در آغوش درخت؛ خانواده و دیگر هیچ! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۴ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۴۴

در آغوش درخت؛ خانواده و دیگر هیچ!

اولین تجربه‌ بابک خواجه‌پاشا، «در آغوش درخت»، یک اثر مهم در سینمای سال‌های اخیر ایران به شمار می‌رود، نه به این خاطر که گزینه‌ی نمایندگی کشورمان در اسکار 2025 شده و نه حتی به دلیل تقابل آشکاری که با سینمای آپارتمانی دارد، بلکه چون عناصر داستانی را همانگونه که واقعا هست، به نمایش گذاشته و نه آنگونه که عموما از فیلم‌های کارت‌پستالی این‌چنینی سراغ داریم؛ اغراق‌شده و زیباتر از آنچه در زندگی واقعی می‌بینی

امید عشیری/ صبا: فیلم، یک در هم تنیدگی ناگسستنی با جغرافیا دارد. ما یک منطقه‌ی مشخص از استان آذربایجان غربی را با تمام دلربایی‌هایش شاهد هستیم؛ جاده‌های عبور کرده از میان مزارع، باغ‌های غنی از تنوع مرکبات، رودخانه‌های کم‌عرض اما عمیق و حتی حوضچه‌های پرورش ماهی. با این حال، فیلمساز مرعوب این زیبایی‌ها نشده و از هر عنصر سینمایی درست به همان اندازه‌ای که مورد نیاز داستانش بوده، استفاده کرده است.

نام فیلم نیز با خوش‌سلیقگی تمام انتخاب شده؛ هم با بضاعتِ بصری فیلم، ارتباطِ بی‌چون و چرا دارد و هم از نظر محتوایی بر حرفِ حساب فیلمنامه، صحه گذاشته است: «خانواده». این صحیح است که عبارت «ریشه‌دار بودن» قبل از هر چیز ما را به یاد «درخت» می‌اندازد و این کلمات با مفاهیمی همچون خانواده و اصل و نسب نیز گره خورده‌اند اما خواجه‌پاشا توانسته روی لبه‌ی تیغ حرکت کند و از گل‌درشت بودن بپرهیزد. فیلم او واضحا در ستایش مفهوم خانواده است، اما این ارزش را فریاد نمی‌زند، بلکه به زبان سینمایی، یادآوریش می‌کند. یک مادر جوان دچار هودوفوبیا یا «ترس شدید نسبت به دور شدن از خانه» می‌شود و این بحران به حدی زندگی او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد که به اتفاق همسرش به یک جدایی مسالمت‌آمیز رأی می‌دهند و حالا باید فکری به حال دو پسر کم سن و سال خود بکنند که وابستگی زیادی به یکدیگر دارند.  همانطور که پیش‌تر نیز اشاره شد، عناصر داستانی را حقایق جامعه ایجاد کرده‌اند که از نظر جامعه‌شناختی قابلیت اثبات دارند و نه میل نویسنده_کارگردان به خلق شخصیت‌های قهرمان‌گونه: زن این قصه مدیریت رستوران و پرورش ماهی را بر عهده دارد، برادرش را از راه دور نصیحت می‌کند و بر او تسلط دارد، (چنین تسلطی را حتی روی برادر شوهر جوانش هم دارد) اما در بزنگاه‌هایی مثل گم شدن بچه‌ها تسلیم خشونت شوهرش می‌شود.

مرد قصه نیز با اینکه خلاف عرف جامعه‌ای که در آن زیست می‌کند، روشنفکر و امروزی به نظر می‌رسد اما از دست بلند کردن روی برادر یا همسرش ابایی ندارد و حتی هر جا که لازم احساس می‌کند، لب به دروغ هم می‌گشاید و از آن مردهایی نیست که وقت عصبانیت، نگاه‌های مکش مرگ ما می‌اندازند و سیگار برگ دود می‌کنند و در سکوت فرو می‌روند؛ او هم درست مثل بیشتر مردانی که در شهرهای همچنان سنتی ایران سراغ داریم، فریاد می‌کشد و قبح کتک زدن را فرو می‌ریزد، همان مردی که شاید خلاف پدر خودش در سال‌های دور، فرزندش را در ملاء عام می‌بوسد و در امور اقتصادی هم به زنش اختیار تام داده است.

به بیان دقیق‌تر نه زیادی دگم و بسته، نه زیادی روشنفکر و دیرواکنش و اهل سنجیدن؛ این همان شناخت دقیقی است که خواجه‌پاشا از شخصیت فیلمنامه‌اش داشته است که البته ای کاش چنین دقتی را در استخوان‌بندی کلی فیلمنامه نیز لحاظ می‌کرد. دلیل زن برای ترس از فاصله، محکم است اما توجیه کافی را برای این همه سال سکوت کردن و رازداری به مخاطب نمی‌دهد.

همچنین اگر بخواهیم کمی مته به خشخاش بگذاریم هم باید بگوییم به زعم فیلم، فرستادن دانشجوی دختر به شهر غریبه مساوی با خدشه‌دار شدن بنیاد خانواده و زندگی زناشویی است، چراکه وقتی او داشته از دانشگاه به شهر محل سکونت خود بازمی‌گشته دچار حادثه‌ی تجاوز شده و روح و روانش برای محافظت از او بعد از این تجربه‌ی تلخ، آرامش را تنها و تنها در فاصله نگرفتن از شهر محل زندگی همسر یافته است، تا حدی که حتی برای دیدار مادر خودش هم به شهر زادگاهش (شمال) برنمی‌گردد. 

استفاده از بازیگران غیرچهره و بومی و دعوت از تنها یک ستاره‌ی نام‌آشنا (مارال بنی‌آدم) ریسک جالبی بود که بابک خواجه‌پاشا جسارتِ آن را داشت و اتفاقا به باورپذیرتر بودن اثرش انجامیده است. توانایی کارگردان در بازی گرفتن از دو بازیگر کودک که نقش محوری در پیشبرد داستان دارند نیز تحسین‌برانگیز است. روی هم رفته باید گفت «در آغوش درخت» یک شروع خوب برای فیلمساز محسوب شده که حرف مهمی را به یاد سینماگران هم نسل خودش انداخته است: «به زیبایی‌های این سرزمین نیز از دوربین‌تان سهمی بدهید، نه آنقدر زیاد که به مستند نزدیک شوید و نه آنقدر اندک که یادمان برود طبیعت زیبای ایران صرفا منحصر به شهرهای لب دریا نیست».

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۸۶/۳۲۹/۲۹۰/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۱/۰۵۷/۰۹۹/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۷۸/۵۰۸/۴۴۹/۰۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۵۱/۷۸۳/۳۱۶/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • ۷۰سی
    ۲۴/۱۱۷/۱۳۵/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۹/۳۳۵/۵۱۸/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    ۷/۰۲۹/۶۷۱/۵۰۰
  • شنگول منگول
    ۴/۰۷۵/۸۲۳/۰۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۶/۴۷۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۳۲/۸۵۵/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۹۲/۶۱۵/۰۰۰