به گزارش خبرنگار موسیقی صبا، تایماز اُرتگُلی از آندست هنرمندان مستقلی است که با ساخت آثار درجهیک، فاخر و استاندارد توانسته در موسیقی راک فعالیتهای چشمگیری داشته باشد. این هنرمند در محضر استادانی چون فرهاد مجذوب، کامبیز زمانی، کامبیز روشنروان، پرفسور تنگین روسی، پرفسور صهبایی و… مشق هنر آموخته و در حدود ۲۵ موسیقی فیلم و تئاتر بهعنوان آهنگساز، دستیار آهنگساز و نوازنده حضور داشتهاست. از دیگر فعالیتهای این هنرمند میتوان نویسندگی کتاب «اصول و راهکارهای پیشرفت در نوارندگی گیتار» را برشمرد. یکی از مهمترین افتخارات این هنرمند نیز انتشار تکآهنگ «رقص رازآلود» است که از شبکۀ امتیوی آمریکا و در بخش استعدادها پخش شد و مجری برنامه از آن بسیار تعریف و تمجید کرد.
گفتنی است فیلم مستند «هزارتوی صدا» به کارگردانی و تهیهکنندگی «محمد حاتمی» و با حضور مارال فرجاد، علی فرهنگی، سروش قهرمانلو، گروه نیوش، بهاره رهنما، شهره سلطانی، پویا امینی و… با موضوع «بخشهایی از تفکرات و زندگی تایماز ارتگلی و موسیقی راک در ایران» با حضور بسیاری دیگر از اهالی شاخص سینما و موسیقی در سینمای موزۀ هنرهای معاصر تهران اکران شده و هماکنون در چند جشنوارۀ برونمرزی نیز در نوبت اکران است. این هنرمند هماکنون در حال تلاش برای اشاعه و گسترش حداکثری آلبوم اولش است و همزمان طبق روال گذشته، با خوانندگان و آهنگسازان زیادی چه در ایران و چه در خارج از ایران همکاری میکند؛ همچنین به ضبط آلبوم دوم هم میاندیشد و منتظر فرصتی برای شروع کار بر روی آن است.
با هم گفتوگو با او را میخوانیم:
*** همانطور که میدانید نوآوری و بهروزرسانی، در علاقهمندشدن مردم به یک هنر خاص نقشی اساسی دارد. شما در آثارتان به این مهم توجه داشتهاید؟
– یکی از دلایلی که آلبومِ انتشاریافته توسط بنده ١٨ بار ضبط و بارها تنظیمها و فرمهایش عوض شد، همین تلاش برای بهروزرسانی و نوآوری آلبوم بود. اساساً برای هنر و هنرمند چارهای بهجز بهروزرسانی فکری و تکنولوژیکی نیست. ازطرفی، اعتقاد شخصی من این است که موسیقی روزبهروز از مضمون هنر فاصله میگیرد و به سرفصل صنعت نزدیکتر میشود که شخصاً از آندست افراد نیستم تا در این رابطه بهراحتی به پذیرش این موضوع برسم.
*** آیا آثارتان نقد شدهاند؟ اگر نه، در نبود نقد جدی کیفیت کارتان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اساساً بزرگترین منتقد تایماز خودم هستم و گاهی هم اطرافیان به من میگویند: «دست از سر این تایماز بردار، گناه دارد!» در همین رابطه انواع و اقسام روشهای فردی را برای نقدکردن آثارم خلق کردهام تا بتوانم اِشراف کاملی به موضوع نقد داشته باشم. بهطورکلی هم بله، آثارم توسط بسیاری از اهالی و منتقدان هنر نقد شده که حاصل آن برای من بهعنوان خالق این آثار، در قالب کلیشه قرارگرفتن خیل عظیمی از تعریف و تمجیدهاست و از طرف دیگر موتور محرکی در زمینۀ تلاش برای حل این پرسش بزرگ که چرا این آثار هنوز چنان که باید شنیده نشدهاست!
