به گزارش خبرنگار سینما صبا، «زودپز» یک کمدی نوستالژیک است که داستان آن در اوج بمببارانهای تهران توسط صدام، در اواسط دهه شصت میگذرد. فیلم در تمام دو ساعت از مخاطب خنده میگیرد؛ نقدهایی به فیلمنامهاش وارد است اما چند ویژگی قابل توجهی دارد که به همه ضعفها و نقدهایش میچربد.
اولین حضور نوید محمدزاده در یک اثر کمدی، شوخیای که خانوادهها میتوانند در کنار هم به آن بخندند، ساخت فیلم تاریخی توسط رامبد جوان و پرداختن به شرایط اجتماعی دوران جنگ از منظر کمدی. شاید از همه مهمتر، بسترِ موضوعیای که بسیار متناسب با این روزهاست.
«زودپز» مخاطبِ امروز حتی آنهایی که دهه شصت را درک نکردند را یک بار با خودش به آن دوران میبرد. روزهایی که هنوز بسیاری از افراد خودشان را با تغییرات وقف نداده بودند و همین موضوع باعث به وجود آمدن اتفاقات خندهدار میشود.
اساساً موقعیتهایی که به کارِ طنز میآیند. همان جایِ خالی که در بسیاری از آثارِ طنز امروز شاهد هستیم. استفاده نویسنده و کارگردان از موقعیت کمدی نه ارجاعِ صرفاً جنسی و بهرهبردن از کلیشههای کمدیِ مرسوم! در بسیاری از فیلمهای روی پرده هم میتوان دنبالِ این آسیب گشت.
اما «زودپز» به واسطه خلاقیتهای ذاتی سرپرست نویسندگانش که محسن تنابنده و کارگردانش که رامبد جوان باشد، سعی میکنند در وهله اول از کلیشهها عبور کنند و به سمتِ ایجاد شادی و نشاطی بروند که کمتر در ویترین چند سالِ اخیر کمدیهای سینمای ایران میتوان پیدایش کرد.
همین اتکا به فیلمنامه و داستان و چینشِ موقعیتهای طنز، باعث شده مخاطبان سراسر از ابتدا تا پایان بخندند و در لحظاتی هم همچون کاراکترهای اصلی به جایگاهِ والای مدافعان امنیت، رزمندگان و شهدایمان سرتعظیم فرود آورند. همان سکانسهایی که برای لحظاتی پایِ تراژدی هم به قصه «زودپز» باز میشود.
اما خیلی از مسیرِ کمدی خود خارج نمیشود. و سعی میکند در همان فضای داستان و اتسمفر واقعیِ روایتِ سناریوی دهه شصت و موشکباران تهران کار خود را پیش ببرد. ماجرای قدرت نزولخور، شاهین صولتی و سیروس وجداندوست که شخصیتهای اصلی داستان را شکل میدهند فقط ترکیدنِ زودپز و قرار گرفتن در موقعیتهای طنز نیست.
آنها میخواهند در وهله اول طناز باشند، اما در دلِ این شادی و نشاط مفاهیم و محتوای مهمی هم به مخاطبشان انتقال دهند. اولاً نزولدادن و نزول گرفتن عمل ناپسندی است، ثانیاً جایگاه شهدا و دفاع از امنیت کشور آنقدر والاست که هرکسی دوست دارد خودش را در آن جایگاه ببیند و خیلی از موارد دیگر که در دلِ داستان «زودپز» نهفته است و فقط یک کمدیِ صرف نیست.
منظور از کمدیِ صرف؛ کمدیای است که برای لحظاتی مخاطب را سرگرم میکند و شاید مدتی کوتاه هم از ذهنشان برود. اما کمدیِ ماندگار و محتوایی، کمدیاست هم بخنداند و هم مخاطب را به فکر فرو ببرد.
هرکدام از مخاطبان حتماً با تماشای «زودپز» بنابر سلایقشان دیدگاههای مختلفی خواهند داشت. شاید در وهله اول، این نکته رضایتشان را جلب کند میتوان این فیلم کمدی را دلِ خیلی از کمدیهایی که نمیتوان آنها را با خانواده تماشا کرد، یک خانواده در کنار هم به تماشای این فیلم بنشینند. در وهله بعدی، حتماً برای لحظاتی هم شده به سکانسها، داستان و نوع اتفاقاتش فکر میکنند؛ چه گفت، چه میخواست بگوید و چه شد.
همان طور که از ماجرای نزولخوری قدرتالله مددی شخصیت اصلی داستان تا بحث موشکی که احتمالاً در این روزهایی که «اسرائیل» یک تهدید جدّی برای منطقه است و ایران تا تلآویو را موشکباران میکند و به محضِ پاسخ دادن با پدافند هوایی هوشمندانه ایران مواجه میشود، با خودش فکر میکند چقدر خوب و شایسته که ما موشک داریم و به دستاوردهای دفاعی رسیدهایم. آن روزها فریاد میزدیم موشک جواب موشک!
شاید بتوان امروز گفت رامبد جوان در مقام کارگردان و منصور سهرابپور در مقام تهیهکننده همانطور که کارنامهشان در گذشته نشان داده، آمدهاند تا خط شکنِ راهی باشند کمدیهای درستتر و خانوادهپسندتری به سینماها بیاید. اما حداقل با بودنِ «زودپزها» میتوانیم این نکته را بگوییم؛ روزگار شیرین به سینماها برگشته است.
البته در عین حال نقدهایی هم به فیلم میشود که بیشتر حول محورِ شروع «زودپز» باشد که میتوانست کوبندهتر آغاز شود. یا صحنه داخل خانه و دعوای دامادها که آن قدرت خندانندگی را ندارد و موقعیتهای کمیک را به داخل گاراژ میکشاند.
پگاه زارعی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است