سینما به روایت سینما | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۵۸
مروری بر فیلم‌هایی که درباره سینما ساخته شد، به بهانه روز ملی سینما؛

سینما به روایت سینما

روز ملی سینما فارغ از اهمیت یادآوری آنچه که در صد و بیست و چهار سال بر سینمای ایران گذشته است، فرصتی برای بررسی این هنر- صنعت جریان ساز از نظرگاه‌های مختلف به وجود می‌آورد.

به گزارش خبرنگار سینما صبا، در طول دهه‌های متمادی سینما به عنوان یک عامل مهم و اثر گذار در متن و حاشیه زیست اجتماعی مردم ایران حضور موثری داشته است. پدیده‌ای که به مدت کوتاهی پس از اختراع به وسیله برادران لومیر، وارد دربار مظفرالدین شاه قاجار شد و نخستین سالن سینما در کشور نیز تنها پنج سال پس از شکل‌گیری آن توسط لومیرها، در تبریز و به نام «سینما سولی» دایر شد.

روز ملی سینما فارغ از اهمیت یادآوری آنچه که در بیش از صد سال بر سینمای ایران گذشته است، فرصتی برای بررسی این هنر- صنعت جریان ساز از نظرگاه‌های مختلف به وجود می‌آورد.

«سینما» و متعلقات پیرامونی آن به مثابه یک حرفه جذاب و خلاقانه، گاه خود به عنوان موضوع اصلی و یا اشاره‌ای با زمینه‌هایی دراماتیک در آثار کارگردان‌هایی از نسل‌های متفاوت مورد پرداخت قرار گرفته است که در این گزارش به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره خواهد شد.

«حاجی آقا آکتور سینما» تنها فیلم صامت بازمانده در تاریخ سینمای ایران نیز تلاش یک رژیستور(کارگردان سینما) را برای یافتن قصه‌ای برای فیلم خود نشان می‌دهد و اوانس اوگانیانس در آن به تقابل میان سنت و مدرنیته اشاره می‌کند.

مسعود کیمیایی کارگردان صاحب سبک سینمای ایران که فیلم‌های او به واسطه بهره بردن از جهانی با اتمسفری ویژه و کاملا شخصی شناخته می‌شود، در چند فیلم خود مسئله سینما و یا المان‌های مربوط به آن را به شکلی موتیف گونه برجسته کرده است. کیمیایی از جمله کارگردان‌های سینمای ایران است که آثار او به لحاظ اصالت و بهره‌گیری از مختصات این قالب هنری، قرابت و نزدیکی ویژه‌ای با جوهره هنر هفتم دارد و به همین دلیل فیلم‌های پرتعداد او به شکلی ابدی در تاریخ سینمای ایران به یادگار خواهد ماند و بدون شک در دهه‌های بعدی نیز مورد بحث قرار خواهند گرفت.

مسعود کیمیایی از گذشته‌های دور تا همین امروز، فیلم‌های خود را با ارجاعات سینمایی و ادای دین به این هنر- صنعت جهان شمول غنا بخشیده و ماندگار کرده است. به عنوان نمونه فیلم «حکم» علاوه بر اینکه دارای ارجاعات سینمایی متعددی است، به لحاظ شکل و شمایل و رفتار شناسی شخصیت‌ها حاوی اشاراتی به برخی نمونه‌های برجسته در تاریخ سینمای جهان است. همچنین در فیلم «سلطان» بیستمین ساخته سینمایی مسعود کیمیایی، شخصیت سلطان با بازی فریبرز عرب نیا، فیلم کرایه می‌دهد، به قول خودش خراب سینماست و هر شب با رفقای محل یک فیلم تماشا می‌کند و «جرم» نیز حاوی سکانس‌هایی است که در داخل زندان و برای زندانیان فیلم‌های سینمایی به نمایش در می‌آید.

