به گزارش صبا، سارا داروفروش، کارگردان نمایش «ژوزف» با اشاره بر متن نمایشنامه بیان کرد: تمایل دارم تا گفتههای خود را با دیالوگی از شخصیت گریگوری در نمایش که دوستش دارم شروع کنم، او میگوید: «در مواجهه انسان و اهریمن اما انسان هرگز تسلیم نمیشه و تاپای مرگ پای باورهاش محکم می ایسته»؛
«ژوزف» که تحتعنوان Collaborators و در سال ۲۰۱۱ منتشر شده، اولین تلاش «جان هاج» در امر نمایشنامهنویسیست که اولینبار، ۲۵ اکتبر همانسال نیز در «تئاتر ملی لندن» روی صحنه رفت و متعاقباً برنده جایزه «لارنس اولیویه (۲۰۱۲)» برای بهترین نمایشنامه تازهتولید در بریتانیا شد.
او افزود: «میخائیل بولگاکف» که او را بهعنوان یکی از مروجان ادبیات نوگرا و رئالیسم جادویی روسیه، عمدتاً با رمان «مرشد و مارگاریتا» و نیزبا رمانهای «تخممرغهای شوم» و «دل سگ» میشناسیم؛ آنچه را که متن برپایه آن شکل گرفته بهواقع انجام داده است. نوشتن نمایشنامهای سفارشی در وصف جوانیهای «ژوزف استالین» که قرار بود به مناسبت تولد دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی اجرا شود و البته به اجرا نرسید. خودِ نویسنده نیز یکسالبعد (در ۱۹۴۰) درمیگذرد. سرانجام سالها بعد، کمی قبل از فروپاشی شوروی، سرانجام مردم به متن دست پیدا میکنند.
داروفروش به خبرنگار تئاتر صبا گفت: فضای این متن با توجه به برداشتهای نمایشی متفاوت از آن، یک فضای رویاگونه را پیش روی مخاطب قرار میدهد که سعی داشتم شاید یک فانتزی-سوررئال با پس زمینهای تاریخی که جدال دو نیرو را به تصویر میکشد، به شیوهای مدرن تداعی کنم؛ جدال انسان با هیولا و سرنوشت محتوم آن (پیروزی هیولا وشکست انسان!) که برایمان یادآور قصهی آشنای «فاوست» و نمایشنامه فاستوس است، دکتری که حس نارضایتی از زندگیش ، اورا وارد معامله ای با شیطان می کند و روح خود رابه اهریمن می فروشد تابه خواسته هایش عینیت بخشد اما اینجا جدال نویسنده روشنفکر با استالین است، دیکتاتور خونخوار اتحاد جماهیر شوروی که دیوانهوار دست به کشتار و قتل عام مردمش میزند! نویسنده (بولگاکف) از نوشتن نمایشنامهی زندگی او سر باز میزند اما با وسوسه گرفتن تسهیلاتی هرچند اندک درنهایت به خواستهی دیکتاتور تن میدهد که نهایتا نیز با شکست روح و پشیمانی منحط او پایان میپذیرد.
او ادامه داد: در این اثر سعی کردم باحفظ طنز نهفته در برخی دیالوگها و با تفکیک فضاها و میزانسنهای موازی و قابهای ادغام شده در صحنههای پیا پی علاوه بر سرعت تغییروتحول، فضای رویاگونه و همینطور خشونت و ترس فضای حاکم برشوروی استالینی را تداعی کنم. الان و در این زمان نیز مخاطب عام، خاص و حتی مخاطب حرفهای تئاتر نیاز دارند یک اثر متفاوت تماشا کنند.
این هنرمند تئاتر با اشاره بر اینکه بیش از ده سال است در عرصه کارگردانی مشغول به فعالیت است؛ عنوان کرد: از بنده به عنوان کارگردان انتظار میرفت نمایشی را روی صحنه ببرم که علاوه براینکه برای خود رسالتی داشته رسانه مناسبی نیز برای مخاطبین تئاترکه همواره در انتظار تماشای آثاری تازه با پیامی متفاوت هستند باشم. در «ژوزف» که تقابل هنر و سیاست به وضوح به چالش کشیده میشود و تئاتر سیاسی نیز به نقد و بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی و البته سیاسی میپردازد؛ همهی این جنبهها میتواند برای مخاطب امروز تائتر جذاب و تامل برانگیز باشد، چراکه مخاطب امروز بدنبال پاسخی برای چراییهای ذهنش میگردد، چراییهایی در مواجهه با یک متن، یک نمایش-متن جان هاج و مواجهه بولگاکف و استالین یا به تعبیری انسان واهریمن و حتی هنر و سیاست!
