به گزارش صبا، محدثه مسگرپور کارشناسی سینما دانشگاه هنر در یادداشتی [با عنوان «ناچارا معجزهگر»] بر فیلم «گاوکش» ساخته فرهاد محمدزاده از دانشگاه سوره که پس از چندین حضور موفق در جشنوارههای جهانی، در بخش مسابقه داستانی جشنواره نهال۲۰ حضور دارد، نوشت:
خزر، دخترکی ناشنوا و بی زبان است که نگران از مرگ قریبالوقوع گاو پدربزرگاش ناصر، کنار آن به خواب میرود. فردا صبح گاو سر پا شده، به طوریکه شیر هم میدهد. ناصر که به خاطر شایعشدن بیماری توسط گاو دیگرش که حالا مرده، مورد خشم اهالی است با کمک و رهبری آقای نوری گاوکش مسلّم فیلم، میخواهد به آنها ثابت کند نوهاش معجزهگر و شفابخش است.
در آغاز فیلم قبل از دیدن هر چیزی صدای گاو افتاده ناصر را میشنویم و کارگردان بهخوبی صداها را از همان ابتدا به کار میگیرد. هنگام معرفی شدن خزر به ما، به جای صداهای معمول، امواجی مبهم شنیده میشود که با صدای گاو دوباره به صدای عادی برمیگردد. این ترکیب دوباره تکرار میشود. وقتی که گاو موردعلاقه خزر هنوز زنده و حاضر است، جفتشان موجوداتی معصوم و زبان بستهاند و فکر میکنم بدون هیچ تحقیری، خزر از جهاتی به گاو بودن نزدیکتر است؛ نشانههایش خیلی خوب در طول فیلم پخش شدهاند. در واقع کارگردان تا حدی پیش میرود که قابی از قرار گرفتن شاخهای گاو روی سقف ماشین، پشت سر دختر را ببینیم؛ یا مثلا آقای نوری و آشنای دامدارش یکی با چاقوی گاوکشی، دیگری با آمپول بیهوشی گاو در دستشان، قصد مکالمه با او را دارند. وحشتها و آسیبها به خزر، از زمین خوردن و افتادناش وقتی در تلاش برای فرار از حمله گاوی است که مردهای گاوکش میخواهند عمداً بر زمین بیاندازند تا بر آن معجزه کنند به شکلی جدی شروع میشود و تا جایی که با قرصهای ناصر به خواب میرود پیش میرود؛ و در نهایت گاو با تزریق میافتد و دخترک با خوراندن دارو.
زبانها در تعریف روابط شخصیتها و توصیفشان و ایجاد غرابت و فاصله در این فیلم به خوبی استفاده شده است. در این فیلم از چهار زبان ترکی، فارسی، زبان محلی اهالی و زبان اشاره استفاده میشود که مانعی هوشمندانه و در عین حال طبیعی برای ارتباطگیری شخصیتها با یکدیگر است. زبان دائم نیاز به ترجمه شدن دارد. حتی جایی آقای نوری به ناصر میگوید: یکی باید کنار تو باشه که زبون اینا رو بفهمه.
دخترک شخصیت بالانس شدهای دارد و در عوض ناشنوا و بیزبان بودناش باعث شده که ناظر و شاهد بسیار خوبی باشد و در اکثریت قابهای فیلم حضور دارد. او مرگ یک گاو را به جای ما میبیند و پول گرفتن آقای نوری از مرد قهوهخانهای را به جای ناصر.
دختر همانطور که با یک آرزو داستان را شروع کرده بود با یک آرزو آن را تمام میکند. آرزویی که راه پرسیدن این سوال را باز میکند: در این فیلم چند گاوکش داریم؟
نشراول: بولتن بیستمین جشنواره نهال