اشاره به سینما، مظاهر و صورت‌های عینی آن در سایر آثار کیمیایی مانند «مرسدس» (سکانس کتک خوردن رفقا از فیلمفارسی سازان)، «رئیس» (قرار گذاشتن دو رفیق در سینما رکس تهران)، «سرب» (سکانس کتک خوردن نوری جلوی سینما خورشید)، «پسر شرقی»، «رضا موتوری» و… نمودی برجسته دارد و گویی علاقه این فیلمساز کهنه کار به ذات و خصلت‌های بنیادین هنر سینما همواره باعث می‌شود تا او به صورت خودآگاه و شاید هم ناخودآگاه، به نمایش جلوه‌ای از آن روی بیاورد.

کیمیایی در «متروپل» نیز قصه‌ای را روایت می‌کند که بخش عمده‌ای از آن در سینمای قدیمی و متروک متروپل می‌گذرد.

زنده‌یاد عباس کیارستمی در «کلوزآپ نمای نزدیک»، عشق به سینما را از یک ماجرای واقعی می‌گیرد و با روش مستندگونه خود، به میدان می‌آید. حسین سبزیان، به‌دلیل شباهتش به محسن مخملباف، خود را به خانوادهٔ آهن‌خواه به‌عنوان محسن مخملباف معرفی می‌کند و به بهانهٔ ساختن فیلم به خانهٔ آن‌ها راه می‌یابد. در روز اول مخملبافِ بدلی از مهرداد، پسر خانواده که به سینما علاقه‌مند است، می‌خواهد در فیلمی که او قصد ساختنش را دارد نقشی به عهده بگیرد و…

شور و علاقه به سینما در دو فیلم از زنده‌یادداریوش مهرجویی نیز خودنمایی می‌کند. «میکس» قصه خود را کاملا از مصائب و دشواری‌های اشتغال به حرفه فیلمسازی در سینمای ایران وام می‌‌گیرد و به دلیل پرداختن به روش فیلمسازی آنالوگ و برخی مناسبت‌های جاری در متن و حاشیه تولید یک فیلم سینمایی داخل ایران، حتی می‌تواند به عنوان یک نمونه از اسناد تاریخی مطرح باشد. برای نمونه مهرجویی در «میکس» فشار‌های موجود در رساندن یک فیلم به جشنواره فیلم فجر را با نگاهی انتقادی مورد پرداخت قرار داده است و همچنین اثر او حاوی اشاراتی مستند گونه درباره چگونه صداگذاری به شیوه آنالوگ است.

در فیلم کوتاه «دختر دایی گم شده» (داستان‌های جزیره) گروهی از سینماگران به جزیره‌ی کیش رفته‌اند تا فیلمی بسازند بر اساس یک ترانه‌ عامیانه‌ی جنوبی. داستان فیلم به این قرار است: «دختر دایی به دریا می‌رود و گم می‌شود، اما مدتی بعد، پروازکنان با دو بال سفید در میان ابرها برمی گردد…»

او در یکی از محبوب‌ترین ساخته‌های خود یعنی «مهمان مامان» نیز سرنوشت یکی از شخصیت‌های فرودست جامعه یعنی یدالله(حسن پورشیرازی) را با سینما گره زده و او در قامت یک هنرور، هیجانات خود نسبت به این شکل هنری را بازتاب می‌دهد.

محمدعلی باشه آهنگر دو سال پیش از متفاوت‌ترین ساخته خود در جشنواره فیلم فجر رو نمایی کرد. این فیلمساز سینمای جنگ و دفاع مقدس، در «سینما متروپل» که به تازگی مشکل مربوط به نمایش آن مرتفع شده است، به موضوع نمایش فیلم در شهر آبادان و در زمان جنگ می‌پردازد و با برجسته کردن اهمیت نمایش فیلم و روشن نگه داشتن چراغ سینما برای برخی از افراد، به نقش مهم سینما در زیست اجتماعی اشاره می‌کند.

باشه آهنگر در درام جذاب و چند لایه خود، به صورت کنایی و استعاری نقبی به مسائی همچون سانسور و برخورد سلیقه‌ای برخی از مسئولین زده و تلاش کرده تا رویکردی منطقی را در این خصوص پیشنهاد کند.

