به گزارش صبا، مراسم تشییع پیکر زندهیاد محمود حکیمی امروز یکشنبه اول مهرماه ۱۴۰۳ از پهنه رودکی تالار وحدت با حضو سید عباس صالحی، یاسر احمدوند، علیاکبر اشعری، محمدرضا سرشار، احمد مسجدجامعی، حجتالاسلام محمدرضا ظاهری، مصطفی رحماندوست، محمد اللهیاری فومنی، غلامرضا امیرخانی، راضیه تجار، مهدی کاموس و جمعی از نویسندگان و هنرمندان آغاز شد. قرار است پیکر زندهیاد محمود حکیمی در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شود.
سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در مراسم تشییع مرحوم محمود حکیمی شرکت کرده بود، گفت: خدمت خانواده استاد محمود حکیمی و اساتیدی که دلداده و دلباخته او بودند، تسلیت عرض میکنم. محمود حکیمی برای ما خاطره ناب دوره نوجوانی است. او خاطرهای تجدیدناپذیر است.
وی ادامه داد: آثار او که تبدیل به کتاب شد در دورهای بود که یا ادبیات چپ مسلط بود و یا فضای بی تفاوتی حاکم بود. ادبیات او در دهه پنجاه دریچهای بود برای ما که با آنها زبان دین را چشیدیم. او چشمانداز دیگری جدا از مدینه فاضلههایی بود که دیگران ساخته بودند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: او یک استاد واقعی بود. او یک آموزگار بود که به ما فرصت حیات اجتماعی همراه با نهضت حضرت امام خمینی (ره) را فراهم کرد. وفات او نیز قرین با زادروز پیامبر اسلام (ص) و امام صادق علیه السلام همان حلقههای وصل است که گاهی در پایان زندگی هم خودش را نشان میدهد.
سید عباس صالحی در پایان سخنانش گفت: برای او غفران الهی و برای بازماندگان صبر و اجر آرزو میکنم.
آثار حکیمی در طاقچههای کومههای گلی دورترین روستاهای ایران
محمدرضا سرشار، نویسنده و پژوهشگر و منتقد ادبی و گوینده برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه در مراسم وداع با پیکر استاد محمود حکیمی که امروز یکشنبه اول مهر ۱۴۰۳ در پهنه رودکی تالار وحدت برگزار شد، گفت: اگر قرار باشد برای ادبیات مذهبی کودکان و نوجوانان پدری قائل باشیم، آن پدر، استاد محمود حکیمی است.
وی افزود: او کسی است که یک راه نکوفته را باز کرد، آزمایش و خطاها را انجام داد و نتیجه را آماده در اختیار کسانی دیگر گذاشت. هر چند بعد از او کسانی این راه را ادامه دادند و آثاری قویتر پدید آوردند ولی فضل پیشکسوتی این استاد هرگز از بین نخواهد رفت.
محمدرضا سرشار بیان کرد: نویسندگان کودک و نوجوان چه بخواهند و چه نخواهند و چه بدانند و چه ندانند مستقیم و غیر مستقیم پیرو این استاد هستند. او دانشآموخته رشته زبان و ادبیات انگلیسی بود و کارش را با ترجمه مقالات سیاسی و داستانهای پلیسی در سن ۲۲ سالگی آغاز کرد. به فاصله کوتاهی در ۲۵ سالگی به همکاری با مجلات پرداخت.
وی گفت: در زمانهای که در عرصه ادبیات کودک و نوجوان چهرههای پیگیر نداشتیم، استاد حکیمی پیوسته در این زمینه قلم زد و پرشمارترین نویسنده ادبیات کودک و نوجوان ما بود. در دورترین روستاهای ایران، در طاقچههای کومههای گلی و در کنار قرآن و نهجالبلاغه و دیوان حافظ کتاب محمود حکیمی نیز قرار داشت.
این نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی افزود: در برههای از زمان تلاش برای محمود حکیمیزدایی صورت گرفت که خوشحالم در این کار شرکت نکردم. تکیهکلام او «استاد» بود، حتی به یک نوجوان ادبی هم استاد میگفت. او بانشاط و مردمدار و همیشه خندان بود. همیشه او را با انبساط خاطر به یاد داریم.
