به گزارش صبا، رضا درستکار در این نشست گفت: تشکر میکنم از خانم هنرمندان ایران و علی اوجی و همکارانش در فیلم «شوهر ستاره» که این افتخار را دادند تا در اولین برنامه «سینما سلامت»، این فیلم را که از لحاظ کیفی بسیار خوب است، به نمایش بگذاریم. امیدوارم در آینده نیز بتوانیم این دوره کاری را به صورت مطلوبی برگزار کنیم. «شوهر ستاره»، سومین فیلم ابراهیم ایرجزاد است. او با ساخت این سه فیلم ثابت کرد که فیلمساز خوبی است. به عنوان مثال کارگردانی در تک تک پلانها و نماهای این فیلم نمایان است. بر همین اساس این فیلم برای من بسیار محترم و آبرومند است. زیرا ساختن فضا، محیط و شخصیتهایی که در این فیلم میبینیم، کار بسیار دشواری است.
ایرجزاد در ادامه این نشست در پاسخ به این پرسش که چه عواملی سبب شده تا در آثار خود به مسائل انسانی، ایرانی بپردازد، گفت: زمانی میتوان یک کارگردان را فیلمساز نامید که حداقل سه فیلم ساخته باشد و در آن سه فیلم، معلمی از نگاه خود پیرامونش را روایت کند. با همین نگاه و وسواس از سال ۹۵ کار خود را شروع کردم و اولین فیلمم را در سال ۹۸ ساختم. در واقع قدمهایم را در این مسیر تا سال ۱۴۰۳با مراقبت از این موضوع برداشتهام که بتوانم به گردونه کسانی که میتوان به آنها فیلمساز گفت، وارد شوم، زیرا کارگردان کمی به اپراتور طعنه میزند؛ منظورم معنی منفی آن نیست، بلکه منظور کسی است که میتواند هر فیلمنامهای را در هر نگاه و زمینهای کار کند اما فیلمساز کسی است که دغدغهای را پیگیری کرده و اساسا صاحب شناسنامه است. اگر کارگردان از پنج فیلم اول خود مراقبت نکند، ممکن است فردی که دغدغه دارد، دیگر نتواند صاحب کارنامه شود.
او ادامه داد: مسئله بعدی این است که اساساً دیپلم و لیسانس سینما را از انجمن سینمای جوانان گرفتم و سلسله مراتب را به طور کامل طی کردهام. هیچ وقت پول باعث وسوسه شدنم نشد؛ مثلاً کارهای کمدی پیشنهاد شد که دستمزدهای خوبی میدادند اما توانستم بگویم نه. در حالی که در آن برهه مسائل اقتصادی زیادی شامل حال من شده بود. اکنون که اینجا هستم، خوشحالم که این مقاومت را انجام دادم و امیدوارم بتوانم با همین سختگیری مسیرم را ادامه دهم. چون سینما یکی از فرصتهایی است که به ما کمک میکند تا سواد، دانش و بینش خود را نسبت به زندگیمان و تمدن شهری بالا ببریم. ما مردم ایران اگر ۵۰ سال عقب بیاییم و مجددا ۵۰ سال دیگر عقب بیاییم، نسبت زیست شهری به زیست روستایی، خیلی تجربه کهنی برای ما نیست، ما هنوز نمیدانیم چگونه باید با هم معاشرت کنیم؛ منظورم مربوط به حال نبوده و به لحاظ تاریخی به همین صورت است. شاید باید بیشتر درباره جایگاه زنان در سینما صحبت کنیم. ما نسبت به مسائل موجود در جامعه، به ویژه در مورد زنان، آگاهی کافی نداریم. بسیار خوب است که بتوانم در یک داستانی که مخاطب را سرگرم کند و دوست داشته باشد، کاری انجام دهم که به زندگی مسالمتآمیزتری نسبت به یکدیگر و نسبت به خودمان منجر شود. در فیلمهایم سعی کردهام جایگاه زنان را بهتر نشان دهم، زیرا انگار از حقوق خود آگاه نیستند.