کیوان علیمحمدی و علی اکبر حیدری نیز در ساخته مشترک خود، فیلم متفاوت «سینما شهر قصه» را کارگردانی کردند. فیلم درباره یک آپاراتچی شیفته سینماست که عاشق دختری می‌شود و برای وصال راهی طولانی پیش روی اوست، اما در نهایت این سینما است که به دادش می‌رسد. اثری دلپذیر و نوستالژیک که سرشار از لحظات شادی و تراژدی است و عنصر خیال پردازی که با ذات سینما عجین است، در شکل گیری روایت آن نقش اصلی را دارد. مضمون اصلی «سینما شهر قصه» درباره عشق به سینماست و در آن به بسیاری از آثار مطرح در گنجینه هنر هفتم ادای دین صورت گرفته است.

ناصر تقوایی دیگر نام ماندگار سینمای ایران نیز در «کاغذ بی‌خط» قصه زندگی پر افت و خیز یک زوج را به واسطه علاقه رویا به داستان سرایی و فیلمنامه نویسی روایت کرده است و از این منظر او نیز از ظرفیت‌های بالقوه هنر سینما در شکل روایی خود بهره برده است.

بهرام بیضایی کارگردان مطرح و پژوهشگر برجسته تئاتر ایران که نمایشنامه‌ و فیلم‌های ماندگاری را از خود برجای گذاشته است نیز در «وقتی همه خوابیم» آخرین فیلمی که تا به امروز کارگردانی کرده است، از شمایل یک بازیگر سینما با بازی حسام نواب صفوی بهره برده است.

او در «شاید وقتی دیگر» نیز روایت خود را بر اساس پرسوناژهایی با پیشه سینما پی ریزی کرده بود.

همچنین «کلاغ» یکی از نخستین فیلم‌های بیضایی نیز از وجود شخصیتی بهره می‌برد که یک برنامه ساز تلویزیونی است.

زنده‌یاد علی حاتمی در مجموعه جاودانه خود یعنی «هزار دستان» مطابق با منطق روایی اثر و بدون آنکه خللی متوجه خط اصلی داستانی شود، فصلی را به نمایش نخستین فیلم ناطق ایرانی یعنی «دختر لر»( جعفر و گلنار) اختصاص داده و در جریان آن روایت خود را در خصوص شخصیت‌های شاهدخت، مفتش و شعبون پیش می‌برد.

پرویز کیمیاوی از خلاق‌ترین فیلم‌سازان تاریخ سینمای ایران، در ساخته متفاوت و آوانگارد خود یعنی «مغول‌ها» به کارگردانی پرداخته که به دنبال ماموریتی فنی از سوی تلویزیون به زاهدان اعزام می‌شود و فیلمساز توانسته روایت متفاوتی از پیوند میان حمله مغول‌ها و آینده سینما را روایت کند.

بهمن فرمان آرا دیگر فیلمساز مهم سینمای ایران نیز در «بوی کافور عطر یاس» به واسطه پرداختن به یک شخصیت با پیشه کارگردانی سینما، مفاهیم فلسفی و اجتماعی مد نظر خود را به گونه‌ای استعاری و نمادین ارائه کرده است.

کیانوش عیاری، کارگردان صاحب سبک سینمای ایران در «شبح کژدم» یکی از ماندگارترین فیلم‌های خود، نیز به روایتی در خصوص یک فیلمساز سینمای هشت میلیمتری پرداخته است که قصد دارد فیلمی بلند را کارگردانی کند و با مسائل مختلفی رو‌به‌رو می‌شود. عیاری نیز مانند شخصیت اصلی این اثر، برای تولید «شبح کژدم» دشواری‌های بسیاری را تاب آورد تا در نهایت اثر خود را به نتیجه رساند.

