به گزارش صبا، محمدتقی فهیم نویسنده، مستندساز و منتقد فیلم در دوشنبهنوشتههای خود با عنوان «بینامتنیت قرآنی در پیام حاتمیکیا» نوشت:
ابراهیم حاتمی کیا، فیلمساز به قله رسیده در سینمای پس از انقلاب همواره در آثارش، رویکردی ظاهری و باطنی دارد. ابراهیم حتی در پیامهای کوتاه متنیاش نیز این گزاره را با وسواس لازم رعایت میکند.
به تعبیری حاتمیکیا در مقام کارگردان صاحبنام ایرانی در بزنگاههای سخت (چه در ایران و چه در جهان) خصوصا جبهه مقاومت، دست به قلم میبرد، تا با واژگان برنده و توفندهی خود، آنهایی را که برای مصلحت، مهر سکوت بر زبان زدهاند به خود اورد و در بسیاری موارد شرمگین کند.
برای نمونه تاملی در پیام متنی صادر شده به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله واقعیت اشاره شده در بالا را ثابت میکند. بدینصورت که چینش واژگان و ضرباهنگ کلمات ابراهیم (در پیام اخیرش) خیس از اشکهایی است که بوی آن را میتوان از ورای حجاب مکان و زمان استشمام کرد؛ در آن بخشی که به آخرین لحظات زندگی آسیه زیر شکنجه فراعنه اشاره میکند و گریههای این بانوی بزرگ را به یاد میآورد دقت کنید. ابراهیم مینویسد: «صدا و دوربین خاموش ولی حرکت تو تا بیتالمقدس ادامه خواهد داشت. اکنون من ماندهام و چشمان گریان آسیه سلام الله که مقابل شکنجه فرعون برای دست کشیدن از حق منتظر است و او جز همنشینی خدا چیزی نمیبیند…»
این سطور اشارهای به آیه ۱۱ سوره مبارکه تحریم دارد. خداوند در این آیه به آخرین دقایق حیات بانو آسیه زیر شکنجه فرعونیان و دعای او، اشاره دارد:
«وخدا برای مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامی که گفت پروردگارا! برای من نزد خودت خانه ای در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایی بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده.»
حاتمیکیا با استحضار داستان فرعونیان و اشاره به آسیه (س)، بدون مستقیمگویی، ادعای پیروی از موسی (ع) را از صهیونیستهای صلیبی سلب میکند و شایستگی پیرو او بودن را برای مجاهدان حزباله محفوظ میدارد و تلویحا به خانه بهشتی مجاهدان راه حق پس از انجام ماموریت جهادیشان اشاره میکند.
بله در چنین فرایندهای تاریخی است که فرق و مقام هنرمندان بر ملا میشود. میدانم که گذشتن از چرب و شیرین دنیا کار آسانی نیست و برعکس سر در گریبان کردن و بی تفاوت به راه خود رفتن پیشهای معمول و کلیشهای مرسوم است. اما آن دسته سلبریتیهایی که حتی از لحاظ مادی و دنیایی تا خرخره بدهکارند چرا پنهانند؟ به قول معروف این نیز بگذرد.
There are no comments yet