به گزارش صبا، ایوبی در ابتدای برنامه گفت: در ابتدا به همه دستاندرکاران جشنواره فجر خسته نباشید میگویم. جشنوارههای فیلم فجر جزو بهترین خاطرات مردم هستند و مردم دهه مبارک فجر را با فرهنگ و هنر میشناسند و این بهترین اتفاق است. من سالهای سال است که ترجیح میدهم درباره مسائل سینمایی صحبت کنم اما جاذبه شما باعث شد به این برنامه بیایم.
وی درباره فعالیتهایش بیان کرد: سرنوشت ما با فرهنگ و هنر گره خورده است و من از این مساله بسیار خوشحال هستم. من استاد دانشگاه تهران هستم و کار اصلی من تدریس و مطالعه است. در این سالها جاهای مختلفی بوده ام و دبیرکل یونسکو در ایران بودم و بخت تازه ای برایم بود تا هنر و فرهنگ ایرانی را در ایران و سازمان جهانی یونسکو معرفی کنیم. اکنون مسئولیت رسمی ندارم ولی بیشترین وقت خود را در یک موسسه فرهنگی هنری میگذرانم زیرا معتقدم کار فرهنگی و هنری کاری ماندگار برای ایران است.
ایوبی عنوان کرد: میخواهیم تجربه تاریخی این روزگار سینما را ثبت و ضبط کنیم. ما این کار را شروع کرده ایم. در هنرهای مختلف، هنرمندان برجسته کارهای فراوانی کردند و مدیران فرهنگی نیز خاطرات و صحبتهای زیادی دارند. برخی مدیران فرهنگی نیز ساعتهای زیادی آمدند و حرف هایشان را گفتند. به هنرهای مختلف ازجمله موسیقی میپردازیم اما سینما اولویت اول را دارد.
بهروز افخمی گفت: فکر میکنم در ایران و در دنیا اهمیت سینما به تدریج از دست رفته است. تصور خود شما چیست؟
ایوبی بیان کرد: همین سوالات در سال ۹۲ که به سازمان سینمایی آمدم، نیز مطرح بود. من همان زمان هم معتقد بودم اگر حرفی داریم باید با زبان تصویر و سینما بیان کنیم. ما در سینما نیز با لکنت بحث نمی کنیم. برخی کشورهای مختلف همه چیز دارند اما سینمای آنها لهجه بومی ندارد. همان سال خیلی ها به من می گفتند که دوران سینما تمام شده است و اگر فیلمی می خواهید بسازید باید به تلویزیون بدهید که پخش کند. در همان معاونت سینمایی وقتی من قرار ملاقات میگذاشتم و عده ای همدیگر را میدیدند، بازخوردها خوب بود. برخی می گفتند دوران سینما در ایران تمام شده است ولی ما برنامه سلامسینما را برگزار کردیم و یک روز سینما رایگان شد و یکی از سالن دارهای سینما به ما زنگ زد و گفت که امروز بوفه سینمای ما به اندازه چند سال فروخته است. همان موضوع نشان داد که مردم سینما را می خواهند.
وی افزود: دیجیتال شدن سینما مساله مهمی بود و ما چالشهای مختلفی داشتیم و یک هفته هر روز ما جلسه برگزار کردیم. تمام پول ها را از جاهای دیگر مانند فارابی جمع کردیم و کل سینمای ایران دیجیتال شد. در آن زمان در تمام کشور به صورت همزمان فیلم میدیدند و این مساله سینما را تکان دارد. خیلی از کسانی که از سینما قهر کرده بودند، به سینما بازگشتند. بازگشت بزرگان از عباس کیارستمی گرفته تا دیگران خیلی به ما کمک کرد.
این مدیر سینمایی توضیح داد: در کنار بزرگان فضا و فرصتی نیز برای جوانان ایجاد شد. این جوانان نفس و جریان تازه ای در سینما ایجاد کردند و اکنون جزو بهترین های سینما هستند.
ایوبی مطرح کرد: معمولا هر اقدامی در سینما با مخالفت هایی مواجه میشود. مثلا در زمانی که ما می خواستیم سینما را دیجیتال کنیم نیز همین مساله وجود داشت. رقابتی نیز میان واردکنندگان سیستم های دیجیتال سینما وجود داشت و عده ای هم مخالف حضور جوانان در سینما بودند و میگفتند چرا در جشنواره فجر چند سیمرغ به یک جوان می دهید؟
تصمیمی که باعث شد سینما نفس بکشد
حجتالله ایوبی در بخش دیگری از صحبتهای خود توضیح داد: ما سینماها را به مراکز تجاری بردیم و این اتفاق خوبی بود. اولین بار در پاساژ کوروش سینما ساخته شد و مغازه های آنجا نیز با فیلم شهر موشها راه افتاد و کل خیابان های اطراف هنگام اکران بسته شده بود. من تک تک تلفن روسای مراکز تجاری را می گرفتم و به آن ها پیشنهاد می کردم که سینما بسازند. سینما با این تصمیم نفس کشید. در آن زمان نزاعی میان حوزه هنری و سینماداران وجود داشت. گاهی حوزه هنری برخی فیلم ها را نمایش نمی داد و کار آن فیلم تمام میشد زیرا ما دیگر سالنی نداشتیم.