اصغر فرهادی در «فروشنده» ساخته تحسین شده خود که جایزه اسکار را نیز به دست آورد، در سکانسی به فیلم «گاو» اثر داریوش مهرجویی پرداخته است. جایی که شهاب حسینی به عنوان یک معلم مشغول تدریس در مدرسه است و فیلم گاو را برای دانش آموزان نوجوان خود نمایش می‌دهد و برای یکی از آن‌ها سوال می‌شود که انسان چگونه ممکن است به گاو تبدیل شود و اهمیت پاسخ معلم، در انتهای فیلم مشخص می‌شود.

زنده‌یاد سید ضیاءالدین دری که بیش از هر چیز به واسطه کارگردانی دو مجموعه «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» در یادها مانده است، در «سینما سینماست» قصه جست و جوی یک کارگردان مشهور سینما با بازی رضا کیانیان را برای انتخاب بازیگر تازه‌ترین فیلم خود را به تصویر کشیده است. دری در این فیلم در مقابل دیدگاه ناخوشایند عموم مردم نسبت به فضای سینما، به عنوان مدافع هنر هفتم عمل کرده و فیلم او در عمل نیز همچون ماهیت سینما، شمایلی گرم و جذاب دارد.

داریوش فرهنگ نیز در درام مهیج خود «دو فیلم با یک بلیت» با بازی خاطره انگیز مهدی هاشمی، از ساختار روایی فیلم در فیلم استفاده کرده است و به صورت توامان ماجرای ساخته شدن یک فیلم و قصه جاری در آن، و همینطور زندگی واقعی پرسوناژهای درگیر آن فیلم را به تصویر کشیده است و از این حیث، سینما بستر اصلی روایی اثر را شکل داده است.

علیرضا داوودنژاد کارگردان مولف سینمای ایران هم در هجدهمین فیلم خود یعنی «کلاس هنرپیشگی» از ظرفیت‌های موجود در عالم سینما برای ایجاد و بسط و گسترش قصه متفاوت خود استفاده کرده است. در این فیلم، هنرپیشه‌ها با نام واقعی خودشان حضور دارند و یک نمایش را بسیار نزدیک به واقعیت بازی می‌کنند.

فریدون جیرانی، فیلمساز، مجری، پژوهشگر، روزنامه‌نگار و مورخ سینمای ایران هم سه گانه‌ای متفاوت تحت عناوین «ستاره بود»، «ستاره است» و «ستاره می‌شود» را با محوریت بازیگری در سینما کارگردانی کرده است.

زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور در یکی از متفاوت‌ترین آثارش «سفر به چزابه»، به سینما پرداخته است. در فیلم او فیلمسازی که مشغول ساخت یک فیلم جنگی است، از دوست آهنگسازش دعوت کرده تا با دیدن قسمت‌هایی از فیلم که آماده شده، آهنگی بسازد اما علی نمی‌تواند با فیلم ارتباط درستی پیدا کند. علی به قصد آشنایی با فیلم به همراه وحید به محل فیلمبرداری می‌رود و…

زنده‌یاد کیومرث پوراحمد در یکی از اپیزودهای مجموعه ماندگار خود «قصه‌های مجید» که خود نیز در آن ایفای نقش کرده بود، علاقه مجید به فیلمسازی را دستمایه طرح و بسط یک روایت جذاب، بی‌پیرایه و ماندگار قرار داده بود.

هومن سیدی در فیلم اخیر خود یعنی «جنگ جهانی سوم»، شخصیت محوری خود را در موقعیت یک بازیگر و در مدیوم سینما تصویر کرده و از این جنبه، جاه طلبی‌ها، تضادهای رفتاری و نوع روایت خود را در خصوص پرسوناژ محوری‌اش سازمان داده است‌.

مانی حقیقی در دو فیلم «اژدها وارد می‌شود» و «خوک» هر کدام به شکلی به فیلمسازی و سینما پرداخته است.

علی حضرتی در فیلم غافلگیر کننده خود یعنی «شهرک» علاقه به بازیگری را به عنوان نقطه اتکا قصه خود در نظر گرفته و از این منظر، هدایت و پرورش بازیگران برای ساخت یک اثر سینمایی باعث گرد آمدن آن‌ها در یک شهرک شده و اتفاق‌های بعدی را رقم می‌زند.

