به گزارش صبا در میز سینمای ایران این قسمت از برنامه، جواد طوسی، آرش خوشخو و عباس جواهری فیلم سینمایی «زیبا صدایم کن» را نقد کردند.
عباس جواهری درباره بازی امین حیایی عنوان کرد: وقتی پای اختلالات روانی در فیلم مطرح میشود ما خیلی مواقع با ترکیبی از اختلالات مواجه هستیم. داستانی که امین حیایی بازی کرد به نظر غلو شده نبود و بازیگر خیلی از واقعیت فاصله نگرفته است. دوستانی که اعتقاد دارند بازی امین حیایی غلوشده بود، کافیست سری به بیماران اعصاب و روان بزنند.
وی بیان کرد: داستان اول فیلم داستان پدر است. پدر یک مفهوم بسیار عمیق است و ما از زمانی که خودمان را میشناسیم مفهوم پدرومادر را درک میکنیم و همه ما از بدو تولد تجربه ارتباط با پدر را داریم. پدر نوعی احساس امنیت دارد و بچهها دوست دارند این حس امنیت را از طرف پدر دریافت کنند. پدر مفهوم مقدسی است. من شخصا مشکلی ندارم که پدر را نقد کنیم اما برخی فیلمهای ضدمرد تمام مردها را بد نشان میدهند. برخی فیلمها بهجای آسیبشناسی پدر مفهوم پدر را زیرسوال میبرند.
آرش خوشخو درباره این فیلم گفت: برخی فیلمها به درد زندگی آدم میخورند درحالی که شاید شاهکار نباشند. «زیبا صدایم کن» فیلم به درد بخوری است. ای کاش دانش آموزان را میبردند تا این فیلم را تماشا کنند زیرا فیلم سویههای تربیتی خوبی دارد. یک نکته جالب اینکه «زیبا صدایم کن» خلاصه همه فیلمهای پس از انقلاب ایران است و تمامنقاط مثبت و منفی سینمای ایران را دارد. «زیبا صدایم کن» پیام خود را بهخوبی به مخاطب منتقل میکند و نوعی بازگشت به سینمای دهه ۷۰ و ۸۰ سینمای ایران است.
جواد طوسی در ادامه برنامه عنوان کرد: میخواهم به بهانه این فیلم مروری بر سینمای رسول صدرعاملی و نوع مواجهه او با نسلهای مختلف داشته باشم. رسول بچه سهراه شکوفه و روحانیزاده است و این نوع بزرگ شدن ناخودآگاه تو را رشد میدهد و نگاهت را نسبت به دنیای پیرامون جدیتر میکند. فیلم «زیبا صدایم کن» با سادگی تکاملیافته حرف خودش را میزند و در این فیلم پدری روانپریش داریم که اتفاقا عاقلانه رفتار میکند و تصمیم میگیرد. رسول صدرعاملی در جامعه ما که به نوعی خشونت در آن افزایش پیدا کرده است دنیایی رویایی و ملودرام را خلق کرده است و مخاطب ازطریق زیست این پدرودختر دنیای متفاوتی را تماشا میکند.
جواهری عنوان کرد: به نظرم من وقتی مخاطب «زیبا صدایم کن» را تماشا میکند اتفاقی در درونش رخ میدهد و امید را در دل مخاطب ایجاد میکند. درواقع این فیلم به ما امید میدهد. داستان این فیلم ترمیم رابطه پدر و دختر است. دختری که در ابتدا پدرش را پس میزند اما طی فرایندی این رابطه ترمیم میشود.
جواد طوسی گفت: شخصیت خسرو ۲ تعارض با قانونهای عرفی دارد اما شما کاملا با این آدم ارتباط عاطفی برقرار میکنید. صدرعاملی کاملا حسابشده این برخوردها را ایجاد میکند و شخصیتهای سمپاتیک در فیلم خلق کرده است.
خوشخو عنوان کرد: همهچیز در این فیلم به اندازه است و شخصیتهای مثبت و منفی به اندازه هستند. در این فیلم حتی جامعه نیز قابل ترمیم است.
جواهری تصریح کرد: دختر این فیلم چارهای جز قوی بودن ندارد و مختصات درستی دارد. ازطرفی دختر عصبانی و تنهایی است.