وی ادامه داد: در کنار زیرساخت ها دو نگرانی وجود داشت؛ اینکه وقتی فروش سینما زیاد می شود ممکن است سینمای تجاری، سینمای فرهنگی را نابود کند و به همین دلیل جزو مدیرانی بودم که افتخار می کردم که سینما بفروشد اما دخالت دولت باید دخالتی سخت و هوشمندانه باشد. ما با مطالعه فراوان سینمای هنروتجربه را راه انداختیم. می گفتند که این سینما فرانسوی است اما هنروتجربه ما مدلی متفاوت و بومی شده است. سینمای هنروتجربه برند سینمای ایران است و ما این گونه سینما را از زیر دست و پای سینمای تجاری بیرون کشیدیم و حدود ۷۰۰-۸۰۰ فیلم را در آن زمان با افتخار نمایش دادند.
شباهت سینمای ایران و فرانسه
در ادامه این نشست بهروز افخمی مطرح کرد: شباهت سینمای ایران و سینمای فرانسه بیشتر از یک شباهت سطحی است و موج نوی سینمای ایران شباهت زیادی به موج نوی سینمای فرانسه داشت. شاید چنین نکتهای به این دلیل باشد که سینمای فرانسه به سینمای شاعرانه معروف است و سینمای ایران نیز همواره آرزومند این بوده است که سینمایی شاعرانه باشد.
ایوبی در پاسخ به افخمی بیان کرد: شعر و ادبیات در فرانسه جایگاهی دارد و فرانسوی ها دوست دارند که فرانسوی باشند و مقابل موج آمریکایی تسلیم نشوند. برای فرانسوی بودن سینمای شاعرانه ای هم دارند. من از دکتر کریر درباره سینمای ایران پرسیدم و گفتند که وقتی ما موج نو را خلق کردیم، ابتکار به خرج دادیم و یک فیلم چند زبانه ساختیم اما شکست خوردیم و فکر کردیم چه کنیم که سینمای فرانسه مقابل سینمای آمریکا مقابله کند. در همان زمان ما سه کارگردان، فیلم خانه دوست کجاست را دو بار پشت سرهم دیدیم. او گفت که سینمای ایران به داد ما رسید.
وی افزود: اگرچه موج نوی ما نگاهی به فرانسه داشت اما سینمای ما هنری ایرانی است. امروز فرانسوی ها به سینمای ما پناه می آورند و این اتفاق مهمی است. در کوران درگیری های سیاسی و اینکه سایه سیاست بر فرهنگ سنگینی میکند گاهی باعث میشود که ما غافل شویم و از بیرون به خودمان نگاه کنیم.
بهروز افخمی گفت: ناصر تقوایی که یکی از فیلمسازهای شاعرانه ما است؛ گفته بود که اگر آمریکایی ها و فرانسوی ها سینما را اختراع نکرده بودند، ایرانی ها اختراع میکردند.
در ادامه این میز ویژه بهروز افخمی بیان کرد: می خواهم به مهمانی سال ۹۲ برگردم که ما اولین بار همدیگر را دیدیم و حس کردم که در سینما دوام نمی آورید زیرا افراد در سینما علاوه بر هنر چیزهای دیگری نیاز دارند ولی اگر اکنون باز به شما چنین جایگاهی را پیشنهاد بدهند، قبول می کنید؟
حجتالله ایوبی پاسخ داد: بازی در میدان هنری به ویژه در سینما بازی پیچیده ای است. ما دستگاههای مختلفی داریم و سینماگر ما باید بین این دستگاههای دولتی بچرخد و کار خود را پیش ببرد. جاهای دیگر اینگونه نیست و بنیادی دارند که هنرمند کار خود را پیش میبرد.
