به گزارش خبرنگار صبا، سیدمصطفی فاطمی مدیر کل دفتر توسعه گردشگری داخلی در یادداشتی به اهمیت گردشگری در جهان اشاره کرده و آن را عاملی برای ارتباط با مردم دانست.
متن این یادداشت بدین شرح است: ««بدانید ما محکوم به توسعه گردشگری هستیم» این بخشی از آخرین سخنان مهندس ضرغامی در آخرین دیدارش با فعالان گردشگری بود امروز صنعت گردشگری یک صنعت بزرگ در دنیاست، اما یک صنعت پیچیده است؛ زیرا برخلاف بسیاری از صنایع دیگر یک محصول خاص وجود ندارد و کاملاً مبتنی بر ارتباط مردم در سراسر مرزها با نژادها، مذاهب یا ملیتهای گوناگون است و شادی را در زندگی آنها به ارمغان میآورد.
این فرصتی است تا آنچه را که «دیپلماسی گردشگری» مینامیم تقویت شود، ارائه ارزشهای تازه از طریق ارتباط مردم با مردم، مردم با محیطزیست و مردم با دولتها.
درعینحال، گردشگری فرصتهای خوبی را برای اقتصادهای نوظهور و درحالتوسعه ارائه میدهد، اقتصاد محلی را تقویت و به توسعه زیرساختها کمک میکند. میتواند به حفظ محیط طبیعی، داراییهای فرهنگی و سنتها، کاهش فقر و نابرابری و التیام دردهای ناشی از جنگ و نفاق نیز کمک کند. این صنعتی است که همچون آبشار بر بسیاری از صنایع تأثیرگذاری دارد و در نتیجه رونق عمدهای برای اقتصاد ایجاد میکند.
امروزه جنبههای اقتصادی گردشگری بهخوبی مستند شده است – تقریباً ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی به این صنعت اختصاصیافته و به طور سنتی منحنی رشد گردشگری همیشه چند درصد بالاتر از رشد تولید ناخالص داخلی بوده است. اما تأثیری مهمتر از ارزشهای اقتصادی نیز وجود دارد که بهعنوان یک نیروی اجتماعی میتواند به تحقق اهداف دولتها در تحقق عدالت اجتماعی و صلح بینجامد، باید به این فکر کنیم که چگونه میتوان از آن برای ایجاد بستری اجتماعی نیز استفاده کرد.
دو اتفاق مهم در ماههای اخیر فرصتی را فراهم ساخته تا این موضوع را مهمتر از قبل جلوه دهد اول نگاه دولت جدید که از صلح، تنشزدایی و تعامل سازنده در کنار عدالت اجتماعی سخن میگوید و دولت وفاق ملی را شکل میدهد، دوم نگاه متولی جهانی گردشگری است که شعار سال را گردشگری و صلح نامگذاری کرده و این دو برای ایران و فعالان گردشگری یک فرصت بینظیر هستند.
گردشگری در مورد ارتباط مردم با هم و با زمین سخن میگوید. وقتی با قلبی ملایم و ذهنی باز سفر میکنید، متوجه میشوید تفاوتهایی که ظاهراً ما را به جوامع متضاد تقسیم میکند، از همه نیازها، آرزوها و خواستههای مشترکی که بین ملتها، نژادها یا مذاهب جهانی هستند، کمرنگتر میشوند.
همه ما خانههای خوب، آیندهای روشن برای فرزندانمان، محیطی سالم و عاری از بیماری، آبوهوای پاک و جامعهای عاری از خشونت و تزویر میخواهیم. آرمانها، امیدها و آرزوهای یکسانی داریم و این سفر است که به ما میآموزد که نیازی به تضاد ندارد.
از سوی دیگر فرهنگ ما فرهنگپذیرش مهمان است، فرهنگی اصیل برگرفته از آموزههای دینی و ملی، همانطور که شیخ ابوالحسن خرقانی یکی از علمای ایران، بهخوبی این فرهنگ را به تصویر میکشد و میگوید «هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.»
از سعدی که بنیآدم را اعضای یک پیکر میداند تا حافظ که توصیه به مروت با دوستان و مدارا با دشمنان میکند. جامعه جهانی نیز به همین نگاه رسیده است از مارک تواین بهعنوان یک نظریهپرداز که میگوید: «سفر برای جلوگیری از تعصب، و تنگنظری است و خیلی از مردم ما بهشدت به آن نیاز دارند. دیدگاههای بزرگ، سالم و خیرخواهانه نسبت به انسانها و چیزها را نمیتوان با گیاهخواری در گوشهای کوچک از زمین در تمام طول عمر به دست آورد.»
برای همه بدیهی است که آرامش پیشنیاز موفقیت در گردشگری است، اما عکس این موضوع نیز به همان اندازه صادق است و گردشگری نیز میتواند نیرویی برای آرامش باشد. بر اساس این تعریف صلح مفهومی از دوستی اجتماعی و همدلی و مهربانی عدالت و برابری در غیاب خصومت و وحشیگری است. در این مفهوم، صلح شرایطی آرام، بیدغدغه و خالی از تشویش، کشمکش و ستیز است. صلح یک آرمان جهانی تلقی میشود. صلح فقط نبود جنگ یا درگیری نیست. وجود مدارا، پذیرش و درک است.
