«سوجان»؛ روایت قصه‌‌ای جذاب در بستری بومی | پایگاه خبری صبا
امروز ۴ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۵۶

«سوجان»؛ روایت قصه‌‌ای جذاب در بستری بومی

محسن محمدی روزنامه نگار و منتقد در یادداشتی به سریال «سوجان» که این روزها روانه آنتن شده‌است، پرداخت.

به گزارش صبا، در یادداشت محسن محمدی منتقد و روزنامه نگار آمده است: نگاهی هرچند گذرا به تاریخ و سیر سریالسازی در تلویزیون نشان میدهد که ترکیب یک قصه جذاب با اقلیم شمال ایران وبهطور مشخص استان گیلان، معمولاً به خلق یک اثر نمایشی جذاب و پرمخاطب ختم میشود. گویی که طبیعت زیبا، سحرانگیزو چشمنواز گیلان به یاری قصه و قهرمانانش میآید و فرصتی طلایی را برای ابراز وجود و در کانون توجه مخاطب قرار گرفتن دراختیارشان قرار میدهد. مثال بارز چنین سریالهایی میشود«پس از باران» که هنوز هم با وجود گذشت سالها از ساخت، هم‌چنان در بازپخشها بیننده دارد.

سریال «سوجان» که این شبها بر روی آنتن شبکه یک سیما قراردارد و بهگواه آمار مرکز تحقیقات صداوسیما یکی ازپرمخاطبترین مجموعههای نمایشی تلویزیون در دهه گذشته است، دقیقاً با همین فرم ساخته شده و سیر زندگی یک زن گیلانی را در اتمسفر استان گیلان و در بطن مقاطع مختلف تاریخی واجتماعی ایران روایت میکند.

در فرایند سریالسازی، اهمیت بستر و فضای روایت قصه اگرهمسنگ با خود قصه نباشد، از آن کمتر هم نیست به این معنا که،اگر زمینه و بستر روایت یک قصه جذاب و حتی خیلی جذاب فراهم نباشد، ممکن است روند قصهگویی آنچنان که باید و شاید انتظارمیرود، عملیاتی نشود و حتی اصل داستان نیز سوخت شود. ازاین منظر، طبیعت، اتمسفر، فرهنگ و فولکلور استان گیلان همواره بستر مناسبی برای روایت قصههای جذاب بوده و تا به امروزسریالهای برخورداری ازجمله «گل پامچال»، «پس از باران»،«گذر از رنجها» و همین آخری «سوجان» در این اقلیم پا گرفته ودر خاطر جمعی مخاطبان قاب کوچک ماندگار شده است.

فریدون حسنپور در مقام نویسنده سوجان و بانی و طراح فیلمنامه این سریال، زندگی قهرمان قصهاش را در استان گیلان و طبیعت دلانگیزش و در بستر فرهنگ غنی مردمان این دیار روایت میکند. کنشی که در آثار قبلیاش همچون سریال «گذر از رنجها» هم به خوبی از پس آن برآمده و نشان داده که شناخت و اشراف کاملی به شمال ایران _که زادگاه و خاستگاه خودش نیز هست_ دارد و میتواند جاذبههای طبیعی این منطقه، خردهفرهنگهای جذاب، آدابورسوم اجتماعی و مناسبات فولکوریک آن را برای روایت هر چه بهتر قصهاش در خدمت بگیرد. حسنپور در ورای تعریف داستان زندگی قهرمان داستانش، نگاهی جامعهشناسانه به مقاطع مختلف تاریخی گیلان و ایران دارد و او را به شکل عامدانه از برهههای زمانی متفاوت عبور میدهد تا در پس روایت قصه‌ای جذاب، مخاطب را با دورههای تاریخی و روابط اجتماعی وسیاسی برقرار در هر دوره آشنا کند.

برمبنای چنین تحلیلی، به نظر میرسد قصه جذاب،شخصیتپردازی درست و بستر جذاب روایت را میتوان بهعنوان سه ضلع مثلث موفقیت سریال سوجان در جذب مخاطب برشمرد. البته که عوامل دیگری همچون کارگردانی مسلط، نقشآفرینی بازیگران و کاردانی سایر عوامل نیز نقشی تعیینکننده در عیارجذابیت دارند. از سوی دیگر، اگر در هر اثر نمایشی اضلاع موفقیتی که از آن یاد شد تأمین باشد، این امکان فراهم میشودکه حتی نقشهای اصلی را به بازیگران جوان، مستعد، اما کمترشناخته شده سپرد. این رویکرد با توجه به عدم شناخت و نداشتن ذهنیت قبلی مخاطب از بازیگر و نقشهای قبلیاش، میتواندنهایت همراهی و همذاتپنداری را به ارمغان بیاورد.

تجربه موفق سریال سوجان و آثاری از این دست، نشان میدهد واثبات میکند که جغرافیا و اقلیم به عنوان بستر روایت، میتواند ازعوامل جذابیت یک اثر نمایشی باشد. این نکته از این منظر قابل تأمل و مداقه است که سرزمین ایران از اقلیمهای متفاوت، متنوع وجذابی بهره میبرد که هر یک میتوانند بستری مناسب برای روایت قصه جذاب باشند. فرصتی که به نظر میرسد تاکنون آنچنان که شایسته است از آن بهره گرفته نشده است

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها