سعید قاضی نژاد/ صبا؛ از ابتدای دههی هفتاد و با مجموعه تلویزیونی «پرواز ۵۷» نسلی وارد تلویزیون ایران شد که بعد از گذشت سه دهه همچنان پرکار و خاطره ساز محسوب میشوند.
گروهی جوان، مثل مهران مدیری، سعید آقاخانی، ارژنگ امیرفضلی، یوسف صیادی ، نصرالله رادش و رضا عطاران و…
در تمام سالهای بعد از آن این گروه هرکدام، بخشی از خاطرات تصویری ما را شکل دادند. رضا عطاران از دسته بازیگرانی محسوب میشود که به اصطلاح بدون اینکه قرار باشد تلاش خاصی انجام بدهد، شیرینی ذاتی دارد که او را در هر سکانسی متمایز میکند!
انگار برای کمدی تلاشی نمیکند، هر حرکت و رفتار او دلنشین است و به راحتی میتواند مثلا نقش یک آدم دست و پا چلفتی و آویزان را به خوبی بازی کند( سریال ترش و شیرین) و همهی ویژگی های منفی یک داماد تنبل و بیکار را مقابل ما به تصویر بکشد، اما باز هم شیرین و دوستداشتنی باشد.
اینها ویژگیها و مختصات کمی نیست.
شکل و شیوه بازیگریاش که همراه با نوعی راحتی و شیطنت و گیجی همراه است، در طی سالهای اخیر مقلدان بسیاری پیدا کرد، و خب طبیعتاً چون این رفتارها ذاتی و واقعی نبود، از سمت مردم طرد شد.
با این حال عطاران با بازی در فیلم «دهلیز» ساخته بهروز شعیبی، نشان داد که اگر بخواهد، میتواند جدی و تلخ هم باشد. حضورش در این فیلم برای مخاطبان عادت کرده به کمدیهای او، عجیب بود. فیلم کمتر از دیگر آثار همان سالهای عطاران در گیشه فروخت. انگار تماشاگران هنوز برای پذیرش این رضا عطاران تلخ و مصیبت دیده و درگیرِ زندان، آمادگی نداشتند.
بعد از بازی در فیلم «دهلیز» یک موج بزرگ از کارهای پرفروش و خوش ساخت با بازی او منتشر شد. از «استراحت مطلق» و «طبقه حساس» تا «نهنگ عنبر» و «من سالوادور نیستم» از «نهنگ عنبر ۲» تا «مصادره» و «هزار پا».
لحظات زیادی از دل بازیهای او، وارد فرهنگ عامیانه مردم شد. از «تموم شد؟ خیلی تاثیرگذار بود، فیلم هزارپا» تا دیالوگ « سیگارو بکشیم و دیگه فقط کار کار کار… فیلم بی خود و بیجهت. یا دیالوگ «زشته قبیحه….» فیلم طبقه حساس!
حالا با نقش شخصیتی که انگار به «صدام حسین» شبیه است، و با فیلم «صد دام» به فجر چهل و سوم آمده. آیا میتوانیم منتظر سومین سیمرغ او باشیم؟
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است