به گزارش صبا، مشرق نیوز نوشت: از آغاز فعالیت سازمان صوت و تصویر فراگیر (ساترا)، این نهاد نظارتی تاکنون به ۴۴۹ سکوی انتشار، (با رویکرد توزیع محتوای سرگرمکننده) با محوریت توزیع آنلاین فیلم و سریال و سایر آثار نمایشی، مجوز اعطا کرده است.
شمار مخاطبان تولیدات مولفان آثار نمایشی در سینمایی چیزی حدود ۴ تا ۷ درصد است و میزان کاربران خرید اشتراک فعال در پلتفرمها از حدود یک میلیون و دویست هزار نفر فراتر نمیرود.
با این حجم گسترده از اعطای مجوز، تعداد سکوهای فعالی که مخاطب داشته و کاربران آن به صورت ماهیانه حق اشتراک پرداخت میکنند، بسیار انگشت شمار هستند.
پلتفرمهای توزیع کننده بستههای نمایشی برای تولید محتوا وابستگی عجیبی به نیروی انسانی و پتانسیل نمایشی سینمای ایران دارند.
به طور کلی شمار مخاطبان تولیدات مولفان آثار نمایشی در سینما چیزی حدود ۴ تا ۷ درصد است و میزان کاربران خرید اشتراک فعال در پلتفرمها از حدود یک میلیون و دویست هزار نفر فراتر نمیرود.
این جمعیت کاربران فعال همان جمعیت ثابت مخاطبان جدی سالنهای سینما هستند که حضور آنان در سالنهای نمایش میتواند در فروش یک اثر سینمایی تاثیرگذار باشد.
بررسی اعداد و محاسبات دقیق نشان میدهد، سفره تولید و توزیع و چرخه اقتصادی پلتفرمها نسبت مشخصی با مخاطبان در سینما دارد. با همین حساب سرانگشتی چرخه تولید آثار نمایشی بومی در داخل کشور، سودآور نیست و نظام «سود در تولید» در لباس دیگری در شبکه نمایش خانگی به حیات خود ادامه میدهد.
پلتفرمداری امتداد نظام سود در تولید
پلتفرم داری در ایران حتی با احتساب کسب درآمد از طریق خرید اشتراک، تبلیغات و درآمدهای ترافیکی، پروژه سودآوری نیست.
اما روند تولیدات گران شبکه نمایش خانگی با تعدد پلتفرمها افزایش یافته است و در ۱۴۰۲ حدود بیش از ۴۴ سریال در ریل تولید قرار گرفته است؟ اما گزارههایی عینی و اثباتی وجود دارد که دال بر امتداد «نظام سود در تولید» سینمای ایران در ساختار دیگری است.
چرا دستمزد یک بازیگرکمدی معمولی، طی یکی دوسال اخیر، از چهار ونیم میلیارد تومان در ماه به هشت میلیارد تومان افزایش پیدا میکند؟ چرا یک خواننده برای حضور در یک ریلیتی شوء است، دست کم برای یک روز کار موفق به گرفتن دستمزد یک و نیم میلیاردی میشود؟
هرچقدر شبکه نمایش خانگی گستردهتر میشود هزینه تولیدات پلتفرمها به صورت نجومی افزایش بیشتری پیدا میکند.
تامین کننده سرمایهها چه کسانی هستند؟
با توجه به گزارههای مطرح شده، مبنی بر عدم سودآوری در حوزه شبکه نمایش خانگی، رقابت میان پلتفرمها روندی صعودی را طی میکند.
در چند سال اخیر، افرادی غیرمنتفع از چرخه شبکه نمایش خانگی، با لحن پر حسادتی، به اشتباه عبارتی را تحت عنوان پولهای کثیف، به عنوان منابع اصلی مالی چرخه تولید در شبکه نمایش خانگی معرفی کردند و این آدرس غلط، متاسفانه به عنوان کلید واژهای رسانهای گسترش پیدا کرد.
در نگاه نخست برای افکار عمومی مشخص نیست که این بازار رقابتی با کدام بودجهها به فعالیتهای خود ادامه میدهد؟ این تاریکترین بخش حوزه پلتفرمها است.
همین موضوع سبب میشود شیوههای رقابتی در تاریکخانه شبکه نمایش خانگی مورد بررسی و ارزیابی بیشتری قرار بگیرد.
