مریم عظیمی/ روزنامه صبا؛ در این نمایش که بازیگران شناخته شدهای مانند فرزاد حسنی، آرش فلاحتپیشه، ریحانه سلامت و … به ایفای نقش میپردازند در فضایی فانتزی موقعیتهای کمیکی ایجاد و یکسری کلیشههای فلسفی به چالش کشیده میشود. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با فرزاد حسنی درباره این نمایش را میخوانید.
چگونه به این پروژه پیوستید؟
وقتی رفیق چندین سالهام آقای بابک صحرایی که جایگاه بسیار خوبی در عرصه نوشتار، خاصه ترانه ایران و همچنین نقد و نظر در حیطه سینما، تئاتر و موسیقی دارند مرا به این کار دعوت کرد طبیعتا به خاطر این سبقه میپذیرفتم اما زمانی که متن را خواندم فهمیدم که حتی اگر این سبقه نیز وجود نداشت متن یک متن پذیرفتنی بود. متن یک ساختار بسیار ساده دارد و بر اساس روایت، متلها و افسانههای خودمان است که یک آغاز شاد، مقداری خونین و یک انتهای پند آموز دارد و همین ساختار زیبا و کلاسیک که به ظاهر ساده است بستری را آماده کرده بود که حرفهای عمیقی زده شود. تصور کنید که نیروهای متخاصم در جنگ جهانی دوم این بار در کنار هم و در زیر سقف خانه یک دراکولا جمع شدهاند. متنی که میگفت تمام اشرار و بدیهای جهان در هر زمان که باشند رها از بعد زمان و مکانشان، همدست هستند و داستانی بود که تقابل شر با شر را نشان میداد و در انتها میگفت که حتی در این تقابل نیز با وجود اینکه پای خوبی در میان نیست باز هم برنده نیکی و خوبی است.
لطفا از جذابیت شخصیت فادر کولا و ابعاد متفاوت آن بگویید.
علاوه بر متن که بسیار جذاب بود نقش اصلی این کار یعنی شخصیت فادر کولا نیز مرا جذب کرد. شخصیتی جذاب که در عین جدیت و خونریز بودن و در عین اینکه به عمق تاریخ مینگرد ساده انگار است و در عین ساده انگاری اش نگاهی پیچیده به مسائل دارد و در عین حال دچار یک سری توهمات عجیب و غریب نیز هست و همه اینها در کنار هم باعث شد که من درگیر این نقش شوم. من این نقش را مابین جدیت و کمدی اجرا کردم و احساس میکنم در کنار بازیگران درخشانی که بابک صحرایی چیده بود به یک هماهنگی بسیار جذاب رسیدیم. بابک صحرایی سعی کرده بود که اگر عناصر را در طراحیها و میزانسنها ساده میچیند با استفاده از بازیگرانی که سبقه بسیار خوبی در تئاتر دارند حتی کوچکترینشان، حتی عزیزانی که در گروه پرفورمنس ما را همراهی میکنند بتوانند به نگاه تئاتری که باید بر این کار حاکم باشد عمق بدهند.
آیا در طول اجرا با تجربه متفاوتی در بازخورد مخاطبان روبرو شدید؟
بله یکی از اتفاقات جالبی که افتاد مناقشهای بود که گهگاهی میان مخاطبین و بینندگان در میگرفت یعنی بین کسانی که از کار لذت میبردند و کسانی که به کار نقد داشتند و همین مناقشه و نقدها که چه در صفحه تیوال و چه به صورت حضوری با ما در میان گذاشته میشد به من بسیار کمک کرد. این کار برای من یک کلاس درس و یک آزمایشگاه بود که فکر میکنم از آن بر و ثمر گرفتم و توانستم چیزهای زیادی به دست بیاورم. من این نقش را در حالی ایفا کردم که قصدم ادای احترام به دو شخصیت بود دو شخصیتی که در عین اینکه نگاهی به نقش آفرینیهایشان در تاریخ سینما (چه تاریخ سینمای ایران و چه تاریخ سینمای جهان) دارم این بار خواستم با بازیام به خود خودشان ادای احترام کنم. یکی از آنها مرحوم استاد غلامحسین نقشینه است که گمان میکنم کمتر شناخته شده و به عنوان یک بازیگر تک نقش در ذهن مخاطب است و دیگری کریستوفر لی که دهها فیلم دراکولایی بازی کرده است. دو بازیگر با دو فرهنگ متفاوت این بار در کنار هم در ذهن من نقش بستند و در ایفای نقش به هر دو فکر کردم و فکر کردن به دو بازیگر از دو جغرافیا و زمان متفاوت برای من بسیار لذت بخش بود. بازی در نقش فادر کولا ادای احترامی است به غلامحسین نقشینه و کریستوفر لی.