به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «بازی بیکلام۲» با بازی و کارگردانی الهام ایروانی اینروزها روی صحنه رفته و با استقبال خوب تئاتردوستان و هنرمندان روبهرو شده است. در این نمایش که هر شب ساعت ۱۸:۳۰ در سالن کوچک تالار مولوی اجرا میشود، علاوه بر ایروانی، سونیا اسماعیلی هم به ایفای نقش پرداختهاند به همین دلیل کارگردان نمایش «بازی بیکلام۲» یادداشتی در اختیار ما قرار داده است که در ادامه میخوانید.
در این یادداشت آمده است: «در درام یونانی، فاجعه از پیش رقم خورده، در حالی که عنصر اراده آزاد و متعاقباً انتخاب، محور اصلی درام مدرن است. در درام مدرن خواست جای ضرورت را میگیرد و در شکسپیر این دو، در جنگی برابر در توازناند. اکثر نمایشهای کلاسیک با جملات پیدرپی همراه است و یک پایانبندی قطعی دارند اما ترکیببندی نمایشنامههای مدرن با توجه به موقعیت، ساختارهای دیگری را پیش پای ما میگذارند. نمایشنامهها در تئاتر مدرن در یک مقطع زمانی خاص تمام نمیشوند، بلکه با یک سوأل برجسته تمام میشوند. بازبودن پایان نمایش روی ساختار تعریف میشود و دیگر در این دوره پایانبندی به صورت کلاسیک مقبولیت ندارد.
استانیسلاوسکی با مطالعه دو الگوی مهم بازیگری، یعنی نظریههای روانشناسی ریبو و یوگای هندی برای اولینبار اصطلاح «روانتنی» را به کار گرفت. روانتنی نزد او بیشتر به فرآیند عمل میپردازد. از آن جا که در یوگا و کاتاکالی همواره تلاش بر بسط ذهنیت عملگران نسبت به بدنشان بوده، استانیسلاوسکی ریشههای آن فرآیند را در این آموزههای هنرهای شرقی جستوجو کرده است. فرآیند عمل واکنشی شنیداری/ دیداری به چالشهای ذهن/ جسم است و بر آگاهی بازیگر از حرکاتش میافزاید. بازیگری روانتنی اجرایی پرانرژی و درونی است که در آن انرژی فعال شده و اوج میگیرد. بنابراین بازیگری روانتنی با واکاوی و به چالشکشیدن عناصر ذهن و بدن و رابطه میان ایندو به بازیگران امکان فعالبودن و تمرکز پیوسته و توأمان میدهد. از طرفی، آثار متأخر بکت بر جنبههای جسمانی بازیگر متمرکز است. در تمام نمایشهای متأخر او بازیگر به لحاظ جسمانی بار فشاری بیش از حدی را متحمل میشود. شخصیتهای آثار بکت معمولاً ساکن، بیحرکت و ملزم به قرارگرفتن در نقاط نامتعارف مانند کوزه (بازی)، خاک (روزهای خوش)، سطل آشغال (دست آخر) و… هستند که با وجود چنین محدودیتهایی آمادگی کامل جسمانی بازیگر برای ایفای چنین نقشهایی ضروری است. حتی اشیای به ظاهر بیجان صحنه در رابطه همزیستی با بدن هستند. بازیگر آثار بکت حضور در فضای برهنه و محصوری را تجربه میکند که در آن حداقل حرکت وجود دارد، اگر اصلاً حرکتی وجود داشته باشد. بازیگری آثار او نیازمند تمرکزی مداوم و پویا است، زیرا هنر او، در به نمایش درآوردن تصاویر، هنری مینیمالیستی است و کلمات، سکوتها و علائم با ریتمی خاص سازماندهی میشوند و در برخی موارد ریتم آنها تا جایی کُند پیش میرود که شاید ارتباط میان بیان عبارات و اجرا برای بازیگر دشوار شود.
«ذهن/ جسم» اصطلاحی است که فیلیپ زاریلی (تحت تاثیر گروتفسکی، باربا، آرتو و استانیسلاوسکی متأخر) برای اولینبار به معنای استفاده از «تمامیت بدن» به کار میبرد. به اعتقاد زاریلی کار بازیگر معاصر باید مانند بازیگران تئاتر نو بسیار دقیق باشد. او همواره تأکید میکند که توجه ویژه به مساله انرژی در بازیگری روانتنی خصوصاً در آثار بکت امری ضروریست. بازیگری در آثار بکت نه تنها در سر (مغز) بلکه در ذهن/ بدن جاری میشود.
در آثار متأخر بکت مانند بازی «بیکلام۱»، «بازی بیکلام۲»، «فاجعه»، «آمدورفت» و… میتوان تفاوت با نمایشهای سنتی را مشاهده کرد، چراکه بکت تحت تأثیر عوامل و افراد گوناگونی از جمله نقاشان معاصر خویش به تدریج خود و صحنهاش را از بیانگری واژهها محروم میکند. او از بدن-های رو به زوال، از اصوات و فیگور شخصیتهایِ بکتی در حال پرسهزدن همیشگیشان روی صحنه بهره میبرد. بکت با نمایش بدنهایی رو به زوال در حالتهایی که فشرده/ متراکم شدهاند تصویرهایی خلق میکند که یادآور آثار نقاشی مینیمالیستی هستند. آفرینش چنین آثاری مستلزم به-کارگیری بدنهایی است که از لحاظ ذهنی و بدنی توانا و با تمرینهای خاص روانتنی پرورش یافته باشند تا آماده نمایش تصاویر/ بیانگری بکتی را داشته باشند. به اعتقاد آلن بدیو، بکت تنها نویسنده جدی قرن گذشته است که به سنت مهم در تئاتر کمدی تعلق داشت.
«بکت کافکایی است آمیخته به شکسپیر،کافکایی ریاضتکش، کافکایی که آشوویتس را تجربه کرده است». (علیاکبر علیزاد)»
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است