جواد طوسی عنوان کرد: برای جامعهای که درحال گذار است رسول صدرعاملی پیشنهادی برای نسل جدید ارائه میکند. در پایان فیلم زیبا در اتوبوس نشسته است و پشت سر او گنبدی نمایان میشود که نشانهای از مذهب است. فیلمنامه برای صدرعاملی اهمیت بسیاری دارد.
آرش خوشخو مطرح کرد: فیلم برگزیده شما از آقای صدرعاملی چیست؟
جواد طوسی گفت: من «زیبا صدایم کن» و «من ترانه ۱۵ سال دارم» را دوست دارم.
خوشخو عنوان کرد: من هم موافقم اما فیلم «گلهای داوودی» را هم بسیار دوست دارم.
طوسی عنوان کرد: من با پایانبندی فیلم مشکل دارم و به نظرم حضور مادر در فیلم نیاز به پیشزمینه بیشتری داشت.
میز پرونده ویژه این قسمت از برنامه با حضور مسعود سخاوتدوست به موضوع «سینما و موسیقی فیلم» اختصاص داشت.
سخاوتدوست در ابتدای برنامه گفت: موسیقی فیلم یک بحث بینارشتهای است و در اینجا یک گفتمان بین ۲ هنر موسیقی و سینما ایجاد میشود. نحوه این گفتمان باعث میشود که گونههای مختلف موسیقی برای فیلم به وجود بیاید. البته ساخت موسیقی برای فیلم به دیدگاه و نگاه زیباییشناسی کارگردان نیز ارتباط دارد.
وی عنوان کرد: ساز تخصصی من سنتور است و پیانو و ویالون سل هم مینوازم. موسیقی الکترونیک یک امکان برای آهنگساز است و اگر روی موسیقی آکوستیک مسلط باشد، میتواند از این قابلیت استفاده کند. مم هم از موسیقی الکترونیک در برخی مواقع استفاده میکنم.
این آهنگساز گفت: فضاهای دراماتیک و ساخت موسیقی برای فیلم جنگی خیلی به جهانبینی فیلم ارتباط دارد. در این شرایط موسیقی الکترونیک میتواند طیف گستردهتری از صدا را به وجود بیاورد.
وی بیان کرد: اگر یک پژوهش سطحی داشته باشیم، متوجه میشویم که همواره جنبههای اکشن جنگ در ایران اهمیت کمتری نسبت به حواشی داشته است. به طور مثال بخش اخلاقیات، حماسه، پهلوانی و… جنگ بسیار مهم است و این موضوع به شکل یک ناخودآگاه در ذهن مردم ایران شکل گرفته است. این حواشی گاها سلوکی ایجاد میکند. تمام این ویژگیها در موسیقی حماسی نیز تجلی پیدا کرده است. به طور مثال در آهنگ «ای ایران» غم نهفتهای وجود دارد و درعین حال ما را به میهنپرستی تشویق میکند. حتی در لالاییهای ما نیز این میراث نهفته شده است و به شکل یک میراث مکتوب است.
وی ادامه داد: کارهای آقای مرتضی حنانه به شدت روی من تاثیر داشت و ایشان اول آهنگساز بودند و بعد به سمت موسیقی فیلم رفتند و این ویژگی بسیار مهمی برای ایشان بود. از نظر من موسیقی متن فیلمهای «بوی پیراهن یوسف»، «از کرخه تا راین» و «مجنون» ساخته استاد مجید انتطامی بهترین نمونهها هستند.
این آهنگساز عنوان کرد: من برای فیلمهای متنوعی موسیقی ساخته ام. برای فیلم «شیار ۱۴۳» علاقه شخصی داشتم و به کرمان علاقه زیادی داشتم به همین دلیل اولین فیلم جدی من در حوزه دفاع مقدس فیلم «شیار ۱۴۳» بود.
