به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری صبا، جبار آذین منتقد سینما و تلویزیونی در یادداشتی به نقد سریال «به رنگ خاک» به کارگردانی حسن لفافیان و محسن یوسفی و تهیه کنندگی سعید بشیری که در حال پخش از شبکه یک است، پرداخته است.
متن یادداشت به شرح زیر است:
«درام اجتماعی به رنگ خاک با غواص شناگری آغاز میشود که در کابوس و رویا، دریا و ساحل و واقعیت های تلخ و شیرینی زندگی خود و دیگران در پی مروارید گم شده وجود و شخصیت خود است. او دلداده دختر ناخدایی است که میل به ازدواج آن دو ندارد و از این رهگذر، بیننده به رنگ خاک، در هر مززیبا وارد ماجراها و حوادث پر رمز و راز زندگی آدم هایی می شود که هرکدام قصه ای دارند و غصه ای. این همه، از بستر رخدادهایی عبور میکند که حیات و عظمت و عزت خلیج فارس، کلید آن است. جزایر زیبای ایرانی آرمیده بر سینه خلیج فارس، لوکیشن های بدیع و تماشایی طبیعی و تاریخی حوادث داستان های عاشقانه، خانوادگی و اجتماعی پرحادثه و فراز و فرود به رنگ خاک است که با تصاویری جذاب و دلنشین، فیلمنامه ای پرداخت شده، پردازش شخصیتهای باورپذیر و ساختار هنری و فنی هنرمندانه و بهره گیری از هنرمندان شناخته شده سینما و تلویزیون و بازیگران مستعد شهرستانی سریال همراه است.
تاکنون موضوع توجه و دفاع از نام، حرمت و تمامیت خلیج فارس، سوژه چندین فیلم وسریال بوده که عمدتا در حاشیه ماجراهای آنها، کمرنگ و شعارگونه و سطحی پرداخت شده است، اما در ساخته متفاوت بومی و ملی حسن لفافیان، به دلیل وفاداری به واقعیت ها، مستندات تاریخی و اجتماعی و درامسازی مناسب با زندگی هرمز نشینان و ایرانیان عجین و درهم آمیخته است.
گذشته و عملکرد و موقعیت امروز مهرداد یا مسعود، کاراکتر پیچیده اصلی سریال، معمای زندگی او را با سرنوشت تاج گل، اهالی جزیره هرمز و خلیج فارس گره زده است و کارگردان به رنگ خاک، با گذر بیننده از پیچ وخم های داستان، هردم او را با رویدادهای لایه به لایه سریال آشنا و با قصه مولینگ و کار و تلاش آدمهای ساده و ملموس به رنگ خاک و پیداها و پنهانهای زندگی جاری در خلیج، درگیر و همراه میکند.
البته این سریال خالی از کاستی و اشکال نیست به عنوان نمونه در قسمت دوم آن، دو مشکل موضوعی وجود داشت که باید به آن ها و دیگر موارد اینگونه توجه لازم مبذول می شد. در قسمت دوم، زنی که به دنبال مهرداد وارد هرمز شده است، عکس مهرداد را در مقابل نگاه تماشاگر سریال فقط به تاج گل، جهت شناسایی نشان میدهد که او هم از آشنایی امتناع میکند ولی منطقی و طبیعی بود که این زن، عکس را به دوست مهرداد که موتور سه چرخ مسافرکش دارد و زن، مسافر او است، نشان دهد که در این صورت او از رفاقتش با مهرداد میگفت، گرچه این موضوع روند داستان سریال را مختل میکرد ولی نویسندگان سریال میتوانستند از شگردی دیگر برای تداوم داستان بهره ببرند. یا در همین قسمت، در حالی که مهرداد بیرون اقامتگاه ایستاده است، زن مسافر «خواهرمسعود» وارد محوطه بیرونی اقامتگاه میشود تا با تلفن همراه به مخاطبش بگوید که جست و جویش بدون فایده است تا مهرداد حرف او را بشنود! این تمهید درستی نبود و زن میتوانست در داخل اقامتگاه تلفن کند و مهرداد هم نشود! این موضوع، ساده نگری و ساده پنداری مخاطب است.
بااین حال به رنگ خاک، از نظر سوژه، داستان، پرداخت هنری و گزینش مناسب لوکیشن ها و بازیگرانش و کارگردانی جمع وجور و صحنه و فضاسازی های منطبق با مضامین داستان، فراتر از سریالهای متوسط تلویزیون قراردارد. به رنگ خاک، افزون بر کسب رضایت مخاطب، یکی از بهترین و بکرترین لوکیشن های داستان پردازی در آثار سینمایی و تلویزیونی را که تاکنون مغفول واقع شده بود، معرفی می کند.
گرچه برجسته تر نمایاندن نیروهای خیروشر و تقابل آن ها در قالب دشمنان و مدافعان کشور با محوریت مسایل خلیج فارس، دراین سریال جای کار داشت و می توانست کاراکترها و مخاطب را بیشتر و عمیق تر و متعهدانه تر با سریال همسوکند، لیکن روند صادق، سلامت و صمیمی روایت واقع نمای به رنگ خاک، درکنار استفاده درست ازگونه های اجتماعی خانوادگی و معمایی به جذابیتهای بصری و نمایشی آن کمک کرده و تصویرسازی مناسب، روشنگری و دفاع از موجودیت و جایگاه ایرانی خلیج فارس و جزایراستوار ایرانی آن، فارغ ازهرگونه سطحی نگری و شعار، به رنگ خاک را یک اثرخوب و به یادماندنی بومی،ملی و ایرانی ساخته است.»
انتهای پیام/
یک نظر