سرشار بیان کرد: او حق بزرگی به گردن اهالی ادبیات دارد که فراموش شدنی نیست. او دشمن جهل و غفلت بود و دلها را روشن میخواست. وقتی اخبار قتل و کشتار را در سراسر جهان میشنید، به پهنای صورت میگریست. مکتب اسلام را مکتب محبت میدانست.
ارادت استاد محمود حکیمی به رسولالله و اهل بیت بینظیر بود
الیاس کلانتری، قرآنپژوه و مترجم قرآن نیز در مراسم وداع با پیکر استاد محمود حکیمی گفت: خداوند در قرآن میفرماید: بر تو باد ای پیامبر از داستان موسی و فرعون و به حق است و این تلاوت میشود برای گروهی که ایمان میآورند. ما بخشی از داستان موسی و فرعون را برای تو میخوانیم، برای کسانی که ایمان میآورند. داستان قرآن برای آموزش است. حکیمی یک از مصادیق بارز روش تعلیمی قرآن بود.
وی افزود: من توفیق آشنایی با محمود حکیمی را از نشریه مکتب اسلام داشتم. در حدود ۱۸۰ جلد کتاب از او منتشر شده است که از این توفیق عظیم هم لذت میبردم و میگفتم به ما ضعفا یاد بدهید که چگونه توفیق دارید تا این حد پرتلاش به کار بپردازید. آمار چاپ کتابهای او را سوال میکردم. داستانهای زندگی امیرکبیر به شمارگان یک میلیون رسیده بود. این توفیق عظیم از کجا بود؟
کلانتری بیان کرد: دینداری و اخلاص خود را به عنوان ابزاری برای آموزش دیگران به کار میبرد. در افکار و اعمال او ارادت شدید به اهل بیت مشاهده میشد. استاد محمود حکیمی تمام این توفیقات را از ناحیه عنایات پروردگار داشت. ارادت او به رسولالله و اهل بیت بینظیر بود. او تواضعی داشت که موجب میشد نقد به کتابهایش را با علاقه و توجه دریافت کند. او داستاننویسی مقبول و مشهور در جامعه بود که به جوانان بسیار میاندیشید. بنا داشتیم نهجالبلاغه را برای جوانان قطعه قطعه منتشر کنیم اما عملاً امکانپذیر نشد. او از تمام لحظههای عمرش استفاده کرد.
محمود حکیمی ضمیرها را بیدار و آگاه میخواست
همچنین مهدی کاموس، نویسنده و پژوهشگر در این مراسم گفت: به واسطه سالها دوستی با استاد محمود حکیمی میدانم که جز خیر و برکت و راحتی برای کسی نمیخواست. او نویسندهای دردآگاه بود. در نگاه به چهرهها که میکنم هم غم است و هم نوعی شور و شعف و این به خاطر استاد محمود حکیمی است که همواره لبها را خندان و دلها را روشن میخواست.
وی افزود: او ضمیرها را بیدار و آگاه میخواست، دشمن جهل و غفلت بود. گاهی با من تماس میگرفت و میدیدم های های گریه میکرد و بهتر از من خانم رضایی، همسر استاد میداند و میتواند بگوید که استاد به پهنای صورت اشک میریخت، وقتی اخبار قتل و کشتار را در سراسر جهان میشنید. او به هیچ نقطهای از جهان بیتوجه نبود و بیشتر آثار قبل از انقلاب او در مورد کشورهای آفریقا، در مورد مبارزات هند و استقلال پاکستان است. او مکتب اسلام را مکتب محبت میدانست. او عمیقاً انسانها را دوست داشت. از بزرگوارانی که در این مراسم شرکت کردند، تشکر میکنم.
جایگاه زندهیاد محمود حکیمی فراموش ناشدنی است
در ادامه مراسم محمد میرکیانی، نویسنده و پژوهشگر گفت: به نکتهای خاص اشاره میکنم که کمتر به آن پرداخته شده است. استاد محمود حکیمی تمام عمرش را صرف بیان حقایق برای کودکان و نوجوانان و مبانی و داستانهای دینی کرده است. او در گذر زمان در برابر توفانها و موجهای مسموم فضاهای خاص فرهنگی و فضای مجازی که سعی میکردند، زندگی و نوشتن درباره اهل بیت را به فراموشی بسپرند تا نوجوانان تحت تاثیر قرار نگیرند، مقاومت کرد. همکارانی بودند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دیدن عظمت انقلاب اسلامی توجه ویژه به مبانی دینی داشتند اما در گذر زمان اتفاقهایی رخ داد که در بسیاری از مراسم رسمی از گفتن «بسماللهالرحمنالرحیم» ابا میکردند و پرهیز داشتند، به این دلیل که فکر میکردند اعتبار و جایگاه فرهنگیشان زیر سوال خواهد رفت. استاد حکیمی در تمام عمر خویش به پیمانی که با خداوند و اهل بیت بسته بود، وفادار بود و این ارزش هرگز فراموششدنی نیست.
