به گزارش صبا، گاهی در دل تاریکی، وقتی همهچیز خاموش به نظر میرسد، یک منبع نور میتواند یادآور حضور و ماندن باشد. منبعی که شاید خودش از جنس نور نباشد، اما با حرارتی اندک، سرما را از فضای زندگی دور میکند و امیدی هرچند کوچک را به دلها بازمیگرداند. «روشناییهای شهر» از جمله برنامههایی است که تلاش دارد در میان اخبار و فضای پرتنش روزگار، صدای کسانی باشد که ایستادهاند و ادامه دادهاند.
این برنامه که در میانه روزهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه از شبکه نسیم پخش میشود، در تلاش است تصویری واقعبینانه از زیست شهری در شرایط بحرانی ارائه دهد؛ روایتی از زندگی در دل محدودیتها و ناامنیها، بدون بزرگنمایی یا غفلت از واقعیتهای دشوار. شاید مهمترین ویژگی «روشناییهای شهر» پرهیز از زرق و برقهای معمول و پرداختن به روایتهایی باشد که از دل زندگی واقعی مردم برآمده است؛ روایتهایی که در عین بیان دشواریها، به امکان ادامهدادن هم اشاره دارند.
الهام حاتمی، تهیهکننده این برنامه، میگوید: «روشناییهای شهر» درباره جنگ نیست، بلکه درباره زندگی در دل تاریکی است. همین نگاه باعث شده برنامه با مهمانانی از دل موقعیتهای دشوار شکل بگیرد؛ از کسانی که در میانه بحرانها، به بیمار یا سالمندی کمک کردهاند، برای دیگران دارو تهیه کردهاند، یا در قامت پزشک، آتشنشان یا حتی فروشندهای ساده، مسئولیت اجتماعی خود را جدی گرفتهاند. این نگاه میتواند مخاطب را به یاد بیاورد که حتی در شرایط سخت نیز زندگی ادامه دارد.
برنامه از ۶ تیرماه روی آنتن شبکه نسیم رفته و در هر قسمت، مهمانانی مقابل علی میرمیرانی، مجری برنامه، مینشینند و از تجربههای خود در شبهای جنگ و وضعیت اضطراری میگویند. عبدالجبار کاکایی از شبهایی سخن گفته که شعرهایی درباره ایران نوشته، و کیومرث مرادی روایت کرده که در روزهای دشوار، برای سالمندان خرید کرده است. مهمانان این برنامه کسانی از میان ما هستند که تجربههای روزمرهشان ارزش روایت پیدا کرده است.
یکی از ویژگیهای قابل اشاره «روشناییهای شهر» پرداخت به مؤلفههای هویت فرهنگی و اجتماعی در شرایط بحران است. از اشاره به جایگاه نان در فرهنگ ایرانی گرفته تا اهمیت مهرورزی و مراقبت از یکدیگر، این بخشهای برنامه میتواند یادآوری سادهای باشد از داشتههای فرهنگی که حتی در روزهای دشوار میتواند پیوندهای اجتماعی را تقویت کند.
این برنامه تنها به تهران و پایتخت محدود نمانده و روایتهایی از دیگر شهرها را نیز شامل شده است. همین امر کمک کرده «روشناییهای شهر» تنها محدود به یک روایت از یک جغرافیای خاص نباشد و به گسترهای از تجربههای جمعی در سراسر کشور بپردازد. در بخشی از برنامه نیز آیتمهایی با روایتهای کوتاه مردمی درباره تجربه زیستن در شهر در بحران و علاقه آنان به شهرشان گنجانده شده است که به ایجاد ارتباط میان مخاطب و برنامه کمک میکند.
یکی از نکات قابل توجه در ساخت «روشناییهای شهر»، تولید تیتراژ برنامه با همکاری علی میرمیرانی و هادی فیضآبادی در مدت کوتاه و با امکانات محدود بوده است. این موضوع نشاندهنده تلاش تیم تولید برای شکلگیری برنامه در شرایط دشوار تولید رسانهای است.
با وجود محدودیتهایی که در تولید چنین برنامههایی وجود دارد، تجربه «روشناییهای شهر» نشان میدهد روایتهای انسانی از دل زندگی واقعی، میتواند در فضای رسانهای جای خود را پیدا کند. این برنامه به جای پرداختن صرف به سرگرمی یا بازتولید نگرانیها، سعی کرده بخشی از زیست واقعی مردمی را به تصویر بکشد که در شرایط دشوار، مسئولیتهای کوچک و بزرگ خود را فراموش نکردهاند.
این روزها که بسیاری از رسانهها ناخواسته در بازتولید اضطراب یا سرگرمیهای سطحی میمانند، برنامههایی از این دست میتوانند بخشی از نیاز به روایت زندگی و امید در شرایط دشوار را پاسخ دهند؛ بدون آنکه مشکلات را نادیده بگیرند یا صرفاً بر آنها تاکید کنند. در شرایطی که گاه تصویر زندگی به دلیل حجم بالای اخبار بحران، خاکستری به نظر میرسد، روایت تجربههای انسانی در دل بحران میتواند کمک کند مخاطب بداند همچنان امکان ایستادن و ادامه دادن وجود دارد.
«روشناییهای شهر» شاید برنامهای بینقص نباشد و نقدهایی نیز به ساختار و ریتم آن وارد باشد، اما تجربهای است از رویکردی که تلاش دارد میان روایت امید و واقعیت زندگی، توازنی برقرار کند. آینده این برنامه و نمونههای مشابه به میزان ارتباط واقعی با مخاطب و استمرار در کیفیت وابسته است.
«روشناییهای شهر» یادآوری میکند که در میانه تاریکی و بحران، کسانی هستند که تلاش میکنند چراغی روشن بماند؛ تلاشی که اگرچه ممکن است کوچک باشد، اما میتواند در کنار تلاشهای دیگر، مسیر تاریک روزگار را اندکی روشنتر کند.