احسان رستگار /منتقد سینما؛ در نگاه اول، پرداختن به سوژهی قهرمانی چون شهید سپهبد علی صیّاد شیرازی، فرصتی است رؤیایی که بسیاری تهیهکنندگان، کارگردانها و نویسندگان، مترصّد آن هستند، ولی آنچه در فیلمنامهی صیّاد محقّق شده، از یک زاویه، خاص و قابل اعتناء به نظر میرسد؛
فیلم صیّاد، فقط برشی از «زندگینامه»ی شهید صیّاد شیرازی (بیوگرافی) نیست بلکه علاوه بر آن، یک «فیلم جنگی» نیز به شمار میرود که حین شخصیّتپردازی آن فرماندهی غیور، به کنکاش در فردی پیچیدهتر و بسمرموز میپردازد به نام «ابوالحسن بنیصدر»، اوّلین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران و اوّلین فرماندهی کلّ قوای مسلّح.
همانقدر که صیاّد، جذّاب است جهت نگارش و اجرا، بنیصدر میتواند نقش یک کابوس به تمام معنا را ایفا کند از منظر فیلمنامهنویسی چرا که اوّلاً باید او را همانطور که بوده، خمیرمایهاش را شکل داد.
ثانیاً باید روایت شود که همان فرد بوده که جایگاه فرماندهی شهید صیّاد را ارتقاء داده گرچه بعد از مدّتی کوتاه، همان بنیصدر تصمیم به برکناری و تنزیل درجهی ایشان میگیرد.
ثالثاً به واسطهی نفوذی و خائن بودن بنیصدر، نمیتوان از او یک هیولا روی پرده ساخت و از دیگر رو، بیم آن میرود که بنیصدر به یک شخصیّت همذاتپندار (سمپاتیک) در ذهن برخی مخاطبین تبدیل شود.
رابعاً الزاما تمام مواضع و نظرات بنیصدر و کلّ ویژگیهای شخصیّتیاش، باطل و پلید نبوده از همین رو، ممکن است حامل جاذبههایی باشد با وجود جاسوس بودنش.
فیلم صیّاد، علاوه بر یک صیاد باورپذیر، توانسته یک بنیصدر واقعی نیز برای اوّلین بار به مخاطب ارائه دهد. البته نوع شخصیّتپردازی در مورد آقای محسن رضایی، خیلی با واقعیات تطابق ندارد و در این بستر قیاسی، شخصیّتپردازی سردار رحیم صفوی، واقعیتر و پسندیدهتر به تصویر کشیده و از همهی این مصادیق بیربطتر، نقش شهید حسن افشردی (باقری) است که حتّی قابل نمایش نیست و در حدّ یک صحنهی نقشهخوانی جهت مرور عملیات روی کاپوت خودرو حضور دارد؛
همانقدر که فیلمنامهی صیّاد، به وضوح، مبتنی بر پژوهشهای متنوّع و جامع نوشته شده، بالعکس در کارگردانی، مخصوصاً بخش انتخاب بازیگران، عملکرد «جواد افشار» اصلاً مناسب نبوده و یارای اجرا و کشش دکوپاژ فیلمنامهی دقیق و حسابشدهی «حسین ترابنژاد» را به نحوی ملموس، نداشته، چه به دلیل کمبود مهارت و تجربهی فیلمی در این ابعاد، چه به علّت بزندررویی ساختن، کمکاری و کمفروشی؛
مثلاً اگر بازیگری با چهره و مهارت بهزاد خلج، نقش آقا محسن را بازی میکرد، بخش عمدهی مشکلات در رابطه با ایفای تصنّعی، مردّد و غیر مقتدر نقش آقای رضایی، خود به خود یا پیش نمیآمد، یا به آسانی قابل حل بود.
از حیث انتخاب سوژهی جذّاب پرتعلیق، فیلمنامهی «پژوهشمحور وفادار به روایت اصیل، هدفمند و با جزئیات»، اجرا و کارگردانی حدّاقلی قابل قبول، موسیقی متن هضمشده در فیلم و در خدمت داستان، امیدآفرینی و قهرمانمحوری، صیّاد جزء دو فیلم مهم راهبردی جشنوارهی فیلم فجر محسوب میشود در کنار موسی کلیم الله؛
تراز واقعی صیّاد، در مقایسه با «فیلم آسمان غرب و فیلم احمد» محک میخورد، بهویژه با لحاظ کردن تشابه نسبی بودجههای این آثار ولی کیفیّتهای بسیار متفاوتشان.
ضمناً نه تنها الزاماً هر پرداختی به سوژههای تاریخ ادیان و قهرمانان دفاع مقدّس، منجر به خلق یک «جهان و قهرمان» سینمایی نمیشود بلکه در بسیاری مواقع، جز لوث کردن سوژههایی ناب و اسراف بیت المال، ثمرهای به دنبال ندارند همچون معدودی از پرشمار مثالهایی که در بند قبل، ذکر شدند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است