به گزارش خبرنگار سینما صبا، «تانکر» روایت قصه خود را از دل یک کارگاه شروع می کند؛ کارگاه کوچکی در یک روستای دورافتاده که آدم هایش در یک نظام ارباب و رعیتی تحت ستم قرار می گیرند و نباید صدایشان دربیاید. «تانکر» به سیاق فیلم های سیاه و سفید پیش از انقلاب که کارگران تحت استثمار را با لهجه شهرستانی، لباس های مندرس و با قوت غالبشان (نان خشک) به تصویر می کشد شروع می کند اما خوب پیش می رود و اگرچه در جایی مستقیما از لفظ «ارباب» استفاده می کند اما کلیشه ای نمی شود و بیننده را جذب قصه اش می کند.
درک فضایی که «تانکر» در آن روایت می شود در جایی برای مخاطب عمیق تر می شود که بداند این سیستم ارباب و رعیتی در تولید یک محصول گران قیمت چون پسته هنوز هم در برخی نقاط کشور وجود دارد و به رغم تغییرات اقلیمی و کاهش تولید پسته و مکانیزه شدن روند فرآوری این محصول همچنان کارگران فصلی نقش پررنگی در تولید به ثمر نشستن این محصول دارند و هنوز هم اربابانی هستند که این نیروهای کاری را استثمار می کنند.
درایت فیلمساز در کشاندن دوربین به خطه ای که شناخت و عرقی خاص نسبت به آن داشته است (اطراف رفسنجان) و تلاشی مضاعف که در جهت معرفی مردم و فرهنگ این اقلیم به سایر آدم های جامعه دارد، از جمله نکاتی است که «تانکر» را با ارزش تر می کند. امیر پذیرفته خود متولد رفسنجان است و کودکی و نوجوانی اش را شاهد پرورش پسته در دیاری بوده که اثری تعیین کننده در معیشت و مشغله مردم در نیمی از سال داشته است. در نتیجه هیچکس بیش از او محق قصه گویی از آدم ها و جنس روابطشان در این دیار نیست.
بر این اساس او قصه ای ساده و بی ریا از سلسله مراتب قدرت را در فضایی که بلد آن است، به تصویر می کشد و ضمن آشنا کردن مخاطب با جنسی از رسوم مردم یک فرهنگ، درس هایی از اخلاق را هم به او ارائه می دهد. فیلم «تانکر» را می توان نمادین هم برشمرد و از ظلم آشکاری که به کارگردان در جاهایی دیگر می رود، تاسف خورد. هرچند شرایط نسبت به قبل بهتر شده است اما هنوز این قشر زحمتکش اسیر تنگناها و رفتارهای ناجوانمردانه هستند. همچنین با نگاهی کلان تر می توان فیلم را نقدی بر ارباب قدرت تفسیر کرد.
بازیگران «تانکر» به رغم جوان و بعضا ناشناخته بودن عملکردی خوب مقابل دوربین دارند و بدون ذره ای از تصنع از پس نقش ها و کاراکترهایشان برمی آیند؛ هم بازیگران جوان و هم بزرگ تر ها. البته که بومی بودن آنان در این تسلط بر لهجه و رفتار فرهنگی موثر بوده است. بچه های «تانکر» دو پسر (یکی کودک و دیگری نوجوان) بازی خوب و قابل قبولی ارائه می دهند و در شرایطی که بار اصلی روایت را بر دوش می کشند اما پیام فیلمساز را به خوبی منتقل می کنند.
تنها نقطه ضعف اصلی «تانکر» احتمالا پایان بندی آن است که تا اندازه ای جنسی از کلیشه را به همراه دارد؛ شاید بهتر بود که فیلمساز قصه ای که تا انتها به خوبی تعریف کرده بود را با یک نتیجه گیری مستقیم به پایان نمیرساند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است