کارگردان نمایش «ژوزف» گفت: این شیوهی اجرایی ادغام صحنههای موازی (قاب در قاب) و همزمانی بازیهای توامان در یک صحنه که در جرگهی سبک مدرن تئاتر قرار میگیرد بسیار برایم لذتبخش و مورد علاقهام بوده و خواهد بود. همینطور تکنیک تصویر ویدئوپروجکشن همزمان نیز، تماشاگر کم صبروحوصله تئاتر امروز را که عادت به تماشای تصاویر ورسیدن هرچه سریعتر به حق مطلب است اغنا میکند؛ همچنین تداعیگر فضای وهم و رویای شخصیت اصلی نمایش نیز میباشد. خوشحالم که بازیگرانم به زیبایی و شایستگی از عهده کار برآمدند و مخاطبین نیز با این سبک کار ارتباط خوب و صمیمانهای برقرار کردند و بازخورد خوبی از مخاطبین تئاتر گرفته شد؛ حقیقتا بسیار خوشحالم که تا این حد سطح فهم و درک و پسند تماشاگران تئاتر بالا رفته و در مورد آثار مختلف روی صحنه باریک بین و نکته سنج شدهاند.
او ادامه داد: به شخصه متون خارجی را بیشتر میپسندم! البته این بدین معنا نیست که متون ایرانی را دوست نداشته باشم یا کار نکنم اما معتقدم که نمایشنامههای خارجی بدلیل قدمت و قوامی که به لحاظ دیرینگی در این هنر و ادبیات دارند و همینطور تکنیک و محتوا منسجمتر ودارای استحکام متنی بیشتری هستند.
کارگردان نمایش «موسیقی مجلسی» ابراز داشت: سعی کردم تا در این اجرا شعور و سلیقه مخاطبان تئاتر را در اولویت هدفها به عنوان کارگردان قرار دهم و در بخشهای مختلف اعم از موسیقی، فرم، گریم و… حتی انتخاب تصاویر ویدئویی با وسواس و طراحی و محاسبات ریزبینانه کار را جلو ببرم و البته برخورداری از یک تیم حرفهای و همراهی که این امر را میسر کردند نیز بسیار حائز اهمیت و تأثیرگذار بودند. باید به این نکته نیز اشاره کرد که تماشاگر تئاتر امروز تحلیلگر است و انتخاب متن و برخورداری از پتانسیل زمینه تاریخی-اجتماعی حاکم بر آن دید تحلیلگرانه مخاطب را تحریک میکند و این برای تماشاگر تئاتر بسیار جذاب و تأثیرگذار است.
او در ادامه عنوان کرد: یکی از عمده تمرین مشکلات تئاتر امروز کم دغدغه بودن و بی توجهی مسئولین به این مقوله و متاسفانه نوعی رها شدگی کامل تئاتر است. علی الخصوص متاسفانه در این برحه اجتماعی که نیاز شدید به بهبود آن حس میشود کمتر وجود دارد و نابسامانیهای مالی و کمبود امکانات در زمینه ترویج و سازماندهی تئاترهای کاربردی مشهود است که اگر مسئولین در راس توجه و تمهیدات اصولی و کاربردی اتخاذ کنند، حال تئاتر که یک اهرم مهم و موثر درفرهنگسازی جامعه است از این بهتر خواهد شد. یکی از راه حلهای این مشکل تخصیص بودجه مشخص با نظارت به این مهم و حمایت همه جانبه مسئولین از گروههای جوان و پویاست؛ حتی المقدور حمایتهای معنوی و تبلیغی و یا تخصیص وامهای کوتاه مدت و بودجههای معین به گروهها که میتواند بسیار دلگرم کننده، امید بخش و راه گشا باشد.
سارا داروفروش، کارگردان نمایش «ژوزف» در پایان گفت: امروزه تئاتر به خصوص با موضوعات سیاسی _ اجتماعی، که حرفی برای گفتن دارد، یک ابزار قدرتمند برای گفتمان و یک راه ارتباطی مستقیم و مستحکم برای بررسی و مطالعه مسائل مهم اجتماعی است که نقش مهم و موثری در ترمیم و بازسازی ریشههای فرهنگ و زیرساختهای ارزشهای بنیادین فرهنگی_ اجتماعی جامعه ایفا میکند. باید بدانیم مبارزه هنرمند با اهریمن، مبارزهای همیشگی است. هنرمند میداند که اهریمن همواره در کمین است؛ اما او از این رویارویی نمیهراسد، چراکه ایمان دارد هنر حتی در تاریکترین لحظات، میتواند نور را به ارمغان آورد، شکستهای موقت، او را از پا نمیاندازد. او با هر شکست، خود را بازآفرینی میکند و به جهانیان نشان میدهد که هنر، نه وسیلهای برای پیروزیهای آنی، بلکه ابزاری برای بقا، آگاهی و تغییر است. این یادداشت، تعهد من به هنر و هنرمندانی است که هر روز، در برابر اهریمنهای کوچک و بزرگ، ایستادگی میکنند. شاید اهریمن بارها پیروز شود، اما هنرمند هرگز از میدان به در نمیشود. چرا که هنر، چیزی فراتر از مرگ و نابودی است؛ هنر، زندگی است، حتی در دل شکست. هرچه بیشتر تئاتر را دریابیم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است