پشتم را خالی کردند
بهروز افخمی گفت: رفیق نزدیک و قدیمی من سیف الله داد در دوره ای رئیس سازمان سینمایی شد و این احساس را داشت که برخی از نزدیک ترین دوستانش به او خیانت کردند و آنها به دنبال منافع شخصی و پول بودند. در سالهایی که شما این تجربه را پیدا کردید و دیدید که کسانی نقش مشاور را ایفا میکنند و چیزهایی را القا میکنند. اگر اکنون به شما پیشنهاد شود که رئیس سازمان سینمایی شوید، آیا قبول میکنید؟
این مدیر فرهنگی پاسخ داد: اگر بنا باشد که مسئولیتی را بپذیرم، باز هم قبول دارم که پذیرش مسئولیت سینمای کشور، مسئولیت ارزشمندی است و اگر کسی کاری از دستش برمیآید باید چنین مسئولیتی را بپذیرد. اگر باز هم به سال ۹۲ برگردم، بله این سمت را می پذیرم.
وی ادامه داد: در سینما گاهی انتشارات بیشتری داشتم و گاهی پشتم را خالی کردند، گاهی دیدم که اشخاص به دنبال منافع شخصی بودند و… اما همیشه به آدمها حق میدهم و نسبت به آن ها ناراحتی به دل ندارم. وقتی صحنه هنر را سخت و پیچیده می کنیم و همه چیز به مدیران دولتی برمی گردد، شرایط سخت می شود. دولت باید در خیلی جاها پایش را عقب بکشد. امیدوارم روزی در ایران مانند کشورهای دیگر برای هنرمندی مهم نباشد که رئیس سازمان سینمایی چه کسی است. در مجموع من معدل رفتار اهالی سینما با خودم را خوب می دانم و بسیار با من همراه بودند. یک عده از دوستان علیه من مطلب می نوشتند و پس از مدتی گفتند که می خواهیم یار شما باشیم و هنوز هم همراه من هستند.
حجتالله ایوبی افزود: از طرفی وقتی فیلمی مشکل پیدا کرد من برای حل کردن مشکل فیلم کاری نبود که نکرده باشم. برای حل مشکل فیلم رستاخیز به کشورهایی مانند عراق رفتم و هر کاری کردم. اما این افراد وقتی مشکل فیلمشان حل می شود، همه چیز را فراموش می کنند. همه افراد مانند آقای درویش هنرمندان خوبی هستند و حیف که دیگر فیلم نمیسازند. درباره فیلم رستاخیز من همه جزئیات را روزانه می نوشتم و در بیان مسائل گاهی مردم همه چیز را نمی دانند و اکنون هم دلیلی ندارد که بدانند. اما در آن زمان آقای جنتی در وزارت ارشاد خیلی زحمت کشیدند.
روایت کارگردان این بود که مراجع بزرگ کاملا با فیلم همراه و موافق هستند و ما اشتباه کردیم و باید خودمان تحقیق می کردیم زیرا نشان دادن چهره معصومین و بزرگان در سینما تاکنون اتفاق نیفتاده بود. در آن زمان آیت الله مکارم شیرازی خطاب به بنده نامه نوشتند و مراجع دیگر نیز نپذیرفتند و کل نظام جمهوری اسلامی درگیر این موضوع شد. اکران فیلم دیگر امکان نداشت مگر با یک اصلاح که شدنی بود و لطمه ای هم به فیلم نمی زد و از اکران باز ماند و مردم هم از دیدنش محروم شدند.
بهروز افخمی مطرح کرد: آن زمان هم در برنامه هفت گفتم که حضرت حمزه (ع) را مردم با چهره آنتونی کوئین به یاد می آورند، اما اگر اعتقاد داشته باشیم که شخصیت های بزرگ هنوز هستند و همه رفتگان حضور دارند، شاید ما مجاز نباشیم که جای شخصیت های بزرگ در سینما چهره دیگری بگذاریم. یعنی من با این موضوع جایگزینی چهره های واقعی به جای معصومین مخالفت کردم.
ایوبی پاسخ داد: من هم موافقم که ما وقتی چهره های ذهنی را به چهره های عینی تبدیل می کنیم، یعنی همه جامعه را محکوم می کنیم که با نگاه ما به آن معصوم نگاه کنند. این ها حاشیه های وقتگیر سینمای ما هستند. جریان فیلم رستاخیز در جشنواره فیلم فجر بود و همه تلاش میکردند که حاشیه ای درست نشود. تصور من برعکس بود و فکر می کردم که فیلم رستاخیز با افتخار در اولین جشنواره بنده اکران می شود اما فضا بسیار تند و متشنج شد و در قم همه طلبه ها و مراجع پیامی را دست به دست می کردند و من به یاد ندارم که مرجعی از فیلم حمایت کرده باشد. در عراق هم فضا سیاسی شد و نتوانستم با آیتالله سیستانی ملاقات کنم.
بهروز افخمی گفت: آقای درویش گفتند که آیتالله سیستانی ۲۲ درصد بودجه فیلم را تامین کرده است.