وی افزود: در اوایل انقلاب یکی از ناشران و نویسندهنماهایی که بعدها چهره شبه روشنفکری به خود گرفت، فهرستی را به مدارس فرستاد و نام استاد محمود حکیمی را در کنار کسانی قرار داد که با مبانی دینی و اندیشه دینی در ادبیات کودک ارتباط خوبی نداشتند و در آن فهرست اشاره شد که آثار استاد از کتابخانه مدارس جمعآوری شود؛ یکی از کسانی که به عنوان یک وظیفه به این فهرست اعتراض کرد، من بودم. جایگاه استاد فراموش ناشدنی است. تمام نویسندگان کودک و نوجوانان به گونهای از زیر عبای استاد محمود حکیمی گذر کردهاند.
سید علیمحمد رفیعی، نویسنده و پژوهشگر نیز در ادامه این مراسم بخشی از مقدمه کتاب «هزار و یک حکایت تاریخی» استاد محمود حکیمی را خوانش کرد و در پایان مراسم نیز محمد حکیمی، فرزند استاد از حضور و همراهی حاضران در مراسم وداع با پیکر استاد سپاسگزاری کرد.
نگاهی به زندگی و آثار زندهیاد محمود حکیمی
محمود حکیمی ۹ شهریور سال ۱۳۲۳ در تهران دیده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، برای تحصیل دررشته زبان انگلیسی وارد دانشگاه تربیت معلم شد و پس از مدتی تدریس در مدارس تهران، برای ادامه تحصیل در رشته تعلیم و تربیت به انگلستان رفت و پس از دریافت درجه فوق لیسانس و بازگشت به ایران، به تدریس در مراکز تربیت معلم پرداخت.
وی نویسندگی را از سال ۱۳۳۹ در مجله کیهان بچهها شروع کرد که چهار سال ادامه داشت. نخستین کتاب دینی حکیمی در سال ۱۳۴۷ درباره زندگانی مصعببن عمیر صحابی قهرمان پیامبر اسلام بود که با عنوان «اشرافزاده قهرمان» به چاپ رسید و مورد استقبال نوجوانان و جوانان قرار گرفت و بارها تجدیدچاپ شد. او ادامه راه داستاننویسی خود را اینطور بیان میکند: از سال ۱۳۴۷ به جمع نویسندگان مجله «درسهایی از مکتب اسلام» پیوستم و از سال ۱۳۵۰ داستانهای دینی را در این مجله وزین حوزه علمیه آغاز کردم. هر داستان گاه بسیار طولانی بود. آخرین داستان دنبالهدار من در این مجله اکنون «شکوفایی تشیع» نام دارد که تاکنون ۱۸ بخش آن در ۱۸ شماره به چاپ رسیده است.
محمود حکیمی در زمینه ادبیات، تاریخ تمدن و تاریخ اسلام قلم زده و کتابهای بسیاری را نیز ترجمه کرده است. داستانهایی از عصر ناصرالدینشاه، مجموعه چهارجلدی «هزار و یک حکایت تاریخی»، رمان پرفروش «نقابداران جوان»، مجموعه ۲۲ جلدی «تاریخ تمدن» و دهها اثر دیگر از نوشتههای این نویسنده پیشکسوت است.
زندهیاد محمود حکیمی یکی از نویسندگان و مترجمان پرکار ایرانی که چند روز قبل به دلیل عفونت ریه در بیمارستان شریعتی بستری شده بود، بامداد روز (جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳) دارفانی را وداع گفت و در قطعه نامآوران بهشت زهرا آرام گرفت. مراسمی نیز در روز پنجشنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ تا ۱۸:۱۵ در مسجد نور واقع در خیابان فاطمی برگزار میشود.
There are no comments yet