علیرضا حسینمردی/صبا: خرس دوست داشتنی در جدیدترین فیلمش «پدینگتون در پرو» بار دیگر توانست دل مخاطبان را تسخیر کند. این دنباله لذت بخش، جذابیتی را که از پدینگتون انتظار داشتیم، به ارمغان آورده و در عین حال داستانی تازه را با پسزمینه نفس گیر کشور پرو ارائه میکند. اما چه چیزی باعث میشود این فیلم علاوه بر سرگرم کردن مخاطب، یک موفقیت چشمگیر نیز باشد؟
داستانی از صمیم قلب
هسته اصلی جذابیت پدینگتون، گرمای قصه آن است؛ داستان «پدینگتون در پرو»، به موضوعات خانواده، تعلق و ماجراجویی پرداخته که میتواند با مخاطبان جهانی نیز ارتباط برقرار کند. در این فیلم، پدینگتون را در حال سفر به پرو در جستجوی اقوام گمشدهاش میبینید که نه تنها به داستان عمق میبخشد، بلکه مخاطبان را با اصل و نسب او آشنا میکند. فیلمسازان با در هم تنیدن این عناصر در داستان، قصهای را میگویند که فقط در ژانر ماجراجویی نیست، بلکه داستان خودشناسی و اهمیت به پیوندهای خانوادگی است که عمیقاً برای مخاطبان در هر سنی مفهوم خود را دارد.
به گزارش خبرنگار سینما جهان صبا، این اثر با رعایت تعادل میان طنز و لحظات صمیمانه، هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان جذاب است. دیالوگهای کمدی، شخصیتهای جذاب و انیمیشنهای پر جنبوجوش بینندگان کم سنوسال را نیز سرگرم میکند، در حالی که مضامین عشق و خویشاوندی، احساسات مخاطبان بزرگسال را درگیر میکند. این رویکرد فرمول موفقی برای محصولات خانوادگی است که اولویت را در خلق احساسات و تجربیات ملموس برای مخاطبان میگذارند.
یکی دیگر از دلایل اصلی موفقیت فیلم، جلوه های بصری آن است. انیمیشن و فیلمبرداری بهگونهای است که مخاطبان را مسحور مناظر غنی و سرسبز پرو میکند؛ «پدینگتون ۳» با نمایش سنتها، موسیقی و مناظر این کشور، به عمق و اصالت افزوده و بینندگان را قادر میسازد تا زیبایی محیط را درک کنند. در عین حال مخاطب به بینشی نسبت به فرهنگ یک کشور کمتر نشاندادهشده در فیلمهای آمریکایی و اروپایی، میرسد. این میزان از توجه به جزئیات، از سوی منتقدان و تماشاگران مورد ستایش قرار گرفته و استقبال گرم از اثر را بههمراه داشته است.
البته قسمت سوم خرس عاشق مربا، کاستیهایی را نیز دارد؛ برخی از منتقدان میگویند که این فیلم با تکرار مکررات دو قسمت پیشین، خستهکننده شده و حرف جدیدی برای مخاطب ندارد. از سویی دیگر «پدینگتون در پرو» بیش از حد با تمهای سانتیمانتالیسم بازی میکند. با اینکه این فیلم دارای گروه بازیگران با استعدادی از جمله هیو بونویل، بن ویشاو، اولیویا کولمن و آنتونیو باندراس بوده و اجرای آنها عمق و اصالت را به داستان میبخشد، افزایش تعداد کاراکتره و قصههای جانبی، به انسجام کار لطمه زده است. به همین علت گاها این قصهها پرداخت شده است.
سازندگان این فیلم میخواستند با افزایش بودجه، افزایش تعداد ستارگان و لوکیشنهای زیبا، کاستیهای «پدینگتون ۳» را بپوشانند. برخی میگویند لحظات کمیک این اثر، از کار درنیامده است و زوری میخواهد از مخاطب، خنده بگیرد. عدهای دیگر معتقدند که از ستارگان، بهخوبی بهره برده نشده است.
اگرچه این فیلم بهخوبی توانسته است احساسات مخاطب را برانگیخته کند، اما انگار سفری به دیار خانوادگی پدینگتون، صرفا بهانهای برای ساخت قسمت سوم بوده است، تا بازگویی قصهای عمیق از بازگشت افراد به سرزمین مادری خود.
از آنجایی که این اثر تا ۱۷ ژانویه سال آینده در آمریکا اکران نمیشود، نمیتوان درباره موفقیت یا شکست فیلم، تحلیل دقیقی ارائه کرد؛ با این حال، «پدینگتون در پرو» توانسته است تا در بازارهای بریتانیا موفق ظاهر شده و رکورد پرفروشترین محصول ساخت انگلیس را فعلا در سال ، به دست بیاورد.
ناگفته نماند که بودجه این فیلم، بسیار بیشتر از قسمت دوم بوده و ۶۶۸ نفر روی طراحی گرافیکی «پدینگتون ۳»، کار کردهاند.
بازاریابی قسمت سوم نیز بسیار گستردهتر از دو فیلم پیشین بوده و مخاطبان حداقل بریتانیایی را مجاب کرد تا به تماشای فیلم بنشینند.
There are no comments yet