به گزارش خبرنگار سینما صبا، همزمان با آغاز نمایش عمومی فیلم «آنها مرا دوست داشتند» به کارگردان، تهیهکنندگی و نویسندگی محمدرضا رحمانی در سینماهای سراسر کشور که به عنوان بازیگر نقش مکمل اثر همراه و دوشادوش جمعی از بازیگران صاحبنام و سترگ سینما، تئاتر و تلویزیون مجال نقش آفرینی دست داد، لازم میدانم نکاتی را هر چند اجمالی به عرض حضورتان برسانم.
فیلم «آنها مرا دوست داشتند»، اثری است، که در نظر من دو بعد مهم حقوقی و هنری را متناظر میکند. آن هم از این رو که هم سهمی از هزینه تولید را تامین بودجه کردم و هم در مقام بازیگر کنشگر که فعل ایجاد گره دراماتیک و یا به تعبیر ارسطوی بزرگ؛ نقطه عطف درام را سبب شده است.
نخست از منظر هنری! اینکه یک دانشآموخته دکتری، در رشته پر ماده و قانون و تبصره؛ حقوق، در این سن که به تعبیر قدما، سن بلوغ فکری است، به شیدایی، پناهنده سینما شده و حتی آنچه حاصل رنج و دود چراغ و روزگار گذشته است و از جان خویش، خشت خشت خانه امروزش ساخت و پرداخته به دغدغه برخواسته و چوب حراج به حیات و مماتش زده تا یافتههای را به زبان هنر با مردمان سرزمینش به اشتراک بگذارد؛ همه از عشق است و تمام: «همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه، گریزگاهی گردد…».
اما به سان باد صبا، سینما آمد و فصل ایفای نقش! چه چالش پر عشق و جاذبهای بر من شد.
سراپا تلاش بودم که به یاریگری مردم، جهانی زیباتر را بنا کنیم. سرا پا زخم، زخم روح صد خنجر خورده، جانی پر از رنج مردم داغدیده، انسان پر از آسیب و پرتنش، درست وقتی که استدلال و منطق و قانون و ماده تبصره، جانم را درنوردیده بود، هنر آمد و بر من مسلط شد و جهانی ساخت برایم که هرگز هیچ آدمیزاده چنین ندید و چنان نخواهد دید.
دمی که چانهها به پیشنهاد فیلم «آنها مرا دوست دارند» به جنبش، جنبید و هیچ جنبندهای را تردیدی به خود نبود، آنی در لحظه تردید همه بر من شد و، اما با قصهای روبهرو شدم که همه آسیبهایی بود که طی دوران فعالیت حقوقیام مردم زخم صد شمشیر بر تنِ روح داشتم. از سوی حضور تسهیلگر و حمایت کنندهام از جهت تامین برخی از هزینههای اثر، مجابم ساخت تردید و احتمال را “نه” بگویم!
حال آنکه فیالنفسه سرمایهگذاری را در چرخه تولید و اشتغالزایی و کارآفرینی میبینم نه روی سفته و چک و ارز و دلار!
مخلص کلام! اخیرا آثار سینمایی که برخی از تابوها و آسیبهای اجتماعی در قاب پرده عریض و نقرهای فریاد هشدار میشود از سوی برخی از غوغاسالاران و با برچسب سیاه نمایی به محاق توقیف کشیده میشود.
این درحالی است که که بازنمایی چنین مسائلی دستکم در اثر فوقالذکر چیزی نیست جز نوعی آگاهیبخشی و هشدار اجتماعی.
من و تمامی کسانی که به زحمت و مشقت فراوان در دوران همهگیری کرونا در تولید این فیلم اجتماعی سعی وافر داشتیم و فراغت خاطر، جان دادیم تا بلکه پلشتی را به مدد آگاهی جامعه از میان برداریم و همگی وام دار میهن عزیزمان هستیم. در اساس معتقدم سینمای اجتماعی ایران سیاهنمایی نیست بلکه نوعی آگاهیبخشی و هشدار اجتماعی است.
نتیجه دخالت برخی غوغاسالاران که افیون را آسیب نمیدانند و از بیان فقر و ابتذال و آمار طلاق و اعتیاد ایدز در هراسند به قطع در این میان منافعی شخصی را دنبال میکنند ورنه حاشا که چیزی بدهکار آفتاب نیست.
برخی سعی دارند سینما و هنر را از دل جامعه جدا کرده به هنر دکوراتیو و تزیینی تبدیل کنند. چرا نباید هنر آینه جامعهاش باشد. در اساس سیاه نمایی برای که و برای چه؟ وقتی در روزگار ما یک فیلم کمدی بشکن و بالا بنداز، صاحب اثر را میلیاردر میکند، چرا من باید به سراغ اثری بروم که خیلی از جمعیت جوان و آیندهساز کشورم از آن درس میگیرند. کدام یک از دو طیف حاضر سیاه است؛ آنکه حذف میکند یا آنکه آگاهی میبخشد؟ آنها از هنرمند؛ متحجری میخواهند، منعکسکننده، تفکرات قالبی، کلیشهای و جنسیتی در جامعه! در سینمای تراز این افراد مهندسی فرهنگی، لودگی و ابتذال در سینما جای خود را به انجام رسالتهای اجتماعی خواهد داد و اغلب فیلمهای ساخته شده برای مخاطبان عام قابل پسند خواهد بود و در نهایت این سینمای اجتماعی ایران است که ضعیف میشود.
«آنها مرا دوست داشتند» اثری است از جامعه و برای مردم، برای نشان دادن رابطه بین فیلمهای سینمایی ایرانی با جامعه ایرانی. رویکرد فیلمهای اجتماعی در ایران در این سالها به طور عمده به مسائلی مانند نفاق در جامعه، مسائل و مشکلات زنان و دختران مانند طلاق، اشتغال، سنتهای اشتباه جامعه، بی وفایی مردان، مردسالاری، جوانان و آسیبهای اجتماعی مربوط به آنها و فقر بوده است.
در حالی که مسائل اجتماعی فراوانی در جامعه وجود دارد که سینماگران به دلیل محدودیتها یا ناتوانی در تولید خوب از این سوژهها کمتر به آنها توجه کردهاند.
دست اندرکاران این فیلم تلاش کردهاند رابطه بین ارکان و طبقات مختلف جامعه را شفاف بازگو کنند و این مهم از مدتها مطالعات اجتماعی – فرهنگی و حتی زیستن در میان این بخش سیاه از اجتماع شکل گرفته.
چرا که سینما، تحلیل مقایسهای وضعیت خانواده در جامعه و تصویر آن در قاب عریض است، تحلیل مقایسهای نقش فرد در جامعه و مسئولیت آن، مسئولیت پزشکی که گر چه به ظاهر با آسیب نزیسته، اما در عین حال این طبیب مسئولیت اجتماعی خود را به نحو احسن اجرا میکند تا خوبی بر بدی چیره شود؛ و در پایان اذعان میدارم که فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند»، نخست در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، به نمایش درآمد و چنان سوژه تکاندهندهای داشت که تلخ کامی حاصل کار فیلمی شد تاثیرگذاری آن محاق توقیف طی سالیان اخیر بود.
There are no comments yet