و گفتگوهای بسیار بسیار زیادی با بازیگران متعدد شد و حتی به این فکر کردیم که بازیگر عرب بگذاریم و فیلم با زبان عربی جلو برود. آقای مجیدی پیشنهادهای بسیاری خوبی داشتند. تا اینکه به یکی دو نفر از کارآکترها نزدیک شدیم اما باز هم دلم راضی نمی‌شد. من چندی قبل از تمام این رایزنی‌ها برای ساخت سریالی رفته بودم اصفهان. آن جا که بازیگری آمد تا برای نقش صحبت کند. من از او خواستم روسری‌اش را به شکل عرب‌ها ببندد. آن خانم گفت اتفاقا خودم خوزستانی هستم و روسری را عربی بست و ما چند عکس گرفتیم و خداحافظ. ایشان که رفت من به دستیارم گفتم شماره‌اش را سیو کن. من عکس را برای شهرام خلج فرستادم و او گفت چهره درستی است برای نقش سلما. اما من وظیفه داشتم که برای نقش سلما درست‌ترین انتخاب را داشته باشم. باز رفتم سراغ بازیگران دیگر و کلی گفتگو کردیم. اما واقعیت این است که من به بهانه‌های مختلف ایشان را نگه داشتیم به عنوان نقش زن جامانده. روزهای آخر انتخاب که اتفاقا ظهر عاشورا بود، از ایشان دعوت کردیم تا بیاید. خلج و دستیارانش هم برای گریم او سنگ تمام گذاشتند.

داریوش یاری در بخش دیگری از این گفت‌وگو اظهار داشت: سال ۱۳۷۶ من فیلم کوتاهی به اسم آیه‌های زمینی ساختم که فیلمی نو بود. فیلم می‌ساختیم و به بزرگانی مثل کیارستمی می‌دادیم تا نظر بدهند. کیارستمی درباره این فیلم چیزی گفت که شبیه چراغ هدایت شد. گفت اجازه بده به فیلمت که زمان به آن بخورد، اگر دیده شد و چرخید خوب بود. چه فیلم‌هایی در حوزه تاریخ عاشورا ساختیم که این فیلم‌ها توانستند زنده بمانند و بشوند بخشی چدی از حافظه تاریخی این مردم. سالی که من فیلم کربلا جغرافیای یک تاریخ را ساختم، دردناک‌ترین سال عمرم بود. این فیلم زمان که گذشت خودش را نشان داد. برخی از منتقدان فیلم شور عاشقی می‌گفتند کاش این فیلم را می‌دیدید و نمی‌دانستند که فیلم من است. این فیلم را بارها و بارها نشان دادند و جاهای مختلف به نمایش گذاشتند. پس این فیلم زنده است. به نظرم درباره فیلم شور عاشقی باید بگذاریم که زمان از او بگذرد. این فیلم بعد از امسال حداقل چندین سال از تلویزیون پخش خواهد شد و مطمئن‌ام می‌رود و جزو حافظه تاریخی قرار می‌گیرد. من خوشحالم که به کمک تیمی که داشتم سالی پرچم امام را بلند کردیم که خیلی‌ها زمین گذاشتند. این فیلم هم عجیب و غریب نیست؛ یک حالی داشتیم و احساسی که تبدیل به فیلم کردیم. اما حالمان خوب بود. جمله‌ای بود که دائم به هم می‌گفتیم. خیلی سخت بود. با اولین سوپرمارکت ۷۰ کیلومتر فاصله داشتیم. دو ماه و نیم سه ماه تمام وقت در بیابان بودیم. اسب طوری سمش را کوبیده بود به پای خانم موسوی که یادم نمی‌رود. این فیلم را الان بگویند برگرد و بساز و فلان قدر بگیر هم دیگر نمی‌کنم. اتفاقی بود و حالمان خوب بود. من نه می‌خواستم روز واقعه بسازم نه از او جلو بزنم. فقط می‌خواستیم جزو کسانی باشیم که اسم حسین(ع) به واسطه این فیلم دوباره در دهان‌ها بچرخد. اما فیلمی را ساختیم که باور داشتیم و پشت آن مطالعات درست بود و نخواستیم با مردم وارد دروغ‌های جنگجویان کوهستان شویم. در کربلا امام کنار یاران بود و کنار امام به شهادت رسیدند، چه قشنگ‌تر از این. سختی اسارت پس از آن بود. و تازه قرار است نگذاری آن اتفاق خاموش شود. هدف مهم است. باید روی این موضوع مانور داد و این همان چیزی است که در فیلم روز واقعه می‌بینیم. همه این فیلم فلسفه است. امیدوارم بچه هیئتی‌ها برای دیدن روضه‌ای بیایند به سینما که قرار نیست شبیه همه روضه‌ها باشد.

نشراول: ماهنامه صبا- سیامک صدیقی- بهنام مزینانی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    86/444/224/500
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • سال گربه
    64/591/860/000
  • زودپز
    ۵۴/۶۴۷/۰۶۱/۵۰۰
  • قیف
    25/553/393/000
  • مفت بر
    20/561/320/600
  • ببعی قهرمان
    19/330/267/000
  • قلب رقه
    11/568/752/500
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    9/366/693/500
  • شهرگربه‌ها2
    9/123/296/500
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۲۴۹/۲۵۷/۵۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • لختگی
    96/845/000
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۳۴/۵۰۵/۰۰۰