روزنامه صبا/ سمیه خاتونی؛ فیلم سینمایی زودپز تازهترین اثر کمدی به کارگردانی رامبد جوان است که از آبان ماه سال جاری بر روی پرده سینماهای کشور رفته است. این اثر با چهار فیلمنامهنویس مهدی نادری، ابوالفضل کاهانی، محسن تنابنده و بر اساس ایدهای از تورج اصلانی معرفی شده است. همچنین تهیهکنندگی آن را روحالله سهرابپور بر عهده داشته و بازیگرانی چون؛ نوید محمدزاده، محسن تنابنده، محمود جعفری، گلاره عباسی و… در آن نقش آفرینی میکنند. داستان فیلم در دهه ۶۰ و بحبوحه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میگذرد و اتکای کمدی بر روابط، پوشش و تعامل مردم و جنگ در همین دهه است. روایت فیلم درباره دو باجناق یکی که همسرش از دنیا رفته و دیگری (زن پا به ماه دو قلو زا) است که میخواهند مرگ تصادفی پدر زن محتکر خود با ترکیدن زودپز را شهادت جلوه دهند و به همین خاطر سعی دارند جنازه پدر زن را در یکی از مکانهای موشک باران شده جانمایی کنند تا از مزایای شهید جلوه دادن آن برخوردار شوند. «زودپز» این هفته با ۳۰ میلیارد تومان فروش، توانست وارد باشگاه ۱۰۰ میلیاردیها شود و در فهرست فیلمهای پرفروش سال هم جایگاه چهارم را در اختیار بگیرد. شنیدهها حاکی است که عوامل سازنده این اثر، انتظار فروش ۵۰۰ میلیاردی یعنی حدود یک و نیم برابر فیلم «فسیل» را داشتهاند که این انتظار با نزولی شدن فروش فیلم در هفتههای اخیر احتمالا برآورده نخواهد شد، چرا که تبلیغات فیلم در مرحله توصیه مخاطبان به دیدن اثر ناموفق به نظر میآید. با توجه به این مسئله روزنامه صبا درباره این فیلم با سه منتقد فعال در عرصه سینما گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
روزنامه صبا آمادگی دارد پای صحبتهای عوامل فیلم بنشیند و نظرات آنان را نیز منعکس کند.
آرش فهیم: «زودپز» عقبگردی در کارنامه جوان و تنابنده است
آرش فهیم منتقد سینما درباره فیلم زودپز گفت: فیلم سینمایی «زودپز» بواسطه عوامل تولیدش توقعات را بالا میبرد؛ به هر حال هم رامبد جوان به عنوان کارگردان و هم محسن تنابنده در مقام نویسنده فیلمنامه و بازیگر اصلی و هم دیگر بازیگرها و دستاندرکاران این فیلم، افرادی با تجربه و کارکشته با سابقه فعالیت دو سه دههای در حوزه طنز و کمدی محسوب میشوند. اما حاصل دست پخت این گروه پرسابقه در «زودپز» چندان خوش رنگ و لعاب نیست و طعم و بوی با کیفیتی ندارد.
وی افزود: مشکل اصلی فیلم این است که نه داستان منطقی و درستی دارد و نه موقعیتهای کمدی آن تازگی دارند. در این فیلم باز هم شاهد دمدستیترین و کلیشهایترین شوخیها بر مدار موضوعات غیراخلاقی هستیم و در این زمینه نوآوری خاصی دیده نمیشود.
فهیم ادامه داد: این در حالی است که هم رامبد جوان در آثار قبلی خود نشانههایی از خلاقیت را بروز داده بود و هم تنابنده در سریال پایتخت، استعداد و تواناییاش در نگارش و بازی طنازانه را به رخ کشیده است. اما باید تصریح کرد که «زودپز» یک عقب گرد و پسرفت در کارنامه این دو کمدین به حساب میآید.
این منتقد اظهار کرد: از نظر ساختار روایی و خلق موقعیتهای کمدی، این اثر در حد «فسیل» است و دستاورد تازهای ندارد. با این تفاوت که «فسیل» نیش و کنایههای تندی را علیه سلطنت و منافقین به تصویر کشیده بود و از این نظر، یک قدم از یک فیلم کمدی صرفاً سرگرمکننده جلوتر بود؛ یعنی جنبه و جلوه تاریخنگارانه هم داشت؛ اما «زودپز» یک فیلم ضدجنگ و در جهت تخریب دفاع مقدس هم به شمار میآید. همان طور که در «زودپز» میبینیم، این فیلم به ماجرای مرگ فرد خلافکار و گناهپیشهای در دوران موشکباران شهرها از سوی صدام اختصاص دارد که جنازهاش به دست دو نفر از اقوامش به محل موشکبارانها برده میشود تا به عنوان شهید جا زده شود. هر چند در پایان، این کلک نقش بر آب میشود! سازندگان فیلم «زودپز» بیش از هر چیزی متکی بر کلیشههایی چون نمایش اغراق آمیز پوشش و ظاهر طیف خاصی از جوانان در دهه ۶۰ و هزل و هجو شاخصهای ارزشی دفاع مقدس بوده تا ارائه یک طرح و قصه جاندار و جدید. به همین دلیل مخاطب با یک فیلم بیات و یک بار مصرف که خیلی زود از خاطرش فراموش میشود مواجه است!
