پای درس کیارستمی | پایگاه خبری صبا
امروز ۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۵۸

پای درس کیارستمی

عباس کیارستمی در مصاحبه با پال کرونین که در کتاب «پای درس کیارستمی» منتشر شده است، می‌گوید: «سینما چیزی جز وانمود نیست، آن هرگز حقیقت را آنطور که واقعاً هست به تصویر نمی‌کشد. آنطور که من این کلمه را می‌فهمم، یک فیلم مستند، فیلمی است که سازنده‌ آن حتی یک سانتی متر در آنچه شاهد آن است مداخله نمی‌کند.»

به گزارش صبا، محمداحسان مفیدی‌کیا: از یک جایی به بعد دیگر تمایز اساسی بین فیلم مستند و داستانی رنگ باخت و فیلم‌هایی ساخته شدند که به سادگی و با قطعیت نمی‌شد در یکی از دو گروه قرار بگیرند. حالا دیگر فیلم‌های هیبریدی در بین دو گستره‌ی معنایی مستند و داستانی قرار می‌گرفتند و ابزار و عناصری که پیش از این برای تعریف و تفکیک فیلم‌ها کاربرد داشت دیگر به آسانی قابل استفاده نبود. حتی با وجود آگاهی از قصد یک فیلمساز، یا علیرغم اتخاذ یک موضع قاطعانه از سوی فیلم یا سیاق و زمینه فرهنگی که فیلم در آن ساخته شده، حتی این موارد هم دیگر نمی‌توانست به یک گزاره‌ی قطعی برسند و بگویند که یک فیلم داستانی است یا ناداستان.

بیایید سراغ کسی برویم که هم فیلم ساخته و هم در این مورد صاحب نظر است:  عباس کیارستمی در مصاحبه با پال کرونین که در کتاب پای درس کیارستمی منتشر شده، می‌گوید:

«سینما چیزی جز وانمود نیست، آن هرگز حقیقت را آنطور که واقعاً هست به تصویر نمی‌کشد. آنطور که من این کلمه را می‌فهمم، یک فیلم مستند، فیلمی است که سازنده‌ی آن حتی یک سانتی متر در آنچه شاهد آن است مداخله نمی‌کند. او صرفاً [رخدادها را] ضبط می‌کند. یک مستند حقیقی وجود ندارد، زیرا واقعیت آن زیربنای کافی که بر پایه‌‌اش یک فیلم کامل بنا شود، نیست. فیلمسازی همیشه شامل عناصری از بازتولید هم هست. هر داستانی شامل بر برخی سطوح بازسازی است زیرا اثر شخصی سازنده را با خود دارد. فیلم بازتاب یک دیدگاه است. استفاده از یک لنز باز (واید) برای یک نمای حرکتی ۲۰ثانیه‌ای به جای لنز محدود  برای یک نمای ثابت ۵ ثانیه‌ای، درونیات یک فیلمساز را منعکس می‌کند. رنگی یا سیاه و سفید؟ صامت یا ناطق؟ اتخاذ این تصمیم‌ها نیازمند دخالت فیلمساز در روند بازنمایی [یک رخداد] است.»

این ایده‌ کیارستمی که «فیلم مستند واقعی وجود ندارد» به معنای تقابل با «مستندنمایی» (مثل ماکیومنتری، شبه مستند یا فرامستند) نیست، بلکه این ایده در ناخوداگاه خود ردی است بر انفعال لنز، بی‌طرفی نگاتیو فیلم یا ابزار ضبط دیجیتال یا ابزار تدوین، یا دیگر اشکال خلق اثر یا مداخله هنری. حتی یک دوربین مداربسته ثابت، از یک زاویه‌ی دید خاص تصویربرداری می‌کند و بر اساس وضوح، رنگ، فوکوس، نور و عوامل دیگر شکل می‌گیرد. طبق نظر کیارستمی، واقعیت انکارناپذیر دخل و تصرف (همان چیزی که ما اثر هنرمند می‌دانیم) هر مرز معیارشناسانه‌ای را بین فیلم داستانی و ناداستانی محو می‌کند.

این نگاه کلی به آراء کیارستمی با خود یک پارادوکس به همراه دارد: او به همان اندازه که می‌گوید «سینما چیزی جز وانمود نیست» و «هر چیزی [درسینما] دروغ است، هیچ چیزی واقعی نیست» با همان اطمینان می‌گوید که «همه‌ی اینها حقیقت رانشان می‌دهد»، نه این تصور مطلب تازه‌ای است که فیلم مستند با حقیقت سرو کار دارد یا حتی وظیفه‌ی مستند روایت حقیقت است، و نه حتی این ایده که دروغ‌ها می‌توانند بهترین و موثرترین راه برای بیان حقیقت باشند. رابرت فلاهرتی که بنیانگذار گونه‌ی سینمای مستند است گفته: «بعضی وقت‌ها برای اینکه راستش را بگویید مجبورید دروغ بگویید.» نانوک شمال فلاهرتی یک سنگ محک آشنا در این زمینه است، چرا که کارگردان همان افرادی را هدفش مستند ساختن از زندگی شان بود، به بازی می‌گیرد، فلاهرتی می‌گوید او آن‌ها را تشویق کرد تا رفتارهایی را از خود نشان دهند که دیگر بخشی از زندگی روزمره‌شان نبوده است.

بعد از جنگ جهانی دوم، جان روش شیوه‌ها و ایده‌های فلاهرتی را تغییر داد و با این رویکرد نو مستندسازی قوم‌نگاری را در آفریقا و هم در زادگاهش فرانسه پی بگیرد. برای مثال روش و ادگار مورین [که همکار او بود] در مستند وقایع‌نگاری یک تابستان با نابازیگرها مصاحبه‌ می‌کنند و بعد آن صحنه‌های مصاحبه را برای همان نابازیگران پخش می‌کنند و دوباره از عکس‌العمل ایشان نسبت به آن صحنه‌ها فیلمبرداری می‌کنند. حالا یک سوالی مطرح می‌شود: آیا این نابازیگرها دارند بازی می‌کنند؟

آیا چنین عملی از سوی نابازیگران دال بر یک «بازسازی طبیعی» است یا حقایقی را آشکار می‌کند؟ آیا این افراد تنها یک سری مقلد هستند یا کسانی که در پی جلب توجه‌اند یا چیز دیگری؟ آیا کسی می‌تواند رابطه‌ی بین واقعیت و مجاز را تبیین کند؟ از نظر روش، ضمن حفظ تمایلات فلاهرتی، «داستان تنها راه فهم واقعیت است» و همه‌ی این ایده‌ها و اظهار نظر ها ما را به ایده‌ی کیارستمی می‌رساند که با این اوصاف مرز قابل تفکیک و مشخصی بین فیلم داستانی و مستند وجود ندارد.

پی نوشت: مجموعه یادداشت‌های «فلسفه‌ی فیلم مستند» برداشتی آزاد از کتابی به همین نام، ویراسته‌ی دیوید لاروکا است.

نشر اول: روزنامه ایران

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۵/۱۷۵/۹۵۵/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۸/۸۷۸/۰۶۶/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۷۸۰/۵۰۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۶۰۴/۷۷۵/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۶۳۳/۸۸۲/۵۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۱/۲۱۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۰۳/۳۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۶۷/۸۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۹۵/۰۷۰/۰۰۰