در اواخر دهه هشتاد مهرشاد کارخانی در «کوچه ملی» فیلمبرداری اثر را در سینماهای متروکه‌ای همچون شیرین، توسکا، فلور، داریوش، مهتاب، نیاگارا، ب.ب، رکس، ایران، کریستال؛ متروپل لاله زار به انجام رسانده و به جست و جوی چند جوان برای یافتن نسخه‌ای از یک فیلم قدیمی پرداخته است.

حسین قاسمی جامی نیز در «چشم شیشه‌ای» روایت خود را برمبنای حضور یک فیلمبردار در خط مقدم جبهه شکل داده است.

سیروس الوند نیز در «مزاحم» که آن را بر مبنای فیلمنامه برادر فقید خود خشایار الوند کارگردانی کرده است، پرسوناژهای محوری خود را به عنوان یک زوج بازیگر سرشناس و مطرح سینما تعریف کرده است.

بهروز شعیبی نیز در «سیانور» سکانسی را طراحی کرده است که طی آن در سالن سینما «صادق کرده» ساخته ناصر تقوایی نمایش داده می‌شود.

«عشق فیلم» به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده نیز از وجود کاراکتری چون یک کارگردان سینما به عنوان نقش اصلی خود سود برده است.

«بلندی‌های صفر» ساخته فلسفی حسینعلی لیالستانی نیز به زندگی یک فیلمنامه نویس سینما و رجعت آن به روستای مادری خود اشاره دارد.


محسن مخملباف نیز علاوه بر فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، در ساخته مستند گونه خود یعنی «سلام سینما» که روند ساخته شدن آن خود داستانی جالب دارد، علاقه افراد مختلف به مقوله بازیگری سینما و حضور آن‌ها در مجموعه باغ فردوس برای انتخاب به عنوان بازیگر فیلم جدید مخملباف را دستمایه ساخت اثری متفاوت درباره سینما قرار داده است. او در «هنرپیشه» هم اساس را بر پرداخت به زیست بازیگر سینما گذاشته است. این فیلمساز در فیلم «بای سیکل ران» هم سینما را جرقه عمل متهورانه قهرمان فیلم خود قرار داده بود.

علاوه بر فیلم‌های ذکر شده، سینمای ایران شاهد آثار دیگری نیز با محوریت دنیای جذاب «فیلم» و «سینما» بوده است که جست‌وجو پیرامون آن‌ها می‌تواند نتایج تازه‌ای را به دست دهد. آثاری چون مصائب چارلی (علیرضا سعادت‌نیا)، قبیله من (غلامرضا آزادی)، سینماسگ و سینما خر(شاهد احمدلو)، لیپار (حسین ریگی)، آرزوی بزرگ (خسرو شجاعی)، بدلکاران (مهدی صباغ‌زاده)، سرخپوست‌ها (غلامحسین لطفی)، گراند سینما (حسن هدایت)، آپاراتچی (قربانعلی طاهرفر)، فسیل (کریم امینی)، گیج‌گاه (عادل تبریزی) و…

محمدعرفان صدیقیان

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    231/063/671/400
  • تمساح خونی
    168/255/197/250
  • مست عشق
    120/024/440/750
  • خجالت‌نکش۲
    83/565/115/200
  • پول و پارتی
    75/236/463/500
  • سال گربه
    64/591/860/000
  • قیف
    16/316/080/500
  • یادگار جنوب
    12/104/059/550
  • ملاقات با جادوگر
    10/154/125/000
  • مفت بر
    9/605/872/500
  • ساعت 6صبح
    6/682/846/250
  • قلب رقه
    6/682/092/000
  • شهرگربه‌ها۲
    5/039/137/000
  • در آغوش درخت
    4/758/831/500
  • شه‌سوار
    2/867/932/500
  • روزی روزگاری آبادان
    2/689/395/000
  • آغوش باز
    691/497/500
  • کارزار
    189/070/000
  • سودابه
    128/322/500
  • لختگی
    25/100/000