حجتالله ایوبی مطرح کرد: یکی از کارهای جدی ما مدرسه ملی سینما بود. ما خیلی درباره این مدرسه مطالعه کردیم و حدود ۴_۵ روز در سازمان اکو جلسه داشتیم و مدرسه ای کاملا ایرانی و بومی راه انداختیم. کل بودجه مدرسه ما ۲ و نیم میلیارد تومان در سال بود و در ۲ سالی که مدرسه دایر بود، بسیار برکت داشت و از آن افرادی چون برادران ارگ و امید شمس پرورش پیدا کردند. این مدرسه ملی بعد از ما تعطیل شد و من هرگز دلیل آن را متوجه نشدم. خود شما آقای افخمی با جدا شدن جشنواره بینالمللی فجر موافق نبودید اما من هزار و یک دلیل دارم که ایران می تواند پایگاه سینمای مولف و معناگرا باشد.
افخمی پاسخ داد: ولی من اکنون موافقم که جشنواره بینالمللی جدا شود.
بی ثباتی در مدیریت فرهنگی
این مدیر فرهنگی در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان کرد: کار دیگری که زمین ماند و دیده نشد، سینماسیار بود. نه به معنای ویدئو پروژکتور بردن، بلکه خرید دستگاه و نرم افزار مخصوص. فیلمها از تهران قابل دسترس بودند و به روستاها می رفت تا مردم سینما را ببینند و درک کنند ولی سینماسیار اکنون کلا جمع شده است.
حجتالله ایوبی بیان کرد: یکی از مشکلات ما بی ثباتی مدیریت فرهنگی ایت. تا شما می خواهید کاری را جلو ببرید، دوره مدیریت تمام میشود، درحالی که در حوزه فرهنگ پایداری و ثبات بسیار مهم است. کسی در سه سال کاری نمی تواند بکند. آفت دیگر در عرصه مدیریت فرهنگی این است که نمی دانم چرا ما مدیران، مدیر قبلی و بعدی را دوست نداریم. این خیلی اتفاق بدی است و هرکجا که میرویم مدیر بعدی همه چیز را از بین میبرد.
بهروز افخمی از ایوبی پرسید: از کارهایی که مدیران بعدی ادامه ندادند، کدام جدی تر است و کدام را پیشنهاد می کنید؟
رئیس اسبق سازمان سینمایی پاسخ داد: من آرزو دارم که مدرسه ملی سینما دوباره راه بیفتد. انجمن سینمای جوان هم کار خیلی بزرگی در ایران بود و کمتر جایی چنین چیزی دارند که از دل روستا کم کم آموزش ببینند و سینماگر شوند. ما مدرسه ملی را جایی دیده بودیم که خروجی انجمن سینمای جوان را به آنجا بیاوریم و به معنای واقعی سینماگر معرفی کنیم. من مدرسه ملی سینما را برای ایران لازم می دانم و برای جوانان سینما بسیار فایده دارد و برای خود اهالی سینما نیز بسیار مفید است تا خودشان را بهروز کنند. دانشگاه جای تئوری و کتاب است و در مدرسه ملی نظام استاد شاگردی مطرح است.
وی ادامه داد: حضور ما در جشنواره های جهانی نکته مهمی است. این مساله همواره موافقان و مخالفان خود را داشته است و سال ۹۲ حدود ۸۰ جایزه جهانی داشتیم. سال ۹۵ حدود ۵۳۰ جایزه در جاهای مختلف دنیا دریافت کردیم. این چهره خوبی از ایران ارائه میدهد.
در ادامه این میز بهروز افخمی مطرح کرو: اکنون جشنوارههای خارجی هستند که فیلم ایرانی را نمی پذیرند زیرا پروتکلهایشان بسیار سخت شده است.
ایوبی گفت: ما صدها جشنواره در دنیا داریم و فقط کن و ونیز نیست. به هر حال حضور ما در عرصه بینالمللی همواره مفید است و این تعاملات باید باشد. هنوز سینماسیار در ایران جای دارد و خوشبختانه مراکز تجاری به سینما روی آورده اند و ما سینمای بسیار خوب و استانداری داریم. امیدوارم همین اتفاق برای تئاتر هم رخ دهد و وارد مراکز تجاری و بخش خصوصی شود.
حجتالله ایوبی در پایان گفت: امیدوارم رابطه میان سیاست، فرهنگ و هنر معقولتر شود و ما کمی به یکدیگر اعتماد کنیم. اگر اعتماد کنیم قطعا نتیجه خواهیم گرفت، باید دعواهای سیاسیمان را از سینما بیرون بکشیم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است