به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، چهره را میتوان مهمترین دارایی انسان در عرصه اجتماع دانست. آنجا که میگویند طرف، چهرهاش را با سیلی سرخ نگه داشته، در واقع همه چیز را برای ما درباره چهره، عیان میکند. هنگام شادی، شرم، اندوه، خشم، گناه، مهربانی و همه رفتارهایی که از یک انسان بر میآید، چهره، آن را باز مینمایاند. حالا، در عرصه نمایش و تصویر، این چهره، دیگر تقریبا سرمایه اصلی سازندگان یک اثر است. در تئاتر، میمیکها، عمق یک ماجرا و تاریخ را به یکباره، به سمت تماشاگر، سرازیر میکند. به همین خاطر است که بازیگران در تئاتر، کارکشتهتر و کاربلدتر به نظر میرسند. اگر چهرهپردازی های علی شفیعی ثابت را هم با دقت نگاه کنیم، میبینیم که چهره پردازان تاتر چه کار دشواری را باید انجام دهند.
در نمایش «نبرد رستم و سهراب» کار حسین پارسایی، طراحی چهرهپردازی بر عهده علی شفیعی ثابت است که اتفاقا در کارهای تاریخی و فانتزی کارنامه پرباری دارد.
میشود گفت که یکی از بهترین انتخاب های سازندگان نمایش، در بخش چهرهپردازی به حساب میآید. او در این اثر، علاوه بر چهره پردازی سینمایی برای کاربرد تصویر و تبلیغات به واسطه گستره نمایش یک کار سهل و ممتنع انجام داده است ، بنابراین کار متعادل سازی چهرهها در گریم برای شفیعی ثابت و همکارانش می توانست دشوار باشد. مثلا متعادلسازی صورت ها با اشکال مختلف دشواریهای زیادی را پیش روی یک چهرهپرداز قرار میدهد. اما از سوی دیگر، نامتعادل سازیها، کار چهرهپرداز «نبرد رستم و سهراب» را چند برابر کرده تا تماشاگر بتواند اکسپرسیون شخصیت را از آن فاصله نسبتا دور، به خوبی حس کند.
شفیعی ثابت، در این نمایش، با دو رویکرد اکسپرسیونیسم و سمبولیسم در محتوا مواجه بوده. ایجاد چنین فضایی برای یک چهرهپرداز در صورت بازیگر، کاری دشوار و مخاطره انگیز است. به عنوان مثال گریم بانیپال شومون در نقش نفس اماره رستم ، امیر آقایی در نفش رستم و سینا مهراد در نقش سهراب به یکی از ماندگارترین چهرههای این سال ها تبدیل شده که تا مدتها در ذهن اهالی تئاتر و علاقهمندان آن، باقی خواهد ماند. بافت مو و ماسکهای متنوع گروه حرکت هم، البته کار عجیب و غریبی به حساب نمیآید اما رساندن چهره علی زندوکیلی به شخصیت دلنشین و دوست داشتنی سیرنگ، هوش چهرهپرداز را تایید میکند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است