وی تاکید کرد: در دانشگاه علاقه ما همواره ساخت آهنگ با ارکستر بزرگ بوده است و تا جایی که تهیهکننده این فرصت را ایجاد کند، سعی میکنیم با ارکستر بزرگ موسیقی فیلم را بسازیم. بزرگترین ارکستری که من با آن کار کردم یک ارکستر ۹۰ نفره بود. عموما فیلمهای جنگی را به ۲ دسته تقسیم میکنیم و برای فیلمهایی که جنبههای اکشن زیادی دارند سازهای بادی استفاده میکنیم اما من برای ۷۰ درصد فیلمهای جنگی جنبههای فرهنگی را مدنظر قرار میدهم و از سازهای زهی استفاده میکنم.
سخاوتدوست تصریح کرد: موسیقی فیلم، باطن فیلم است. درواقع موسیقی مهمترین مفسر فیلم است. اگر کارگردان تمام تلاشش را برای فیلم به کار بگیرد اما در ساخت موسیقی کمکاری صورت بگیرد گاهی به طور کلی باطن فیلمش تغییر میکند. شاید بهتر باشد به جای موسیقی فیلم بگوییم، جهان فیلم و تعامل میان کارگردان و آهنگساز این جهان را میسازد. از نظر من به عنوان آهنگساز تمام فیلم موسیقایی است و موسیقی تصمیم میگیرد که در کجای فیلم باید وارد شود و کجا سکوت کند.
در میز سینمای جهان نیز امیر قادری و رضا صدیق فیلم سینمایی «Vermiglio» را نقد کردند.
رضا صدیق بیان کرد: پرسش این جاست که وقتی نسخه اصلی این جنس فیلمها وجود دارد ما چرا باید این فیلم را تماشا کنیم؟ «Vermiglio» با قاب های زیبا، نماهایی با عمق زیاد، میزانسنهای وابسته به نقاشی، دیالوگ های کم و… من را به شدت یاد فیلم «ایثار» تارکوفسکی می اندازد. شاید هم به نوعی ادای دین به این فیلم باشد زیرا Vermiglio اسم روستا است اما از نگاه مسیحیت ایتالیایی به فداکاری نیز ترجمه میشود. مشکل من با این جنش فیلمهای معاصر این است که می خواهند مخاطب را با استفاده از این جنس فرم و نبود پیرنگ درون متنی فریب دهند. درواقع هیچکدام از عناصر فیلم به شخصیت نمی رسند. مخاطب امروز نیاز دارد که مجددا صبوری را در تماشای فیلم یاد بگیرد اما مهم است که فیلمساز نیز به مخاطب متعهد بماند و برای مخاطب یک جهانی را خلق کند. «Vermiglio» از ساخت جهان برای مخاطب عاجز است.
امیر قادری عنوان کرد: من موافق ادا بودن و ساختار نداشتن این فیلم نیستم زیرا به نظرم ساختار مشخصی در آن نسبت به شکستن سنتها وجود دارد. مشکل من این است که فیلمساز حرف جدیدی برای گفتن ندارد. «Vermiglio» بهترین فیلم ایتالیا شده است و در طول سال موفقیت های زیادی کسب کرده است. به نظر من برای فیلمساز لوکیشن مهم بوده است و لوکیشن نقطه آغاز فیلم بوده است.
رضا صدیق تصریح کرد: این دست فیلمها زمانی در سینمای دنیا آثار بسیار مهمی بودند اما در زمانه فقدان فیلمسازی مانند عباس کیارستمی این جنس فیلمها نیز رو به انحطاط هستند.
امیر قادری عنوان کرد: یکی از نکات قابل توجه «Vermiglio» شخصیت پدر است. مشکل من با فیلم «پیرپسر» هم این بود که نتواسته بود طیفی از شخصیت پدر را نشان دهد. کارگردان این فیلم با کلی از آدمهای قدیمی ایتالیا صحبت کرده است تا این شخصیتها و سنت را روایت کند.
وی بیان کرد: برای من جالب است که کشورهایی که مفهوم خانواده در آن ها هنوز تحت تاثیر فضای نئومدرن قرار نگرفته است مساله امروزشان مساله پدر است. فیلم «Vermiglio» نیز تلاش می کند به مفهوم پدر نزدیک شود و چندگانگی شخصیت پدر در موقعیت های مختلف را نشان دهد. این فیلم پدر را تخریب نمیکند بلکه در یک نقطه بن بست قرار میدهد.
این قسمت از برنامه «هفت» به زندهیاد امین تارخ تقدیم شد.