دالاییلاما میگوید: «صلح به معنای نبود درگیری نیست». تفاوتها وجود خواهد داشت؛ یعنی حل این اختلاف همیشه از راههای مسالمتآمیز. از طریق گفتگو، آموزش، دانش و از طریق راههای انسانی محقق میشود و این صنعت گردشگری است که تفاوتها را انکار نمیکند؛ بلکه آنها را به زیبایی نمایان میکند، به آنها ارزش میدهد و با وجود تفاوتها صلح را میآفریند که البته موسسهای به نام صلح از طریق گردشگری نیز زمانی تأسیس شد که بر اساس چشمانداز آن، گردشگری میتواند به اولین صنعت صلح جهانی تبدیل شود و این باور راسخ است که هر مسافری به طور بالقوه یک سفیر صلح است.
گردشگری عاملی برای صلح درونی است این نوع صلح به آرامش درون اشاره دارد. حالتی است از آرامش سکون و آرامش روحی که در آن رنج یا اختلالات روانی مانند نگرانی، اضطراب، حرص، میل، نفرت، بدخواهی، توهم یا آلودگیهای دیگر وجودی را می زداید.
سفر بیش از هر عامل دیگری میتواند بهبود زیرساختهای حملونقل و آراستگی شهرها و مقاصد را باعث شود که زندگی بهتری را برای ساکنین نیز رقم میزند.
گردشگری عاملی برای صلح اجتماعی است که برای حفظ زندگی اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی بشری دور از تضاد درونی بوده و یکی از اهداف سیاست اجتماعی است که راه حل های مسالمت آمیز را برای جلو گیری از اختلافات و درگیریهای اجتماعی بین بخشهای مختلف جامعه ارائه دهد.
با گردشگری اقوام و ادیان مختلف با هم آشنا میشوند گفتگو میکنند و به ارزشهای هم احترام میگذارند با گردشگری عدالت اجتماعی در توزیع ثروت برقرار میشود و مردم در دورترین نقاط از تأثیرات اقتصادی بهره میبرند و نهتنها باعث تمرکز مبادلات در شهرهای بزرگ نمیشود که عاملی برای مهاجرت معکوس جوامع را فراهم میکند.
هنگامی که گردشگری رشد میکند، طیفی از مهارتها برای جمعیت محلی ضروری میشود. اینها شامل زبان، مهارتهای تجاری و توسعه سرمایه انسانی است.
گردشگری عاملی برای صلح جهانی به معنای رعایت اصول حق حاکمیت، برابری حقوق، رعایت مصونیت کشورها، احترام به تمامیت ارضی کشورها و حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات تلقی میشد این یک واقعیت است که کشورهایی که بخش گردشگری پایدارتری دارند، از آرامش بیشتری برخوردارند.
افزایش درگیریهای خشونتآمیز در کشورهایی مانند اوکراین، روسیه، هائیتی، مالی و اسرائیل به طور فعال تعداد افراد آواره را افزایش میدهد. با وجود این، تحقیقات قبلی IEP نشان داده است که یک همبستگی منفی ضعیف، در سطح جهانی، بین تغییرات در شاخص گردشگری و تغییرات در شاخص صلح جهانی وجود دارد.
همانطور که مردم سفر میکنند، جریان اطلاعات هم در داخل یک کشور و هم در فراسوی مرزها با به اشتراک گذاشتن تجربیات و ایدهها افزایش یابد و تصویری واقعی کشور نه از نگاه صفر رسانه به بیرون مخابره شود (برای کشور ما مهمترین راه مقابله با ایرانهراسی)
جابهجایی مردم در سطح جهانی باعث شعلهورشدن فرهنگها میشود و این اغلب مردم را تشویق میکند تا درجهای از مدارا و قدردانی از حقوق دیگران را بپذیرند.
تغییر مثبت در روابط با همسایگان نیز محصول جانبی گردشگری است؛ زیرا عمل سفر به کشورهای همسایه باعث درک و تحمل دیگران میشود.
گردشگری عاملی برای صلح با طبیعت است اهمیت محافظت از توازن طبیعت به مهیاشدن منابع تولید پایدار برای زندگی بشر محدود نمیشود؛ بلکه از این فراتر رفته و به محافظت از سلامت میرسد، نقش آموزش در تحقق این مهم بسیار مؤثر است
گردشگری به تغییر نگاه اقتصادی از صنعت به تجارت و اقتصاد پاک میانجامد و سوختهای فسیلی را کاهش میدهد.
میراث طبیعی در کنار میراثفرهنگی از سرمایههای گردشگری است و سمتوسوی حفاظت را بهسوی حفاظت بهره برداری محور که با مشارکت بخش خصوصی محقق میشود پیش میبرد.
پایداری گردشگری همچنین میتواند بر عملکرد دولت تأثیر بگذارد، زیرا دولتها برای پاسخگویی به تغییرات تقاضا و نیاز به ایجاد محیطی دلپذیر که گسترش بیشتر گردشگری را تشویق میکند، قرار دارند.
ما بیش از هر زمان دیگری به این ابزار نیاز داریم، ابزار گردشگری راه نجات کشور ما از ناپایداری اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، بینالمللی و محیطزیست است شعارهای دولت جدید در این بستر بهتر از هر شیوه دیگری محقق میشود و امید آفرینی را در جامعه محقق میکند.»
There are no comments yet