رقیب را بزن و اسپانسرش را تور کن
بر اساس اطلاعات آشکار در متن تبلیغاتی آثار، حامیان تولیدات شبکه نمایش خانگی و حوزه اسپانسرینگ عمدتا بر عهده هولدینگهای اقتصادی، بانکها، شرکتهای زیرمجموعه اپراتورهای اینترنتی و اخیرا شرکتهای بیمه… هستند. این وابستگی در تولید به منابع اقتصادی، ابعاد رقابتهای تخریبی را در این حوزه گسترش میدهد.
طبیعی است که تولید کنندگان بهرهمند از سرمایه منابع ذکر شده، (در خلا عدم شفافیت مالی) در این حوزه سعی میکنند دسترسی به منابع ذکر شده را برای خود تسهیل کنند و بهترین راه دسترسی سریع، تخریب رسانهای رقبا است.
به عنوان مثال پلتفرم «الف» میتواند با ابزار رسانهای گردانندگان مدیر پلتفرم «ب» تخریب کند تا از این منابع اقتصادی که پلت فرم «الف» را حمایت میکند، بهرهمند شود و در نوبت حمایت مالی قرار گیرد و پلتفرم رقیب را به انتهای صف حمایت هدایت کند.
اتفاقی که پیش از این در سینما میافتاد و تهیه کنندگان بودجهخوار، همتایان خود را در اشکال مختلفی حتی با انگهای سیاسی و حزبی تخریب میکردند تا همواره در سرلیست بهرهمندان قرار گیرند.
برخی پلتفرم توسط هولدینگهای اقتصادی حمایت میشوند و گزارش کار کیفی و کمی آنان مورد توجه مدیران بالادستی(صاحبان منابع مالی) قرار میگیرد.
در تاریکخانه شبکه نمایش خانگی، هدف کاملا وسیله را توجیه میکند و در فضای ضد رقابتی، سازندگان آثار و یکی از پرقدرتهای نوظهور، در جهت دست یافتن به منابع مالی و برتر نشان دادن موقعیت خودش، پروژه تخریب رقبا را کلید زده و با ابزار رسانه آن را گسترش میدهد.
در این پروژه مرزهای اخلاقی معنی پیدا نمیکند و استفاده از پوشش و ادبیات شبه امنیتی – رسانهای، تبدیل به مشی تولید کنندگان اخبار تخریبی می شود.
از آغاز پررنگ شدن فعالیتهای شبکه نمایش خانگی، در هر بازه زمانی یک شبه رسانه، در یک بازه زمانی مشخص، پروژه تخریبی خود را آغاز کرده و پس از مدتی کوتاه فعالیتهایش را تعطیل میکند. این فعالیتها معمولا در قالب یک کانال تلگرامی ظهور و بروز داشته است.
در این مجموعه این کانالها محتواهای منتشر شده اغلب شبیه بولتنهای شبه امنیتی است و گاهی ادبیات و نوشتار آن به زردی گرایش پیدا میکند تا تامین کننده منابع خبری، افشا نشود. اما بررسی این مجموعه کانالهای تلگرامی نشان میدهد، اغلب آنان دارای یک منشا خبری مشترک هستند.
پروژهای که این کانالهای تلگرامی پروژهای دنبال میکنند، تمرکز روی مدیران پلتفرمها و اتصالات اقتصادی آنان است.
این منابع خبری نامعلوم غیررسمی (متمرکز در فضای تلگرام) همچون شبه رسانههای تلگرامی در حوزه سیاست با هدف باجگیری و سهمخواهی فعالیت نمیکنند.
با جستجو در منابع غیررسمی و جمعآوری اطلاعات این موضوع تا حدودی کاملا آشکار است که اغلب این کانالها جهت تخریب رقبا در یک بازه زمانی خاص فعالیت میکنند تا با موجی از تخریبها، رقبا از صف دسترسی به منابع مالی برای تولید محتوا کنار گذارد.
آخرین نمونه از سبز شدن چنین شبه رسانههایی، کانالی تحت عنوان «پشت پرده شبکه نمایش خانگی» است که از نظر محتواهای منتشر شده به نوعی فرزند کوچک یک کانال تلگرامی قدیمی تحت عنوان «محرمانههای سینما» است.