محمد قربانی: پراکندهگویی در «زودپز» ریتم فیلم را مختل کرده است
محمد قربانی منتقد سینما درباره فیلمنامه این فیلم سینمایی گفت: فیلم «زودپز» فاقد حداقلهای یک فیلمنامه استاندارد است. ممکن است یک کارگردان از یک فیلمنامه خوب، یک فیلم ضعیف بسازد اما بالعکس آن صادق نیست. یعنی هیچگاه نمیتوان از یک فیلمنامه ضعیف، یک اثر قوی سینمایی ساخت. مخاطب در «زودپز»، با قصه و فیلمنامهای مواجه است که شخصیتهای فیلم در طول روایت به هیچ نقطه غیر قابل بازگشتی نمیرسند و بنابراین نقطه عطفی در اثر وجود ندارد که شخصیتها را به موقعیت غیرقابل بازگشتی برساند که مسیر جدیدی را در ادامه فیلم برای شخصیتها باز کند. سراسر فیلم در یک کنش و موقعیت تکرار شونده درجا میزند. از عناصر مهمی چون چرخشهای روایی، تحول قهرمان و… هم خبری نیست. فیلمنامه «زودپز» حول محور ایدهای شکل گرفته که دور همان ایده میچرخد و به تکرار میافتد. شخصیتهای فیلم نیز کاملا تخت هستند و فاقد هرگونه انگیزه و هدف به نظر میرسند.
وی افزود: ماجراهای فیلم با عمل شخصیتها مبتنی برنیازشان پیش نمیرود، بلکه همه چیز اتفاقی رقم میخورد و کلیت روایت از اندک ضرورت روایی و منطقی تهی است.
قربانی با تاکید بر این که عنصر اساسی کمدی، ریتم است، اظهار داشت: در «زودپز» پراکندهگویی و موقعیتهای منقطعی که ارتباط منطقی چندانی با هم ندارند، ریتم را مختل کرده است. بنابراین مخاطب برای خندیدن در هر سکانس باید به دنبال یک موضوع مستقل از کلیت درام باشد. این معضل از سکانس زائد آغازین فیلم – که میبایست درگاهی باشد برای معرفی شخصیتها و مقدمه داستان- مشهود است. سکانسی که کاملاً از اثر جداست و حذفش مانند سکانس بیمارستان و چندین سکانس دیگر فیلم آسیبی به روایت نمیزند.
این منتقد سینما تصریح کرد: رامبد جوان در طول سالهای فعالیتش در سینما، تنها یک فیلم خوب دارد که «ورود آقایان ممنوع» است. در این فیلم که فیلمنامهنویس آن پیمان قاسمخانی است، رامبد جوان بدون دخالت در متن سعی کرده است روی کارگردانی تمرکز کند. اما در «زودپز» این اتفاق به دو دلیل نیفتاده است. اول آن که فیلمنامه استانداردی در کنار نبوده است و دوم این که جوان در این فیلم به شدت به دنبال خودنمایی به واسطه کارگردانی است.
وی در پایان گفت: گذشته از ساخت و تکنیک ضعیف «زودپز»، در انتها لازم است به مهمترین نکته درباره این فیلم اشاره کنم که فیگور روشنفکری سازندهاش است. فیلمهای کمدی و آبگوشتی از این حیث که تکلیفشان با منتقد و مخاطب مشخص است، خطر کمتری برای سینما دارند. کارگردانانی مانند اطیابی، عامریان و… همواره یک جواب برای منتقدین در آستین دارند و آن جواب این است که مخاطب فیلمشان را پسندیده است و فیلم میفروشد. آنها در فیلم خود ادعای خاصی ندارند و عمدتاً آثاری تولید میکنند که خندهای از مخاطب بگیرند و پولی به جیب بزنند. در واقع آنها به ابتذال خود واقفاند و ادعای بزرگی ندارند. اما فیلمی مثل «زودپز» – که البته هدف اصلیاش همان پر کردن جیب سازندگانش است – با گنجاندن حرفهای بزرگ و گرفتن ژست ضدجنگ، سعی میکند جایی در سینمای روشنفکری برای خود باز کند. این پدیده بسیار خطرناک است و میتواند توجیهگر ابتذال در پوشش و با روکش روشنفکری باشد.