*** مهمترین ویژگی آثار شما چیست؟
قطعاً مهمترین ویژگی آثارم درگیرکردن صددرصدی مخاطب با محتوای حسی ارائهشده است؛ تا حدی که به شکلی وسواسآمیز و بهعنوان مثال در قطعۀ آهنگ آخرین انسان روی زمین ترجیح میدهم به حدی این حسِ تاریک و آخرالزمانی به مخاطب القا شود که حتی حاضر به گوشدادن این قطعه و روبهروشدن با این حس نباشد، اما من در جایگاه تولیدکنندۀ اثر، تلاش کردهام رسالتم را که بیان این احساس است، بهدرستی انجام بدهم. دیگر اینکه با توجه به مضامین ضدِجنگ و اعتراضی در آلبوم «همیشه غروب» ترجیح بنده در تنظیمها و فضاسازیها و تکنوازیها این بوده که یک فضای کاملاً تمامگرا و و سهبُعدی و دربرگیرنده، بدون ایجاد راه فرار برای مخاطب ایجاد کنم تا پس از اتمام قطعه، مخاطب راهی به جز درک تمامیتِ موضوع نداشته باشد.
*** موسیقی میتواند در حوزههای اجتماعی و خصوصاً سیاسی تأثیرگذار باشد. چه نظری دارید و اصولاً کدام هنرمند در این مورد بیشتر از بقیه تأثیرگذار بوده است؟
-اساساً در دنیای مدرن امروز با توجه به رشد حکومتهای تمامیتخواه و همچنین مطالعۀ این حکومتها بر روی ابعاد مختلف آحاد جامعه و اِشراف به کنشها و هنرهای مبتنی بر آن، این روزها کمتر موسیقیهای تأثیرگذار و جریانساز در زمینههای فکری و اجتماعی یا سیاسی یافت میشود و بیشتر آثار دارای محتوایی سطحی یا به بیانی دیگر تفریحگونه است. ازطرفی، موسیقی زیرزمینی هم محتوایی مبتذل مبتنی بر مواد مخدر یا احساسات در راستای بیان تنهایی، عشق نافرجام با بیانی بیپرواتر و نهایتاً نگاهی روشنفکرانهتر و گُم دارد که البته این موضوع صرفاً به ایران ختم نمیشود و کمابیش در تمام دنیا جریان دارد، بنابراین همانطور که دیگر فعالان و منتقدان موسیقی هم بر آن صحه میگذارند، امروزه کمتر گروه یا آلبومی جریانسازی میکند و همانند دهههای گذشته نیست که بخش بزرگی از مسیر اجتماعی و سیاسی و فکری یک جامعه توسط هنر به پیش برود یا تسهیل شود. اگر به تاریخ رجوع کنید انقلاب سال ۵٧ مملو از آهنگهای آتشین و انقلابی بودهاست، بهطوریکه پس از گذشت نیمقرن هنوز هم برخی از آنها در نسل جدید نیز بسیار اثرگذار و دارای زیباییشناسی جریان ساز است یا آلبوم The Wall از گروه پینک فلوید که باعث تعطیلی مدارس در سراسر بریتانیا و آمریکا شد، اما امروزه موسیقی کوچکترین مشخصهای از این دست را ندارد.
*** گابریلا میسترال، شاعر نامدار شیلیایی و برندۀ جایزۀ نوبل سال۱۹۴۵، در بند چهارم شعری به نام «ده فرمان هنرمند» میگوید: «زیبایی، دستاویز تو برای شوکت و نخوت و غرور نخواهد بود، بلکه یک تجربه و آزمون الهی است.» بهعبارتی، از دیدگاه میسترال، هنر ما را آگاه نمیکند، بلکه شفایمان میدهد. دیدگاه شما چیست؟
– اصولاً این جمله بهقدری آرمانگرایانه و زیباست که در مقام شعر و هنر، نقدی بر آن نیست، اما لزوماً و بهطور مطلق، هنر شفا نیست و خود میتواند علت باشد خصوصاً برای خالق آن! چهبسا بسیاری از هنرمندان که در آثار خود غرق شده و هرگز از دریای آن به سلامت بیرون نیامدهاند، یا در نقطۀ مقابل چه بسیار افرادی که در آثار هنری دیگران غرق شدهاند؛ چه تعداد زیادی با صدای خوانندهای معتاد شدهاند و چه بسیاری که با خواندن کتابی از مؤلفی اقدام به خودکشی کردهاند و مثالهای بیشمار دیگر…
پریسا اسماعیلینیا
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است