تنها کارکرد چنین رسانههایی تخریب عملکرد یک پلتفرم و برچسب زدن به موقعیت رقبا است.
با گسترش فعالیت پلتفرمها شنیده میشود این بازار تخریبی، دارای گردش مالی بیش از چندین هزار دلار به صورت ماهیانه است.
این گردش مالی با استفاده برخی از اهرمهای فشار بیرونی، سبب میشود که برخی آثار با چالش تولید و حتی توزیع مجوزدار مواجه شوند و توزیع کنندگان این چرخه چندین هزار دلاری بتوانند محصولات رقیب را در پروسه تولید و توزیع با اشکال مواجه کنند و به پیوست آن یک عملیات رسانهای تخریبی آغاز شود.
کانال پشت پرده شبکه نمایش خانگی که پس زمینه فعالیتی آن، با این هدف تاسیس شده بولتنهای غیررسمی و شایعهها را در کنار هم قرار میدهد تا این فضای تخریبی به ضرر سایر پلتفرمها پررنگ شود و گردانندگان بتواند منابع مالی رقبا را شکار کنند.
شایعات حاکی از آن است که این پروژه تخریبی در آینده محدود به این کانال تلگرامی نخواهد بود و موج این فعالیتهای گستردهتر خواهد شد.
ادمینهای این کانالهای تلگرامی چه کسانی هستند؟
این که کانالی شبه خبری با ژستی امنیتی، آگهی فراخوان جذب خبرنگار منتشر میکند، احتمالا بابت صید اطلاعات رقبایی که آنان را مورد حمله قرار خواهد داد مبالغ قابل اعتنایی را پرداخت خواهد کرد.
شبکهای از فعالان فضای مجازی در قالب کامنتگذار، توییترنویس و… و. وارد این عملیات رسانهای میشوند تا ابعاد تخریبی به نفع سرمایهگذاران تازه وارد شبکه نمایش خانگی گسترش پیدا کند.
اما پرسنل و افرادی که عمدتا گرداننده شبه رسانههای تلگرامی هستنددست خود را رو میکنند. این کانالها توییتها و پستهای ایسنتاگرامی عدهای خاص از اهالی رسانه و فرهنگ را پشتیبانی میکنند و از حمایتهای صریح رسانهای توسط این کانالها، میتوان تقاطع ادمینها و گردانندگان را کشف کرد.
بررسی محتواهایی که در این مجموعه کانالها منتشر میشود حاکی از آن است که صاحبان منافع به بخشی از اطلاعات دستهبندی شده رقبا دسترسی پیدا کردهاند و این اطلاعات در شبه رسانه مذکور منتشر می شود.
کاملا مشخص است که مثل نمونههای قبلی، فعالیتهای این کانالها پی از مدتی که منافع رقبا را تامین کرد متوقف میشوند، اما در خلال فعالیت، نقطهزنی های تخریبی انجام شده و با توجه به نامحدود بودن منابع مالی، این فعالیت دوباره و در شبهرسانه دیگری از سر گرفته میشود و تا زمانی که اسپانسر بزرگ چندین هزار دلاری وجود دارد، حیات مقطعی و دوباره این کانالها در پوشش دیگری و تحت عنوان نام دیگری کاملا طبیعی است.
زمینه تاثیر سوء این کانالها که عمدتا با عنوان «محرمانه» و «پشت پرده» فعالیت میکنند این است که این مجموعه فعالیتها در کلان به صورت دروغ به سیستمهای نظارتی و امنیتی نسبت داده میشود در حالیکه هدایت کننده اصلی این کانالها پولهای کلان حیران و سرگردانی با گردش دلاری در شبکه نمایش خانگی است.
این تخریبها زمینه انتقادی رسانههای رسمی را نسبت به عملکرد پلتفرمها با توجه به اقتصاد نه چندان شفاف آنان کمرنگ میکند و ضروری است، سرشاخههای پولپاشی بدون مرز این شبه رسانهها مورد ارزیابی بیشتری قرار گیرد.
اما پرسشی مهم همچنان بی پاسخ میماند؛ مگر درآمد و سودآوری در تولید یک محصول پلتفرمی، چه میزان میتواند باشد که معادل یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان برای تخریب رقبا هزینه میشود؟
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است