عباس نصراللهی: یک سانتیمانتالیسم احساسیگرا و خیلی جدی
عباس نصرالهی منتقد سینما در مواجهه با فیلمی مانند «زودپز» گفت: باید اینگونه فکر کرد که خود فیلم عموما چیزی برای ارائه ندارد که قابل گفتن باشد. نه از لحاظ فیلمنامه و سینمایی و نه از لحاظ خلاقیت و نوآوری در بحث ژانر! درواقع «زودپز» تصمیم دارد که یک کمدی موقعیت باشد و با همین پیش فرض موقعیتهایی پراکنده را برای کاراکترها پیش میآورد که همگی الکن و ناقص هستند. ولی بحث مهم درباره این دست کمدیها که در سینمای ما ساخته و اکران میشود این است که؛ چرا اینقدر فیلمسازها علاقهمند شدهاند که دهه ۶۰ و ۷۰ را به تصویر بکشند؟ گویی این موجی است که از اواسط دهه ۹۰ شروع شده و هر روز پررنگتر شده است. این رویکرد با فیلم سینمایی «نهنگ عنبر۱» به طور جدی شروع شد و در ادامه در آثار دیگر با همین مضامین بیشتر نمایان شد.
وی افزود: نکته اینجاست که همه این فیلمها مدعی هستند که در دورههایی از پرفروشترین آثار کمدی ایرانی بودهاند. موضوع اصلی این رویکرد و دلیل انتخاب این موضوع از سوی این فیلمسازها که عملا خلاقیتی از خود ندارند و یا فیلمنامههایشان قوت و قدرت کافی ندارند این است که به دنبال لقمه حاضر و آماده برای خنده گرفتن از مخاطب هستند که بستر دهه ۶۰ و ۷۰ در اختیارشان میگذارد و مخاطب آنها قشری است که در زمان جنگ ۵ تا ۱۰ ساله بودهاند و قشر متوسط فیلم بین امروز سینما را شامل میشوند، حالا این سینماگران بدون یک ایده سینماتیک با دستاویزی از مولفههای این دهه ذائقه کمدی مخاطب را به غلط تغذیه میکنند.
نصرالهی ادامه داد: البته در تاریخ شمار این آثار روند نزولی را در این رویکرد شاهدیم که شاید بتوان گفت «نهنگ عنبر » و «هزارپا» به تناسب زمانی از آثار بعدی بهتر و موفقتر هستند. «هزارپا» معرفی خوبی از فیلم کمدی بادی است که قرار است آبشخور طنز خود را از تقابل و تعامل دو رفیق بیرون بکشد و در به تصویر کشیدن این موقعیت جاندارتر عمل کرده است. اما در کل این بازنمایی از مسیر نوستالژیک راه غلطی است و شاید در این رویکرد از فیلمها، بتوان فیلم «بمب» پیمان معادی را در به کار گرفتن نوستالژی موفقتر ارزیابی کرد. این فیلم المانهای پویاتر و زندهتری را از نوستالژی آن روزها برای مخاطب بازآفرینی میکند و تا حدودی موفق است تبادر حسی درونی را که در آن روزها بود را انعکاس دهد که این فیلمها از آن حیث هم محروم هستند.
وی گفت: در این آثار به صورت آسیب شناسانه همه چیز از جمله بازی با خاطرهها از بیرون اتفاق میافتد و راهی به درون و واقعیت ندارند و مخاطب شاهد یک حس مصنوعی، بیرونی، غریب و ساختگی است که در نهایت او را با یک هیچ بزرگ مواجه میکند که نه خندهای از ما گرفته و نه حسی از درون ما را نسبت به موضوع پرورش داده است. مثلا در فیلم «زودپز» اگر همین اتفاقات و دیالوگهای جنسیتزده در هر موقعیت و شرایط دیگر روایت شود، ممکن است یک خنده کوتاه و غیر عمیق را از مخاطب بگیرد و نیازی نیست که اثر را در بستر سالهای دهه ۶۰ روایت شود.
این منتقد سینما ادامه داد: این بستر به طور کلی یک فرمت سواستفادهگرایانه به فیلمسازان کمدی ما داده است که در این فیلم نمود آن دو چندان شده است و همین غلبه سواستفاده از یک عنصر به شدت دستمالی شده و تکرار شونده در فیلم باعث شده است که نتوان راجع به این فیلم حرف زد و یا آن را به چالش نقد و تحلیل کشید.