درستکار در ادامه این نشست گفت: آقای هوشنگ کاوسی، منتقد بزرگ ما، میگفت که کارگردان بلاتشبیه مانند کارچرخانی است که کار را میچرخاند. تفاوت بین کارگردان و فیلمساز در جایی مشخص میشود که تفکر به داستان اضافه میشود. در آنجا است که فیلمساز متولد میشود و تبدیل به مولف میشود؛ کسی که یک خط بزرگ را با کار خود در کشور ما دنبال میکند. در واقع، کار چرخانی در حوزههای مختلف بسیار رونق دارد، نه فقط در فیلمسازی. اما کارگردانی که بتواند فکری را به جامعه منتقل کند، مانند همین فیلمی که به زن احترام میگذارد، اهمیت زیادی دارد. در تمام ساختار این فیلم و در تمامی پلانها، حضور زن به وضوح دیده میشود و این موضوع در سنین مختلف رنجهای متفاوتی را نشان میدهد. این موضوع کماهمیتی نیست.
او ادامه داد: در این داستان، سختیها از بین نمیروند، بلکه باید با آنها مواجه شویم. تنها فیلمی که میتوانم ادعا کنم و بگویم که در آن زن نقش محوری داشته، همین فیلم «شوهر ستاره» است. این فیلم بهطور بسیار کنترلشدهای به موضوع زنان در جامعه ایران پرداخته است. بازیگر اصلی این درام، یک زن است و این موضوع اهمیت زیادی دارد.
درستکار گفت: برای اولین بار در زندگیام، خانم فریبا نادری را در نقشی کنترلشده میبینم. بنابراین اگر صد بار دیگر هم به عقب برگردم، میگویم جایزه بازیگری زن در فجر امسال حق خانم نادری است.
فریبا نادری در ادامه این نشست گفت: پس از حواشی جشنواره فجر، با صحبتهای آقای درستکار، واقعاً احساس میکنم باری از دوش من برداشته شده است. از روزی که متن را خواندم و صحبتها با آقای ایرجزاد درباره آن آغاز شد، فکر کردم ستاره یک زن جنگجو ولی صلحطلب است. او در دنیای محدود شهری که پیش از مهاجرت به تهران در آن زندگی میکرده، برای زندگی خود میجنگیده است. البته او در مقابل، به شدت یک زن صلحطلب است. بیشتر زنان سرزمین ما صلحطلب هستند. شاید خواستههایشان را به زبانی بیان کنند، اما آن صلحطلبی و علاقه به رسیدن به آرامش در وجود اکثر خانمها وجود دارد. برای من خیلی سخت بود که به ستاره نزدیک شوم. در طول قصه، هر مردی که او را میدید، بد بود. حتی مدیر آسایشگاه نیز فشارهایی بر او وارد میکرد. سخت است زن بودن در جایی که هیچ کس نمیخواهد تو زن باشی. شاید فقط بحث جنسیتی برای برخی مطرح باشد. اما زندگی کردن و حفظ زنانگی بسیار دشوار است؛ طوری که باید مانند یک مرد زندگی کنی، اما در عین حال زن باشی و حق خود را بگیری.
او ادامه داد: در جامعهای که هیچ حقی به ستاره داده نمیشود، او با زشتیها، بیماریها و مشکلات بیوه بودن مواجه است. همه چیزهایی که میتواند امنیت یک زن را از او بگیرد، بر دوش ستاره وجود دارد. او هیچ چیز ندارد و همه چیز در روند کوبیدن این زن و استفاده ابزاری از او قرار دارد.
علی اوجی در ادامه این نشست گفت: زمانی که با سناریوی «شوهر ستاره» مواجه شدم، فقط فیلم «عنکبوت» را از ابراهیم ایرجزاد عزیز دیده بودم و تحت تأثیر فضای فوقالعادهای که سناریو خلق کرده بود، قرار گرفتم. حس کردم اگر این فیلم ساخته شود، تأثیرگذاری بالایی خواهد داشت. آقای ایرجزاد کارگردان بسیار با سوادی است و در همان دو ساعت گفتوگو که با هم داشتیم، جهانبینی و شناخت خوبی از جامعه داشت. این موضوع نشاندهندهی توانایی اوست و من را ترغیب کرد تا جلسهای ترتیب دهم. احساس میکنم فیلمی که میخواستیم بسازیم، واقعیت را به تصویر میکشید. این یک درد مشترک است که برخی دوستان دارند؛ یعنی حفظ کردن یک چیز و سپس فراموش کردن آن. اما اینجا چنین نبود؛ ایشان واقعاً عمیقاً با موضوعات ارتباط برقرار کرده بود. نکته این است، جهانی که آقای ابراهیم ایرجزاد برای من از «شوهر ستاره» تعریف کرد و آن جهانبینی و جامعهشناسی که داشت، هیچ شکی برایم باقی نگذاشت که با افتخار و عشق، این فیلم را در کنارش کار کنم. از او آموختم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است