یونس بهرامی/صبا: ایان فلمینگ، خالق جیمز باند، قبل از خلق این کاراکتر مشهور و سوژهکردن دسایس جنگ سرد، دربارهی موضوع مشابهی قلم زده بود: «رویای شرمآور» (The Shameful Dream)، یکی از آثار نایاب فلمینگ که این هفته منتشر شد، داستان کوتاهیست دربارهی یک مرد لندنی به نام بون، کفری بون.
بون سردبیر گاهنامهایست که «برای نیروبخشی و پیشرفت اجتماعی» صاحبامتیاز آن یعنی لرد اور (Ower) عرضه میشود. بون احضار شده تا شنبه عصر، سوار بر رولز رویسی که برایش با راننده ارسال میشود، به خانهی لورد و همسرش برود. بون حدس میزند حتما قرار است به عاقبت کارمندان قبلی لورد اور دچار شود: اخراج از کار، گویی که هرگز وجود نداشته.
فلمینگ مینویسد «لورد اور دیر یا زود همه را تیغ میزد، اگر عضو هیچ اتحادیهای نبودند تیغاش برندهتر بود و اگر بودند و قدرت از-پشت-خنجر-زدن داشتند یک چک سفیدامضا برایشان رد میکرد. کسی که برای لورد اور کار میکرد مثل ابزار دورانداختنی بود. مثل این بود که بعد از هر انجام وظیفه دارد به لبهی صخره نزدیکتر میشود تا بالاخره در آب بیافتد و یک موج بزرگ بیاید و ببلعدش.»
«رویای شرمآور» این هفته در مجلهی استرند (Strand) چاپ شد، به علاوهی اثری از نویسندهی دیگری که مثل فلمینگ استاد اینجور داستانها بود اما این بار با قصهای متفاوت: «مطالعه در شب»/Reading at Night از گراهام گرین، داستان ترسناک کوتاهی دربارهی کسی که در شبی بارانی قبل از خوابْ خواندن یک کتاب را شروع میکند، اما میبیند بهطرز ترسناکی آنچه در کتاب میخواند در دنیای واقعی هم برایش اتفاق میافتند. بنظر محققان، نویسندهی تحسینشدهی «آدم ما در هاوانا» و «پایان یک رابطه» و سایر آثار کلاسیک، «مطالعه در شب» را هولهولکی در اوایل دههی شصت نوشت چون نمیتوانست داستان بلندتری بنویسد.
مجلهی استرند فصلنامهای است که قبلا هم آثار کمیاب دیگری از اسکات فیتزجرالد، ارنست همینگوی و دیگر نویسندههای مشهور منتشر کرده بود. اندرو اف. گولی در مقام مدیر مجله اشاره کرد این ۷۵امین شمارهی مجله بوده و بهنظرش مفید بود «که هواداران دوتا از داستانهای مشهورترین شخصیتهای ادبی میانهی قرن بیستم را کنار هم بخوانند — نویسندگانی که از قضا رویکردشان به ژانر بهکل فرق داشت: گرین، دست روی ابهامات اخلاقی و تنشهای روانی میگذاشت؛ و فلمینگ، بیشتر درگیر خلق داستانهای جاسوسی بود.»
فلمینگ، گرچه برای سری رمانهای جیمز باند مثل «دکتر نو» و «از روسیه با عشق» معروف است، اما در ژورنالیسم هم از دههی ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ دستی بر قلم داشت و خودش را بهعنوان یک نویسنده ثابت کرد. در دههی سی برای رویترز ختمنامهی اشخاصی که تازه درگذشتند را مینوشت، یا مسابقات اتوموبیلرانی در اتریش، یا دادگاههای نمایشی استالین در اتحاد جماهیر شوروی. بعد از جنگ جهانی دوم، مدیر خارجی گروه روزنامهی کمزلی (زیرمجموعهی ساندی تایمز) شد. فلمینگ در ۱۹۶۴ در سن ۵۶ سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت.
مایک ون بلریکوم، رییس بنیاد ایان فلمینگ، میگوید داستان «رویای شرمآور» مشخصا الهامی بوده از سرگذشت خود فلمینگ در مقام روزنامهنگار. اما زندگینامهها سر اینکه این داستان کی نوشته شد اتفاق نظر ندارند. مثلا نیکولاس شکسپیر در زندگینامهای از فلمینگ میگوید او در اوایل دههی پنجاه روی این داستان کار میکرده و لورد اور نماد رییساش لورد کمزلی و کفری بون هم نماد خود ایان فلمینگ است. در این داستان گاهی از لوردْ با O نام برده میشود که بعدها هم دیدیم در رمانهای جیمز باند به سرکردهی جاسوسان M میگفتند.
هنری چنسلور در زندگینامهی دیگری حدس میزند فلمینگ این داستان را در ۱۹۶۱ نوشته باشد، و احتمالا منبع الهامش اختلاف با لورد بیوربروک (صاحب نشریهی دیلی اکسپرس) بر سر حق امتیاز یک نسخهی کمیک بوکی از جیمز باند بوده است.
بنظر ون بلریکوم «رویای شرمآور» در ۱۹۵۱ نوشته شده چون نویسنده به ماشین شیرلاین/Sheerline اشاره میکند که در اواسط دههی پنجاه تولیدش در انگلیس متوقف شد. میگوید «اگر این داستان در ۱۹۶۱ نوشته شده بود فلمینگ واقعا دلیلی نداشت از ماشینی که یک دهه تولیدش متوقف شده نام ببرد. درهرصورت، «رویای شرمآور» خالق جیمز باند هیچوقت بطور رسمی منتشر نشد. گفته شده لورد اور شبیه همان لورد کمزلی است».