نصرالهی اظهار کرد: در مواجه با این فیلم که ادعای کمدی موقعیت دارد اگر نمونه خوب از کمدی موقعیت را در تاریخ سینمای ایران «لیلی با من است» بدانیم این فیلم هیچ موقعیت خاص و اضطرار زایی را برای کاراکترها فراهم نکرده است و زمانی که فیلمنامه پایه و اساس درستی ندارد ما با یک سانتیمانتالیسم احساسیگرا و خیلی جدی مواجهیم که در سکانس موشک باران بیمارستان به اوج میرسد و بیش از هر چیز نشان میدهد که فیلمساز تکلیفاش با خودش مشخص نیست و با نشان دادن موقعیتهایی پراکنده که در خط روایت هیچ ضرورتی ندارند به دنبال زدن چند حرف جدی هم هست که مشخصا به نتیجه هم نمیرسند. در اینجا نظریات فیلمساز بعد از ارائه یک اثر برای توضیح مفهوم بی فایده است. مفهوم در خود فیلم ساخته میشود و اگر ساخته نشد دیگر نظریات کارگردان هیچ ارزش و بار معنایی برای فیلم ندارند. فیلم بعد از ساخته شدن دیگر یک اثر تمام شده است که نمیتوان به آن مفهومی را تحمیل کرد. مگر اینکه با اثری از بزرگان سینمایی مانند عباس کیارستمی و… مواجه باشیم که نگاهشان به مضمون اثر میتواند دستمایه یک پژوهش روایی و یا جامعه شناسی برای فیلمنامه نویسان و دانشجویان مرتبط باشد.
وی گفت: تهیهکننده این فیلم، در برنامه هفت عنوان کرده است که این فیلم را با بودجه ۷۰ میلیارد تومانی ساخته است، همین طور رامبد جوان معتقد است بهترین فیلم عمرش را ساخته! و در این راه بهترین عوامل و بازیگران را در اثر به کار گرفته است. اما چرا همه اینها در کلیت به یک هیچ بزرگ میانجامد؟ مخاطب در همه جای دنیا برای انتخاب یک اثر و دیدن آن، ناگزیر آنونس و تیزر تبلیغاتی فیلم را میبیند. این فیلم یک تیزری دارد که معرفی درستی از جهان داستان فیلم ندارد، یعنی خود سازنده میداند در فیلمش چیز جذابی برای دیدن نیست، پس وارونه آن را نشان میدهد و به این صورت حتی در تبلیغات فیلم هم این رویکرد سو استفادهگری جریان دارد.
این منتقد افزود: در مجموع نمونهای مثل فیلم «زودپز» نه کمدی است و نه سیتکام و نه حتی میتواند یک فیلم نوستالژی باشد. تمام وقت از ابتدا تا انتها از انتخاب بازیگران تا جلوههای ویژه، گریم و حتی تیزر تبلیغاتی فیلم فریب است. که البته این آسیب مختص سینمای ایران نیست و در همه جای دنیا این اتفاق را شاهد هستیم با این تفاوت که معمولا در جاهای دیگر فیلمسازان دیگر هم فرصت دارند که اثر خود را بسازند. اما در ایران این سفره برای عده قلیلی پهن است و تنها این تعداد میتوانند آثار خود را با بودجههای سنگین و بالای ۶۰ میلیارد بسازند و در نهایت هیچ تحویل مخاطب بدهند.
نصرالهی در ادامه گفت: به نظرم برای آسیب شناسی از این مسئله باید گفتمانی شکل بگیرد با این سوال که چرا فیلمسازان همه به سراغ دهه ۶۰ و ۷۰ میروند؟ و هیچ چیزی هم به مخاطب نمیدهند. گفتمانی که در آن باید کارشناسان، منتقدان و فیلمسازان به میدان بیایند تا شاید این کابوس پایان یابد. فیلمهایی که لوازم لازم برای ساخت این فیلمها دو عدد تیشرت هاوایی و یک پشت مو و شلوار خمرهای با تعداد زیادی از تیکههای لفظی جنسی و … است و البته ایده بسط نیافتهای که در اثر دفن میشود و همین چند عنصر ابزار کاسبکارانه فیلمساز برای تولید اثر میشوند. این فیلم برگرفته از یک ایده است از اینکه دو باجناق میخواهند، پدر زن خود را شهید جا بزنند اما پرورش آن به صورت بسیار خام دستانه با اتفاقاتی غیر قابل قبول رقم میخورد و در قسمتهایی نیز میبینیم که ایده اصلی فیلم به طور کلی رها میشود و فیلمساز به دنبال خرده روایتهایی میرود که هیج ارتباط محتوایی و حتی مضمونی با اثر ندارد. «زودپز» با عوامل حرفهای چون مرتضی نجفی در سمت فیلمبردار و فرید ناصر فصیحی به عنوان جلوههای ویژه و سایر عواملی که معلوم است عرقریزی و با سابقه حرفهای خود دعوت به پروژه شدهاند ساخته شده است و البته یک بودجه ۷۰ میلیادری که میتوان آن را در زمره آثار بیگپروداکشن قرار داد. بنابراین همه چیز با بهترین امکانات در اختیار این کارگردان بوده است ولی در این کارزار فیلم را به قهقرا برده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است