امیر افشارفتوحی دبیر تحریریه روزنامه صبا در این سرمقاله نوشته:« صبا، روزنامهای که از دل فرهنگ و هنر برخاست، امروز سیزده ساله شده است؛ سیزده سال همراهی، تجربه، رشد و ایستادگی. و اکنون، در این ایستگاه سیزدهم، ما به گذشته نگاه میکنیم نه از سر غرور، که از سر قدرشناسی.
شاید اگر از بیرون نگریسته شود، صبا، تنها یک روزنامه تخصصی در حوزه فرهنگ و هنر باشد. اما برای ما، برای کسانی که در تمام این سالها خط به خط این صفحات را نوشتهاند، ویراستاری کردهاند، طراحی کردهاند، تحلیل و گفتوگو تهیه کردهاند، صبا چیزی فراتر از یک رسانه است. صبا خانهایست برای کلمات صادق، برای روایتهای بدون فیلتر، برای بازتاب دادن نوری هرچند کوچک، بر سایههایی از جامعه که کمتر دیده میشوند.
در طی این سالها ما آموختیم که در دنیای پرشتاب و پرغوغای رسانه، تنها چیزی که صبا را ماندگار میکند، صداقت است. همان ارزش فراموش شدهای که در پیچوتاب منافع و هیاهو، گاهی از ذهنها میگریزد. منظورم همان فیکنیوزهایی است که با اخبار دروغ و بی بن و مایه رسالت روزنامهنگاری را خدشهدار کردهاند و اما ما در صبا، آن را جانمایه قلم خود کردیم.
ما در این سیزده سال، هم صدای هنرمندانی بودیم که در حاشیه ماندند، هم روایتگر آثار بزرگی که دیده نشدند. بارها صفحه اول ما، تریبون هنرمندی شد که مجالی برای حرفزدن نداشت. گاهی هم تیتر اولمان، نقدی صریح و جسورانه بود از سازوکارهای غلط و گاه شعری عاشقانه برای یک نمایش درخشان یا آلبومی دلنشین.
ما باور داشتیم که «فرهنگ و هنر» تنها یک سرفصل نیست، بلکه ساختار اصلی جامعه است. اگر فرهنگ و هنر رشد نکند، سیاست و اقتصاد هم دیر یا زود از هم میپاشند. به همین دلیل، هیچگاه از کنار موضوعات فرهنگی ساده عبور نکردیم. تلاش کردیم حتی در سادهترین گزارشها، نکتهای عمیق، نگاهی اندیشمندانه و صدایی مسئولانه وجود داشته باشد.
با این همه، صبا صرفاً یک رسانه مکتوب نبود. بلکه یک مدرسه بود برای خبرنگاران جوان، محلی برای آموزش، آزمون و رشد. بسیاری از کسانی که امروز در رسانههای معتبر فعالیت دارند، روزی در صبا نخستین مطلبشان چاپ میشد. آنها در صبا نوشتن، شنیدن، تحلیلکردن و منصفبودن را آموختند. این برای ما، از هر افتخاری بزرگتر است.
و اکنون، در آستانه چهاردهمین سال فعالیت، پرسشی بزرگ پیش روی ماست: از این پس چه؟
در جهانی که فناوری با سرعتی بیسابقه پیش میرود، رسانهها نیز باید دگردیسی را بپذیرند. صبا نیز بیتردید باید نو شود، نه در رسالت، که در ابزار؛ نه در محتوا، که در فرم. ما میخواهیم رسانهای باشیم برای نسل جدید؛ نسلی که تصویر را بیشتر از متن میبیند، اما همچنان تشنه معناست.
مدتی است در کنار نسخه روزنامهای سنتی، فضای دیجیتال را جدیتر گرفتهایم. و در ادامه روایتهای صوتی و تصویری، پادکستها، مصاحبههای ویدیویی، حضور فعال در پلتفرمها و شبکههای اجتماعی، همه بخشی از مسیر جدیدیست که جدیتر در پیش داریم. اما در تمام این تحولات، اصل صبا حفظ خواهد شد: رسانهای مستقل، متعهد و فرهنگی و هنری.
اینجا لازم است از همه آنان که در این مسیر کنار ما بودهاند، صمیمانه تشکر کنیم. از دبیران سختکوش، خبرنگاران خلاق، طراحان پرشور، عکاسان دقیق و همه دوستانی که هر یک به سهم خود، آجر به آجر این بنای رسانهای را ساختهاند.
و مهمتر از همه، از شما مخاطبان عزیز. شما که با حمایت، نقد، تشویق، اعتراض، بازنشر و بازتابدادن محتوای صبا، ما را حمایت کردید. هر بار که شمارهای از صبا منتشر و در اختیار شما قرار گرفت، ما جان گرفتیم. هر بار که صفحهای را خواندید، تحلیل کردید، نظر دادید، ما آموختیم. و اگر امروز هنوز اینجا هستیم، به برکت همین پیوند زنده و صادقانه با شماست.
در پایان، سیزده سالگی برای صبا، یک ایستگاه نیست؛ آغاز پلهایست به سوی پختگی بیشتر. ما میخواهیم در سالهای آینده، بیش از پیش، رسانهای برای همه اقشار جامعه فرهنگی و هنری باشیم. پلی میان اندیشه و هنر، پیوندی میان هنرمند و مخاطب و مدیران فرهنگ و هنر و تریبونی برای صدایی که میخواهد شنیده شود اما گم نمیشود در هیاهو.
در دنیایی که تغییرات لحظهایاند و مرزهای میان حقیقت و جعل، هر روز باریکتر میشود، حفظ استقلال، کاری دشوار است اما اگر پشتوانهای چون اعتماد مخاطب وجود داشته باشد ممکن میشود.
با امید به افقی روشنتر، به آینده نگاه میکنیم. آیندهای که صبا در آن، همچنان با صبوری، صداقت و صراحت، کنار مخاطبانش خواهد ماند. باشد که با هم، با ایمان، با اندیشه و با امید، صبا را به آیندهای روشنتر برسانیم.»